بهتر است از آخر شروع کنیم. غروب آویزان شاخه ها بود که دکتر «ناصرکاتوزیان» جمله آخرش را گفت. جمله اى کوتاه، پرمغز و ماندنى. حکایت آینه و جوان و پیر و خشت خام. «به جوانها مى گویم اگر از چیزى عصبانى هستید مراقب باشید، میراث گرانبهاى چندین و چندساله پدرانتان را از روى عصبانیت به زمین نزنید...» و این تمام پختگى و حوصله پیرمردى سفیدموى و مرتب را نشان مى دهد که شمرده سخن مى گوید و هیچ عجله اى براى گفتن ندارد...
- دکتر ناصر کاتوزیان؛ متولد تهران 1310-
- -ملقب به پدر علم حقوق ایران
- متولد: ۱۳۱۰. تهران محله دردار
- تحصیل دوران ابتدایى در دبستان اقبال خیابان «شهباز»
- تحصیل در دبیرستان علمیه طى مى کند
- انتخاب رشته ادبى در کلاس ششم و دریافت مدال درجه ۲علمى به عنوان شاگرد اول رشته ادبی
- انتخاب رشته حقوق در تحصیلات دانشگاه
-انتشار اولین مقاله حقوقی در مجله کانون وکلا ۱۳۳۲
- ریاست دادگاه اراک ، معاون ادارى و حقوقى دادگسترى و مستشار دادگاه استان از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵
- اولین دانشجوی فارغ التحصیل مقطع دکترای حقوق(خصوصی) در ایران
-دفاع از رساله دکترا در رشته حقوق باعنوان «وصیت» ۱۳۳۹
- تدریس در دانشگاه تهران با درجه استادیاری۱۳۴۳
- کسب درجه استادی تمام وقت گروه حقوق خصوصی و اسلامی با پایه یک استادی ۱۳۵۱
- مدیر گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشگاه تهران ۱۳۵۴
- آشنایی و تسلط به زبان عربى ،فرانسه و انگلیسى
- دست اندرکار تدوین پیش نویس اولین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران
- نگارش بیش از40 جلد اثر تألیفى و تحقیقى و چاپ دهها مقاله پژوهشی
- برخى از آثار او عبارتند از :
۱. مقدمه علم حقوق، (تاکنون ۴۲ بار چاپ شده از ۱۳۴۷ به بعد)، آخرین ناشر شرکت سهامی انتشار، (۱۳۸۱ به بعد) ۲. کلیات حقوق، نظریه عمومی، شرکت سهامی انتشار، (۱۳۷۹ به بعد) ۳. فلسفه حقوق (۳ج)، شرکت سهامی انتشار، (۱۳۷۷ به بعد) ۴. قواعد عمومی قراردادها (۵ ج)، شرکت سهامی انتشار،(۱۳۷۲به بعد). ۵. عقود معین (۴ج)، شرکت سهامی انتشار و کتابخانه گنج دانش، (۱۳۶۴ به بعد) ۶. نظریه عمومی تعهدات، نشر دادگستر، ۱۳۸۰.۷. خانواده (۲ج)، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۵.۸. اعمال حقوقی، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۰.۹. ابقاع، نظریه عمومی ـ ابقاع معین، نشر دادگستر، (۱۳۷۰ به بعد) الزامهای خارج از قرارداد (ضمان قهری)، (۲ج)، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸.۱۱. تحولات حقوقی خصوصی، دانشگاه تهران، ۱۳۸۰.۱۲. مسوولیت ناشی از حوادث رانندگی، دانشگاه تهران، ۱۳۸۰.۱۳. قانون مدنی در نظم کنونی، نشر میزان، ۱۳۸۲.۱۴. اموال و مالکیت، نشر دادگستر، ۱۳۷۸.۱۵. وصیت در حقوق مدنی ایران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۲.۱۶. ارث، نشر دادگستر، ۱۳۷۶.۱۷. حقوق انتقالی، نشر دادگستر، ۱۳۷۵.۱۸. گامی به سوی عدالت، (۲ج)، دانشکده حقوق، ۱۳۷۹.۱۹. توجیه و نقد رویه قضایی، نشر دادگستر، ۱۳۷۷.۲۰. عدالت قضایی، نشر دادگستر، ۱۳۷۸.۲۱. اثبات و دلیل اثبات(ج۱)، نشر میزان، ۱۳۶۲; (ج۲) ۱۳۸۳.۲۲. گذری بر انقلاب ایران، شخصی، ۱۳۶۰.۲۳. درسهایی از عقود معین (۲ج)، کتابخانه گنج دانش، ۱۳۸۱.۲۴. دوره مقدماتی، حقوق خانواده، نشر دادگستر ، نشر میزان،۱۳۸۰.۲۵. اعتبار امر قضاوت شده. ۲۶. وقایع حقوقی. ۲۷. آزادی اندیشه و بیان، سازمان ملل . ۲۸. مسوولیت ناشی از عیب تولید، دانشگاه تهران، ۱۳۸۲.۲۹. سفته، وصیت و ارث، دوره مقدماتی، نشر دادگستر. ۳۰. مبانی حقوق عمومی. ۳۱. گویاتر از گفتارها، انتشارات دانشگاه تهران و ...
