امیر سالار داودی وکیل دادگستری
« باید با وکیل پیش وکیل رفت» يكي از اصطلاحات معروف ميان مردم است.شايد يكي از دلايل اين نگاه ادبيات نگارشي قوانين باشد.قوانین موضوعه ما منبعث از احکام شرع و مذهب انور بوده و طبعاً به واسطه همین تاثیر گذاری، مجموعه ای از لغات و اصطلاحات عربی در نگارش و تدوین قوانین موضوعه مورد استفاده قرار گرفته است.همین انباشت کلمات و اصطلاحات عربی در قوانین موضوعه ، قوانین را مبتلا به نافهميكرده است. بازهم معروف است که حقوقدانان و وکلای دادگستری را از کلام و بیان و استخدام الفاظ توسط ایشان ميتوان تمیيز داد. یکی از انتشارات کتب حقوقی، مبادرت به چاپ و نشر کتابهای حاوی قوانین موضوعه در قطع جیبی كرده است که شاخصه جالب این کتب قانون، جز این نیست که در پشت جلدشان عبارت« وکیل خود باشید» درج شده است.
سوال مهم با رویت این عبارت یا عباراتی از این دست در ذهن شکل ميگیرد و آن اینکه آیا مردم حقوق نخوانده و نا آشنا با زبان حقوقی واقعاً ميتوانند وکیل خود باشند؟
بی تردید جواب منفی است. چه بسیار متون مدوّن با موضوع قوانین جاری و ساری هستند که مطالعه و التفات از فحوای آنها برای خود حقوق خوانده و حاضر در جریان فعالیتهای حرفهای قضایی اعم از قاضی دادگستری و وکیل دادگستری سخت و صعب و دشوار است و حال با چنین وضعی چه برسد به عوام حقوق نخوانده!
درست به همین دلیل است که بارها اتفاق افتاده است که افراد در مراجعه به وکیل دادگستری، یک سوال یا ابهام حقوقی را کراراً مورد پرسش قرار میدهند. دلیل این تکرار بی تردید به واسطه زبان مستعمل وکیل دادگستری است. لذا شاید متعاقب چندین بار گفت و شنود ، تکّههاي مبهم پاسخ حاوی دلالت وکیل دادگستری یا مشاور حقوقی ، پازل گونه تکمیل شود. درست در مقام تشبیه، شاید بتوان این رویارویی نامساوی را به رویارویی دارنده کمربند مشکی کاراته با یک بیاطلاع از ابتداییترین اصول رزميدانست. لذا این نبرد نابرابر بر خلاف سایر مواجهات انسانی برای کفه سنگین که همانا وکلای دادگستری هستند، تا آنجا که مربوط به حوزه کلام و بیان است، خوشایند و مطلوب نخواهد بود. دلیل اصلی این نامطبوعی و نامطلوبی بلا شک برمیگردد به اینکه اساساً چه کسی را میتوان سراغ گرفت که از صرف انرژی بیشتر در انتقال منظور و مفهوم خود به طرف مقابل ، خشنود و راضی باشد. لیکن ازنظر حرفهای، قضیه متفاوت بوده و اتفاقاً شاید بر خلاف منظر کلام و بیان که سخت آزار دهنده و صرف کننده انرژی گزافی از وکیل دادگستری است و چه بسا وکیل دادگستری نه لزوماً از روی غرض و نیتی شرورانه ، که از سر طبع خواهندگی راحت جان و بی درد سر بودن کسب رزق و روزی ، تمایل داشته باشد که اتفاقاً طرف مقابلش در کسوت موکل، خار در چشم و استخوان در گلو نشود و شاید همین طبع راحت جان موجباتی را فراهم كند که بر مبنای آن وکیل دادگستری قصد و اراده ای از برای خارج سازی فهم و التفات مراجعش ازهاله ابهام و جهالت ، نداشته باشد. با این وصف، به نظر این تمایل طبیعی و غریزی فقط در ظاهر شاید مطلوب و مطبوع باشد. فارغ از اینکه مستحضر بودن مراجعان وکیل دادگستری از اقتضائات حرفه ای قطعاً واجد خیراتی خواهد بود، اساساً این نابرابری پدیده ای انسانی و عادلانه و منصفانه نيست.
روزنامه قانون 23/11/92