سخنی با علی صابری
حمید رفیعی فرد ( وکیل دا دگستری )
علی صابری ازجمله اعضا؛ هیات مدیره کانون مرکز است که دردوران عضویتش همواره با نگارش شیوایش جامعه وکالت راازچگونگی تصمیماتی که درجلسات هیات مدیره اتخاذ می گردد با خبر می نماید و بدین ترتیب رابطه خود را با اعضا؛ جامعه وکالت حفظ نموده است. اخیرا دریکی ازنوشته هایش همگان را درخصوص پیش نویس منشور اخلاق و رفتار حرفه ای وکیل دادگستری دعوت به اظهار نظر نموده است. نوشتار ذیل به بهانه این دعوت تدارک دیده شده است.
جهان پهلوان تختی که دیده از جهان فرو بست، من درسن نو جوانی بودم و هنوز آنطور که باید درارتباط با مسایل اجتماعی قرار نداشتم. روزنامه ها که خبر را منتشر کردند موجی از اندوه و تالم را با خود آوردند و جامعه درسوگی وسیع از فقدان تختی قرار گرفت. تا کنون ندیده ام که مردم اینقدر متالم ازمرگ کسی باشند که هرگز درحوزه قدرت قرار نداشت. علاقه واحترام من به تختی آن زمان بیشتر شده بود که واقعه زلزله بویین زهرا را دنبال می کردم وبا خبر شدم که پهلوان تلاش زیادی را مصروف کمک به آسیب دید گان واقعه زلزله بویین زهرا می نماید. با اینکه سالها از آن واقعه می گذرد هرگز عکسی را که یکی از روزنامه های آن زمان از او در رابطه با زلزله بویین زهرا منتشر کرده بود را فراموش نکرده ام . در آن عکس زنی سالخورده که چادرش را به تختی بابت کمک به زلزله زدگان اهدا کرده بود دیده می شد وخبرنگار نزدیک به این گفته از زن سالخورده راخطاب به تختی بازگو کرده بود: ( پسرم من چیزی قابل توجه برای اهدا به آسیب دیدگان زلزله ندارم تنها چیز با ارزش منچادری است که در سر دارم وچون می دانم تو آن را به آنها می رسانی بتو می سپارم ) . کمتر خواننده ای بود که آن عکس را دیده باشد و اشک در چشمانش جمع نشده باشد واعتماد چه حریم امنی را می تواند ایجاد نماید. این چنین بود که متا ثرازهویت او افکاربرخی از جوانان نسل ما با مسایل اجتماعی و اخلاق پیوند خورد. بعد ها وقتی قهرمان معروفی از شوروی سابق به ایران آمده بود، خاطره ای از تختی برایمان نقل کرد که ضریب شیفتگی ما را به او بیشتر نمود. او حکایت کردکه من وتختی در یکی ازرقابت های جهانی کشتی رودرروی هم قرار گرفتیم ودر آن زمان تختی می دانست که من از درد زانو رنج می برم. او در آن رقابت برای خود محدودیت قایل شد وهر گز به سمت زانوی مصدوم من یورش نبرد. من آن مسابقه رابردم ولی برنده واقعی تختی بود. همه موارد فوق را گفتم که به نوشتار و دعوت شما که خواسته بودید در مورد پیش نویس منشوراخلاق ورفتار حرفه ای اظهار نظر نماییم برسم. هیچ تردیدی ندارم که انگیزه تنظیم پیش نویس منشور، ناشی از دغدغه های مسایل
اخلاقی در جامعه وکالت می باشد. همیشه اعتقاد داشته ام استقلال کانون را وزن اخلاقی جامعه وکالت می تواند تضمین نماید. مردم ذینفع اصلی استقلال کانون هستند وموجبات پیوند مستحکم آنها ازطریق باورهای مردم به وجود اخلاق درجامعه وکالت میسر می گردد. بنابراین تهیه و تنظیم پیش نویس منشورتوسط عزیزان دست اندرکاراقدامی است قابل تقدیروهمگان باید در تدارک آن تشریک مساعی نماییم،اما مطلبی که درصدد بیانش هستم ذکر این واقعیت است که همه ظرفیت های اخلاق قابل گنجایش در منشور نمی باشند، برخی