• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • پیام تبلیغاتی یا نقض حقوق شهر وندی؟

       الهام نجفی - وکیل دادگستری
       
      اخیرا بیلبوردی توسط شهرداری تهران در معابر شهری در سطح وسیع، با شعار  فرزند بیشتر زندگی شادتر  نصب شد که انتقادات فراوانی را در میان صاحبنظران و شهروندان عادی جامعه بر انگیخت .صرفنظر از   ماهیت شعار تبلیغاتی این بیلبورد واینکه  ساز وکار تحقق چنین شعاری در شرایط کنونی جامعه ما و شرایط ناگوار اقتصادی موجود و عدم دسترسی به حداقل امکانات معیشتی و بهداشت وسلامت، تا چه اندازه فراهم است ودر صورت تحقق ،چه پیامدهایی را بدنبال خواهد داشت چنانچه به این بیلبورد ،در محدوده یک بیلبورد شهری نیز بنگریم و با فرض پذیرش شعار تبلیغاتی اش، به نظاره ان بنشینیم خواهیم دید که نحوه ارایه این شعار تبلیغاتی، متاسفانه به گونه ای است که از زوایای  گوناگون به نقض حقوق شهروندی می انجامد.
      در نگاه اول اولین حق یک شهروند ،که مخاطب یک بیلبورد تبلیغاتی است، این است که تصویر ارایه شده به وی ونحوه پردازش ان به گونه ای باشد که  چشم نواز وسرگرم کننده بوده  و در ضمن قادر به مخابره سریع پیام اثر در فاصله کوتاه عبور یک شهروند، از  معابر شهری، باشد.این دو ویژگی ، در ا ثر ارائه شده به چشم نمی خورد و در نگاه اول ، انتخاب موضوع  دوچرخه سواری ومقایسه میان دوچرخه سواری  دو نفره وچند نفره  ، مقایسه ای نیست که تصویری از زندگی شادتر را ارائه دهد چرا که  تصور مخاطب از دو چرخه سواری، دوچرخه سواری تک نفره است دوچرخه سواری در درجه اول یک  فعالیت وزشی است که  اگرچه می تواند به صورت تفریحی نیز انجام شود ولی زمانی حظ وبهره کافی از ان حاصل می شود که فرد بتواند در جریان یک فعالیت ورزشی عضلات خود را در گیر نماید و چنانچه  به صورت چند نفره انجام شود اولا، ان شور ونشاط وهیجان لازم را نخواهد داشت و ثانیا، در ان صورت هم تفاوت میان دوچرخه سواری دو نفره وچند نفره ،از لحاظ تفریحی تفاوت قابل ملاحظه ای نیست که بتواند مبنای مقایسه قرار گرفته وتصویر زندگی شادتر را  به  سادگی و در نگاه اول    ترسیم نماید . لذا طرح مذکور از لحاظ  جلوه بصری در ارائه پیام خود ناکام است وبا ابلاغ مفهومی ناقص ونارسا  در زمینه تغییر طرز تلقی شهروندان راه به جایی نمی برد .
      از طرفی طرح  ،قرار است  به مقایسه دو خانواده بپردازد و خانواده  چند فرزندی را  در قالبی که ارائه می دهد  به عنوان خانواده ای   خو شبخت معرفی کند .مخاطب  تعریف روشنی از خانواده دارد . نهادی متشکل از مادر،پدر وفرزندان اثر ارائه شده  اما  تصورات وی را برهم می زند در همان نگاه اول این پرسش  در ذهنش شکل می گیرد که مادر این خانواده کجاست ؟ پاسخ طراح شاید این باشد که چون دوچرخه سواری زنان ممنوع است مادر  در این تصویر حذف شده است . پر واضح است که این دفاع ،کمکی نمی کند. چون به راحتی این امکان وجود داشت که  موضوع دیگری غیر از دوچرخه سواری برگزیده شد ه و امکان حضور مادر خانواده فراهم شود. ضمن اینکه مخاطب منتظر پاسخ طراح نمی ماند وخود به جستجوی مادر خانواده می پردازد  . منطقا در می یابد که مادر خانواده ای که پنج فرزند دارد ،به دلیل شدت گرفتاریها قادر به حضور در این جمع وسهم بردن از این شادی نیست و بوی بهار شامه اش را نمی نوازد .در واقع   اثر با حذف مادر که یکی از اساسی ترین ارکان یک خانواده ایرانی است و هیچ شهروند ایرانی حذف وی را از تعریف خانواده بر نمی تابد،   به ضد خود تبدیل می شود و با نقض حقوق شهروندی مادر ،در خانواده ایرانی ،  طرحی ازار دهنده میشود  که خود را  بی دلیل  در  معرض سوء ظن مخاطبین شهری قرار می دهد. خصوصا که مخاطب احساس می کند این حذف، نه  بر مبنای شرایط ،که عامدانه انجام گرفت است . قرینه ای که مخاطب را به این برداشت سوق می دهد در جای دیگری از اثر اشکار می شود .