بهتر است از آخر شروع کنیم. غروب آویزان شاخه ها بود که دکتر «ناصرکاتوزیان» جمله آخرش را گفت. جمله اى کوتاه، پرمغز و ماندنى. حکایت آینه و جوان و پیر و خشت خام. «به جوانها مى گویم اگر از چیزى عصبانى هستید مراقب باشید، میراث گرانبهاى چندین و چندساله پدرانتان را از روى عصبانیت به زمین نزنید...» و این تمام پختگى و حوصله پیرمردى سفیدموى و مرتب را نشان مى دهد که شمرده شمرده سخن مى گوید و هیچ عجله اى براى گفتن ندارد. دکتر ناصر کاتوزیان حالا درآستانه ۷۳سالگى است.(این مقاله 10 سال پیش نوشته شده است) با آنکه جدى است اما مهربانى و شفقت در چشمانش موج مى زند. متین، صبور، مؤدب و خوش سخن و البته آراسته. «امیرناصر کاتوزیان» درکوچه در دار درخیابان رى به دنیا آمده است. ده سال پیش از آنکه رضاشاه اریکه قدرت را به قماش انگلیس و دارودسته متفقین بسپارد.
او درباره ۷۳سالگى اش با خنده مى گوید: «به نظر شما زیاداست اما اگر ۷۳ساله باشید متوجه مى شوید که چقدر کم است» .
خاندان کاتوزیان ازخانواده هاى باسابقه و کهن در تهران است و نام خانوادگى اصلى آنها تهرانى بوده است که درزمان رضاشاه وقتى مجبور به دریافت شناسنامه مى شوند به دلیل علاقه به زبان اصیل پارسى، لغت «کاتوزیان» را از شاهنامه براى نام خانوادگى خویش اقتباس مى کنند و کاتوزیان به معناى پارسایان است. «گروهى بودند که تقریباً روحانیون دربار ساسانى را تشکیل مى دادند و درواقع طبقه باسواد زمانه خود بودند و از نفوذ فراوانى برخوردار بودند و چون خانواده ما خانواده اى روحانى بود. حتى عموى من قبلاً روحانى بود و بعدها به اجبار دربار عمامه ازسر برمى گیرند و این فامیل را از شاهنامه مى گیرند. آنجا که مى گوید «گروهى که کاتوزیان خوانى اش/ به رسم پرستندگان دانى اش» و این شعر فردوسى است.» چرا دکتر ناصر کاتوزیان رشته حقوق را انتخاب کرده است؟ دلیلش براى این کار متواضعانه است. مى گوید: «اتفاق باعث آشنایى من با علم حقوق شد.» و همین اتفاق باعث مى شود تا سرآمد دوران خود دراین رشته شود و شاید اگر او کاپیتان تیم والیبال مدرسه اش نمى بود و اصرار مدیرمدرسه براى حفظ این دانش آموز نبود او هرگز وارد عرصه حقوق نمى شد. «و البته اتفاق تنها هم نبود. بعدها که وارد دانشگاه شدم از انتخاب خودم کاملاً راضى بودم و به آن افتخارمى کنم.» شاید انتخاب رشته حقوق درخانواده کاتوزیان یک سنت نباشد اما اغلب بزرگان و مشاهیر این خانواده براى ادامه تحصیل خود رشته حقوق را انتخاب مى کنند و خود استاد دراین باره مى گوید: «خانواده ما بیشتر حقوقدان هستند. بزرگان خانواده ماقبل از من هم به حقوق خیلى علاقه مند بودند. حتى یکى از قوم و خویش هاى ما اول دانشکده پزشکى را انتخاب کردو بعد پشیمان شد و درانگلستان اقتصاد سیاسى را برگزید.» و البته منظور استاد کسى نیست جز «محمدعلى کاتوزیان » که بسیارى از آثارش در ایران چاپ شده و مورداستفاده قرارمى گیرد. خواسته هاى مغفوله خاندان کاتوزیان البته نقش فراوانى درهدایت استاد به رشته حقوق داشته و خود نیز معترف این ماجراست. زراندوختن و جمع ثروت صفتى نیست که اهالى علم و تحقیق را تحریک کند و این روحیه البته از ویژگیهاى دکتر کاتوزیان هم هست. چنانکه پس از اتمام دوران دانشکده حقوق در مقطع لیسانس از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار مى گذراند و مشاغل مختلفى را تجربه مى کرد تا جایى که حتى به ریاست دادگاه اراک و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یک طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى هایش با دستگاه حاکم از طرف دیگر سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مکان کند.
«روزى که لیسانسم را گرفتم، درس وصیت را که درس بسیار مشکلى هم بود، در کتابهاى فقهى هم مى دیدم که البته مفصل ترین مبحث آن کتابها هم همین مسأله وصیت است. این انگیزه که بتوانم در باب این مسأله تحقیق کنم، باعث شد تا از همان روزى که قلم دانشجویى را زمین گذاشتم، قلم تألیف را به دست بگیرم.» «من هم مثل هر جوانى در آن ایام آرزویى داشتم. من همیشه آرزو داشتم تا یک نویسنده و محقق بزرگ شوم. هیچ وقت آرزو نداشتم یک ثروتمند بزرگ یا یک سیاستمدار مشهور یا یک قدرتمند واقعى شوم.» آیا او به آرزویش رسیده؟ در جواب این پاسخ چیزى جز لبخند از دکتر ناصر کاتوزیان نخواهید شنید. او رسیدن به آرزو را به مثابه توقف مى داند. مى گوید «وقتى میکل آنژ مجسمه «پتیا» را ساخت و در کلیسا خیلى مورد توجه قرار گرفت، خودش گریه مى کرد. وقتى از او پرسیدن چرا گریه مى کنى؟ گفت: براى اینکه این پایان کار من است. چون از این کار خوشم آمده.» و این گفته کاتوزیان نشان دهنده تلاش او براى نگه داشتن روحیه نارضایتى از خود و طلبگى است. او از کارهاى خود به معناى واقعى راضى نیست و در جواب این سؤال کلیشه اى که اگر دوباره به دنیا بیایید، آیا همین مسیر را طى خواهید کرد؟ مى گوید: «اگر دوباره به دنیا بیایم، دوست دارم کارهاى قبلى ام را ادامه دهم.» بزرگترین معضل نظام حقوقى ما چیست؟ چرا خیلى از آنها کارایى خود را از دست داده اند؟ دکتر کاتوزیان فراموش شدن جامعه از سوى حقوقدانان را عامل عمده نقصان مى داند و مى گوید «آنها فکر مى کنند همه چیز در قانون باید گفته شود و منبعث از قانون است، درحالى که حقوق غیر از قانون است. قانون بخشى از حقوق رسمى است که توسط قوه مقننه و مجریه وضع مى شود، ولى این اندیشه ها هستند و جامعه و سازمانهاى اجتماعى که حقوق را مى سازد و زمینه هاى اصلى اش را فراهم مى کند.» دکتر کاتوزیان دو دلیل را علت عقب ماندگى مان از کاروان تمدن و چسبندگى بیش از اندازه مان به قانون مى داند. اول آنکه حقوق ما نتوانسته است معناى واقعى فقه را بشناسد و همین ضعف عمده به قوانین ما سرایت کرده است و فکر مى کنیم همه چیز باید در قانون باشد و همه چیز را قانون به ما بگوید. در واقع ما فراموش کرده ایم که عرف و عادت و هنجارهاى اجتماعى و نیازهاى آن نیاز مبرم به مراجعه ما به قوانین فقهى و بررسى دوباره آنها دارد. ضمن آنکه این عوامل خود نیازهایى را به وجود مى آورد که این نیازها موجب به وجود آمدن قواعدى مى شود که حتى دولتها را مجبور به وضع قانونى آنها مى کند. او در این باره مى گوید «درست است که دولتها مقتدر هستند.
اما این اقتدار کاملاً ظاهریست و دولت از اطراف تحت فشارهاى متعدد اجتماعى است که بخش عمده اى از آنها منبعث از نیازهاى اقتصادى و حتى سنتها واخلاق و مذهب است و این ها در واقع در حال مبارزه با یکدیگرند. قانونى که وضع مى شود نتیجه پیروزى یکى از این فشارها بر سایر نیروها است. ما فراموش کرده ایم که قوه قضاییه مى تواند در قلمرو قوانین و تفسیر آنها خود کارگزار باشد.» در واقع از نظر دکتر کاتوزیان دلیل اول عقب ماندگى نظام حقوقى ما از نیازهاى امروز سنت گرایى شدید است که در ما وجود دارد و اجازه خلاقیت و تصمیم گیرى نمى دهد. و اما دلیل دیگر این عقب ماندگى: «ما از نظر نظام ادارى و حقوقى خیلى تحت تأثیر نظام حقوقى فرانسه قرار گرفتیم. آنها براى حقوق مدنى بعد از ناپلئون همین ارزش و تقدس را قائل بودند ولى حالا این طور نیست و آنها از این حیث خود را نو و مدرن کرده اند و ما همچنان و همان سر کلاه آى با کلاه مانده ایم.» او معتقد است «حقوقدانان حتماً باید با این شیوه هاى کهنه و منسوخ مبارزه کنند و نداى عدالت و نداى وجدان و آن عرفان حقوقى را که به هرکسى که حقوقدان هم نیست اما وقتى یک قضیه حقوقى پیش او مطرح مى شود مى تواند تشخیص دهد که عدالت کدام طرف است را بیشتر مد نظر قرار دهند و به آن توجه بیشترى بکنند.»
از نظر او ما براى اینکه بتوانیم از یک نظر حقوقى مدرن و کارآمد برخوردار باشیم باید ابتدا جامعه مان عادت کند به اینکه قانون را درست اجرا کند و بعد از آن وقتى که به قانونگرایى کامل رسیدیم آن زمان بهترین زمان براى یافتن راه حل مناسب براى دور زدن قوانین ـ در جهت بهبود شرایط زیست اجتماعى ـ و تنظیم دوباره آنها در استنباطها براى رسیدن به عدالت واقعى خواهد بود.
دکتر کاتوزیان مى گوید: «هدف حقوق و تمام زیر و بم آن اجراى کامل عدالت و مصونیت جامعه از ظلم و بى عدالتى است.» او علت اصلى ماجراى مشروطیت را هم در همین نکته مى بیند و مى گوید : «عموى من یکى از سران اصلى مشروطیت بود و از او یادداشتهاى متعددى هم در این باره به دست من رسیده که آن را در کتابى تحت عنوان «برداشتهایى راجع به تاریخ مشروطیت» به چاپ رسانده ام. در آنجا در مقدمه اش نوشته ام که انقلاب مشروطیت در واقع قیامى براى دموکراسى خواهى نبوده است بلکه حکومت عادل مى خواسته اند و عدالتخانه.» او علت مشروطیت را آراى متضادى مى داند که قضات آن زمان صادر مى کردند و فساد شدیدى که در دستگاه قضاى آن دوران رخنه کرده بود را عامل اصلى آن قیام مى داند. دکتر کاتوزیان در باره آزادى مى گوید:
«آدمى اگر نتواند آنگونه که مى اندیشد افکارش را بیان بکند و اصلاً جرأت بیان فکرش را نداشته باشد مطمئناً اندیشه شکوفا نخواهد شد»
و این یکى از دغدغه هاى اصلى اوست. از نظر او هنوز سنگینى سالیان دور و دراز حکومتهاى مستبد در تاریخ ایران بر رفتار و سکنات ما سایه انداخته است و ما هنوز تحت تأثیر بیش از چند هزار سال استبدادى هستیم که در تاریخ مان به ثبت رسیده و تازمانیکه سنگینى این سایه از شانه هاى ما جدا نشود در بحث آزادى و عدالت همچنان در خم اول این وادى باقى خواهیم ماند و این حاصل نمى شود مگر زمانى که هر کس هر آنچه مى اندیشد را بیان کند و برخورد اندیشه ها براثر همین اصل پیش پا افتاده میسر گردد. او مى گوید: «در همین حقوق موانع فراوانى براى آزاد اندیشى وجود دارد و تا این موانع از سر راهش برداشته نشود پاى نظام حقوقى ما همچنان مى لنگد.»
- این مقاله ابتدا در مجموعه مهرگان و در جشن نامه مشاهیر معاصر ایران ؛ به دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی ، در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی مشاهیر نسل سوم ایرانی یعنی متولدین 1290 تا 1330 خورشیدی می پرداخت. بخشی از این پروژه در قالب کتاب منتشر شده است.
وب سایت وزین انسان شناسی و فرهنگ