از آنها مثل عشق می مانند که برای آنها نمی توان آیین نامه وضع نمود. مقررات به انسانها یاد آورمی گردند چگونه در حوزه های باید ها و نبایدها رفتارنمایند، اما در آن هنگام که جهان پهلوان تختی با رقیب جهانی خود کشتی می گرفت هیچ منشور و یا مقرراتی اورا از یورش به زانوی مصدوم حریف باز نمی داشت. او اگر به زانوی مصدوم حریف یورش می برد حتما برنده مسابقه بود و مدالی با ارزش تری برمدال های او افزوده می شد. اما آنچه که تختی را به رعایت آن وظیفه اخلاقی واداشت چیزی فراتر بود که در هیچ منشوری نمی گنجد. فریدون مشیری در یکی از اشعارش در مورد احساس آورده است ( اگر احساس می گنجید در شعر بجز خاکستر از دفتر نمی ماند ) ومن فکر می کنم اگر اخلاق با همه ظرفیت هایش می توانست در منشور بگنجد دچار همان سرنوشتی می شد که مشیری برای احساس در شعر پیش بینی نموده بود. برای پاسداری از اخلاق در جامعه وکالت علاوه بر منشوراخلاقی، انتظار تدابیر بیشتری ازمدیریت کانون متصور می باشد. در آن سالهای همکاری با دادسرا و دادگاه های انتظامی کانون همواره آمار با اهمیتی که حاوی میزان شکایت های مطروحه ونوع تخلفات ادعایی وپرونده های مورد رسیدگی و نتایج رسیدگی آنها بود با ابتکار عمل مدیردفتر دادسرای انتظامی کانون در مقاطع مختلف برای هیات مدیره کانون تدارک دیده می شد که ظاهرا تهیه این آمارها همچنان ادامه دارد، اما متاسفانه استفاده موثری تاکنون از ناحیه ادوار مختلف هیات مدیره از آنها نشده است. امروزه در مدیریت علمی، یافته های آماری نقش ارزنده ای در تصمیم گیری های مدیریتی ایفا می نمایند. مدیریت کانون می تواند بااتکا؛ به اطلاعات آماری درجریان وزن اخلاقی رفتارهای حرفه ای اعضا؛ کانون قرار گیرد وبا افزایش وکاهش آماری تخلفات در مقاطع مختلف، بدنبال کشف علل تغیرات آنها باشد وبرای دستیابی به علل این نوسانات اخلافی یتوان از کارشناسان ذیربط ( روانشناسان وجامعه شناسان ) مدد گرفت. بدیهی است ریشه بخشی از علل بداخلاقی ها وتخلفات صنفی مربوط به حوزه داخلی جامعه وکالت می باشد که مدیریت کانون می تواند با برخورداری از مشاوره ودریافت نظرات کارشناسان، تدابیر مناسب را تدارک ببیند و بخش دیگر ریشه در عوامل بیرونی دارد که اقتضا می نماید مدیریت با اتکا به نظرات کارشناسان مذکور با مسئولان مربوطه در
جهت رفع مشکلات، تعامل و تشریک مساعی بعمل آورد. اعضا؛ مراجع انتظامی کانون که اوقات ارزشمند خود را مصروف رسیدگی به شکایت های مطروحه می نمایند از اینکه مدام حکم مجازات علیه افراد صادر نمایند خرسند نیستند. آنها بخوبی می دانند تنبیه و مجازات تنها چاره دردنیست وانتظار دارند مدیریت کانون با اتکا؛ به یافته های آماری آرای صادره، تدابیر مفید وموثری را در خصوص مسایل اخلاقی تدارک ببینند.روشن است که ضریب توجه همه اعضا؛ هیات مدیره نسبت به مصالح عمومی کانون یکسان نیست، اما باید پذیرفت اعضا؛ هیات مدیره با داشتن قابلیت های متفاوت ( قوی یا ضعیف ) محصول انتخاب رای دهندگان خود می باشند. از این روی است که هوشیاری اعضا؛ جامعه وکالت در
انتخابات هیات مدیره کانون می تواند نقش تعین کننده ای در عزت وسربلندی این نهاد مدنی داشته با شد.
با تشکر فراوان از جناب آقای حمید رفیعی فرد - سپهر عدالت.