انجا که   اکثریت خانواده چند نفره را فرزندان ذکور تشکیل می دهند وتنها فرزند دختر خانواده که احتمالا به دلیل نرسیدن به سن بلوغ دوچرخه سواری وی منع قانونی ندارد، اخرین فرد راکب دوچرخه است ودر مقایسه با دیگران ،هم لذت کمتری از دو چرخه سواری حاصل می کند و هم در معرض خطر بیشتری قرار دارد یعنی موقعیت وی موقعیت فردی با کمترین حمایت و کمترین بهره مندی است. این در حالی است که جامعه ایرانی بر پایه عرف واموزه های دینی حاکم بر جامعه درست عکس این می اندیشد وعمل می کند .خصوصا پدران در جامعه ایرانی التفات خاصی به دختران داشته وفرزند دختر را موهبت الهی می شمرند . به همین دلیل  در فعالیت های تفریحی از این دست  بیشترین حمایت خود را به وی اختصاص می دهند    در حالیکه  این  اثر تصویری وارونه ارایه می دهد که با تصویر واقعی خانواده ایرانی ونوع برخوردش با فرزندان  دختر همخوانی ندارد و نه تنها نمی تواند سطح نگرش شهروندان را ارتقا دهد بلکه خود در سطحی بسیار پایین تر  و عقب افتاده تر از سطح جامعه   راه می پیماید. در مجموع ،با ارایه تصویری تحقیر شده از زن این  اثر خواسته یا نا خواسته به نقض اشکار حقوق  زنان یعنی نیمی از افراد جامعه می پردازد .در جایی مادر خانواده را حذف می کند ودر جای دیگری تنها فرزند دختر خانواده را در متزلزل ترین موقعیت ممکن قرار می دهد .
       اما موارد نقض حقوق شهروندی در این اثر به همینجا ختم نمی شود با دقت بیشتر در اثر میبینیم که تفاوتهای اشکار و معنا داری در نحوه پردازش چهره و محاسن پدر خانواده در دو خانواده محل مقایسه وجود دارد که نشان از قائل شدن به نوعی مرز بندی اجتماعی میان اقشار مختلف جامعه از ناحیه طراح است و  افراد  را ،حتی از نظر معیارهای ظاهری پذیرفته شده  در جامعه، از یکدیگر تفکیک کرده و ارزش گذاری می نماید  . مقایسه ،زمانی  موفق و صادقانه  است ، که بی غرض باشد .بعنوان مثال در مورد این طرح زمانی صادقانه بود که  شکل ظاهری پدر خانواده در هر دو خانواده محل مقایسه یکسان بود  و طرا ح ،تنها به مقایسه میان موقعیت انان می پرداخت  و  با این مقایسه که مقایسه ای صادقانه تر و شرافتمندانه تر بود زندگی شادتر را در موقعیت مورد نظر خود به تصویر می کشید . ظاهرا هدف طرح هم مقایسه میان موقعیت ها وگزینش موقعیت بهتر بود ولازم نبود خود را وارد این حواشی ازار دهنده نموده و حقوق بخش عظیمی از  شهروندان جامعه را که حداقل از لحاظ شکل ظاهری در دسته بندی دیگری  قرار می گیرند نادیده انگارد.
       نهایتا در روزهایی که همه جا صحبت از حقوق شهروندی است  و پیش نویس منشور حقوق شهروندی توسط نهاد محترم ریاست جمهوری تدوین و  برای اظهار نظر در معرض دید ودسترسی عموم احاد جامعه قرار می گیرد و زنان و مردان  متعلق به همه اقشار جامعه در هر موقعیت وجایگاهی که قرار دارند شهروندان جامعه تلقی می شوند که باید از حداقل های حقوق شهروندی  بهره مند باشند،نصب تابلوهایی در سطح گسترده در معابر شهری که از لحاظ بصری ومضمونی به نقض حقوق شهروندی منجر می شود پدیده ای  در خور تامل است بیلبوردهای شهری با ارایه پیام تبلیغاتی موثر وکارامد است که می توانند سطح روابط شهری را ارتقا داده و محیط شهری بهتری  برای شهر وندان فراهم کنندلازمه این امر حساسیت مسئولین  امر در  نحوه ارایه این ا اثار است این حق یک شهروند ایرانی است که نظاره گر بیلبوردی باشد که  علاوه بر جلوه های بصری حرمت شهروندی  وی را مخدوش ننماید و پیامی نافع ،بی غرضانه و بی وا سطه ارایه  دهد.  امیدوارم این  تساهل وتسامح در طراحی بیلبوردهای شهری جای خود را به حساسیت و توجه بدهد تا دیگر ناظر چنین مناظر شهری  نا خوشایندی نباشیم.   
       
       

      <SPAN style="FONT-FAMILY: Badr; FONT-SIZE: 12pt" lang="FA"><?xml:namespace prefix =" o" ns =" "urn:schemas-microsoft-com:office:office"" /><o:p> </o:p>

      درج شده در هفته نامه حقوقی نقش نو 14/10/92

       
       
       
       
       

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft