• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    واقعیت پنهان درپس پرده ابهام
    ادامه مطلب

    رحمان زارع - وکیل دادگستری
    درحالیکه سخن ازخدشه دار شدن استقلال کانون درقانون جامع وکالت درآینده است عقبهء این کاروان هنوزبخاطراز دست رفتن استقلال می نالد!
    اینکه دادگاه عالی انتظامی قضات نسبت به صلاحیت نامزدانتخابات صنفی هیات مدیره کانون تعیین تکلیف کند مورد اعتراض تمامی وکلاست.
    با نگرشی به صورت اسامی همکارانی که اعلام صلاحیت نشدند مشخص است آنها کسانی هستند که حرفی برای گفتن داشته ودارند وبسیاری(نه همه) از کسانی که اعلام صلاحیت شده اند درهودج سکوت به این موقعیت ممتاز دست یافتند.
    وقتی بایکی از آنان (تائید صلاحیت نشدگان)سخن میگوئی ودوستانه علت را جویا میشوی یک پاسخ بیشتر نیست موضعگیری کلامی درفلان موضوع اجتماعی یا دفاع از فلان شخص اتهامی حسب وظیفه شغلی بدون محاکمه شدن دریک مرجع صالح،یعنی براساس ظن که شاید درآینده درموضع عضویت درهی...

    بیشتر تعدادنظرات:(0)

    رقص آتش(تاملات یک وکیل دادگستری)
    ادامه مطلب
    نوشته:رحمن زارع وکیل پایه یک دادگستری،قسمت هفتم
    قصد داشتم خاطرات دوره کار آموزی را همچون دوره دانشکده حقوق به سرعت طی کرده و وارد دوره وکالت شوم .از طرفی وجود بعضی ویژگی های دوره کارآموزی مرا به تردید می انداخت که تاملی بیشتر روی این دوره داشته باشم واقعیت آنست نه قصد خاطره نویسی داشته ودارم ونه قصد دادن آموزش ! مطالبی که تحریر می شود انعکاس دهنده مکنونات فکری وقلبی من در رابطه با زندگی صنفی ام می باشد. که گاه در قالب خاطره وگاه در قالب طریقتی برای رهروان این وادی آتشگون ! وگاه بصورت تحلیل وتاریخچه آنچه بر قضا ووکالت در این سه دهه رفته است وگاه نمایان ساختن شعله های آتشی است که مستانه رقصیده و وجود مرا وهمکارانم رابه عنوان یک وکیل دادگستری به نمایش می گذارد.این که چه چیز مرا از ا...
    بیشتر تعدادنظرات:(0)

    رقص آتش(تاملات یک وکیل دادگستری)
    ادامه مطلب
    نوشته:رحمن زارع ،قسمت ششم 
    مطالعات و توجهات 
    برای اینکه وکیل موفقی باشم علاوه بر علم حقوق باید مطالعات زیادی را در زمینه جامعه شناسی ، تاریخ ، اقتصاد،فرهنگ، سیاست جاری داخلی وخارجی،روانشناسی ،ادیان،اخلاق،بیوگرافی انسان های موفق (تاریخ سازان ) ، جغرافیای ایران وجهان، آئین نگارش، آئین سخنرانی وخلاصه کلیه علوم انسانی وغیر انسانی حتی طب و ورزش(خصوصا ورزشهای رزمی ! )وانواع هنرها از خطاطی گرفته تا تکنیک های بازیگری(حداقل برای شناخت کسانی که مقابل وکیل بازیگری می کنند) انجام می دادم! 
    با خواندن کتاب "خلقیات ما ایرانیان" نوشته محمد علی جمالزاده چشمم باز شد که در چه جامعه ای زندگی می کنم(جمالزاده ن...
    بیشتر تعدادنظرات:(0)

    رقص آتش (تاملات یک وکیل دادگستری)-قسمت پنجم
    ادامه مطلب
    نوشته:رحمن زارع وکیل پایه یک دادگستری
    اولین کتابی را که درابتدای دوره کار آموزی خریدم کتاب" اسرار دفاع" نوشته دکتر ابوالقاسم تفضلی بود نویسنده،تلفن دفترش را داخل کتاب نوشته بود .تماس گرفتم ومرا دعوت کرد که نشستی با هم داشته باشیم رفتن همانا وتا آخر عمرآن عزیز یعنی تا آذر ماه سال هشتاد و سه مستمر با هم جلسه ومباحثه داشتیم.اگر چه در مسلک ومشرب زیاد باهم تفاهم نداشتیم ولی در این مدت نه سال آن مرحوم بسیاری از تجارب وکالتی (وزندگی) را به من منتقل کرد اما چه سود که نه من جایگاه آن بزرگوار را داشتم ونه شرایط زمان چنین تجارب وکالتی گرانقدری را پذیرا بود. 
    حتی زمانی که کتاب ایشان را در دست گرفتم وبرای معرفی به کانون رفتم یکی از کارمندان قدیمی ...
    بیشتر تعدادنظرات:(3)

    رقص آتش - تاملات یک وکیل دادگستری - قسمت چهارم
    ادامه مطلب

    رحمن زارع وکیل پایه یک دادگستری
    دوره کارآموزی من چهار سال طول کشید. مدت مصوب دوره کارآموزی هجده ماه است وتا امتحانات اختبار برگزار گردد حدود دوسال طول می کشید.بدیهی است چون در این دوران نمی توان در استخدام جائی بود هم باید دوره کارآموزی را زیر نظر یک وکیل باسابقه به عنوان وکیل سرپرست طی می کردیم هم با کارهای وکالتی امر معاش را سرو سامان می دادیم.در آنموقع باید در هرماه چهار پرونده آماده صدور حکم را در دادگاه مطالعه می کردیم (دو پرونده حقوقی ودو پرونده کیفری) و خلاصه آنرا می نوشتیم و ضمن نوشتن حکم صادره در خاتمه نظر خودمان را در مورد حکم اضافه می نمودیم و ماهی یکبار هم به سخنرانی یکی از اساتید که توسط کمیسیون کار آموزی برگزار می ش...
    بیشتر تعدادنظرات:(0)

    رقص آتش(تاملات یک وکیل دادگستری)
    ادامه مطلب

    نوشته: رحمن زارع وکیل پایه یک دادگستری ،قسمت سوم
    سال هفتاد ودو بعد از پذیرفته شدن در امتحانات ورودی کانون وکلا مرکز برای انتخاب شهرستان محل وکالت به کانون فرا خوانده شدیم قرار بود بر اساس حروف الفبا هر روز تعدادی مراجعه کنند و داوطلب بر اساس رتبه ، محل مورد نظررا انتخاب کند من سهمیه ها را یادداشت وهر روز مراجعه می کردم قبولی ها حدود چهارصد وبیست نفر بودند که تعدادی از آنان سهمیه رزمندگان وخانواده معظم شهدا بودند.سهمیه تهران پنجاه نفربود که در اولویت قرار داشت ، هر انتخابی که صورت می گرفت از سهمیه آن شهرستان کسر می کردم علت حضور هر روزه من این بودکه چنانچه از سهمیه تهران چیزی باقی ماند تهران را انتخاب کنم.شاید حدود پنج سهمیه از تهران باقی مانده بود که گفتند سهمیه تهران پر شده است!(یا عمد یا اشتباه) یکی از دوستان موضوع رابه من گفت من اعتر...

    بیشتر تعدادنظرات:(0)

    رقص آتش(تاملات یک وکیل دادگستری)
    ادامه مطلب

    نوشته: ر حمن زارع قسمت دوم
    مهر هزارو سیصد وپنجاه وهفت در کوران انقلاب مردمی در اولین ترم دانشکده حقوق دانشگاه ملی (دانشگاه شهید بهشتی امروز که نمی دانم وجه تسمیه این تغییر نام چه بود وچه ارتباطی با آن شهید بزرگوار داشت!) ثبت نام کردم وبر سر کلاس نشستم. در حالیکه از شلوغی های انقلاب در بیرون از دانشگاه دل توی دلمان نبود به سخنان استاد گوش می کردیم ودرگوشی با دیگر دانشجویان که هر کدام از گوشه ای از مملکت آمده بودند از ماجراهای بیرون تعریف می کردیم وگاه که سخنان گنگ ونامفهوم استاد از حقوق وعدالت و جامعه و قانون به گوشمان می خورد با واقعیت هائی که در جامعه می دیدیم بیشتر بر تحیرمان افزوده می شد.
    زبان حقوق مانند هر علم تخصصی دیگر زبان خاص خودش را دارد وتا آشنا شدن با این زبان باید مدتی با سلول های مغزمان کلنجار می رفتیم.با فرض یاد گیری ا...

    بیشتر تعدادنظرات:(3)

    رقص آتش (تأملات یک وکیل دادگستری)
    ادامه مطلب

     نوشته :رحمن زارع - وکیل پایه یک دادگستری

    قسمت اول:

    ساعت سه نیمه شب پنجشنبه مورخه نهم اردیبهشت هزار و سیصد ونود در روستای کویری امروان از توابع دامغان در حیاط خانه ای با قدمت صد و پنجاه سال کنار آتش نشسته ام وبه رقص آتش نگاه می کنم. هرازچندگاهی شاخه های خشک درختان پسته کناراجاق آتش را به داخل آتش می اندازم و باز به آتش خیره می شوم ،کم کم زندگی صنفی خودم جلوی چشمانم سبز می شود.چه شد که به کسوت وکالت در آمدم ؟به گذشته های دورمی روم ، به وجه مشترک شخصیت خودم با همکاران وحساسیت های مشترکمان فکر میکنم . چند روز قبل از این با تعدادی ازهمکاران به دیدار همکاری که از زندان آزاد شده بود رفته بودیم اگر چه ملاقات کوتاهی بود ولی اندیشه نوشتن تأملات و یا تألمات یک و...

    بیشتر تعدادنظرات:(0)




    Design By Gitysoft