• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • تعهد اجتماعی کانون وکلا

      صالح نقره کار  - حقوقدان
      قاضی محترم یکی از محاکم،در موعدی که مقرر شده بود به دفاع از موکلم بپردازم،با فریاد و عتاب ، وکالتنامه را بر صورتم پرتاب،هتاکانه مرا از شعبه بیرون وتهدید می کرد اگر دست ما بود هرگز به امثال شما پروانه وکالت نمی دادیم!یادم امد درست 2 سال پیش با ایجاد ممانعت و اعمال فشار برخی مراکز ،علیرغم پذیرش کانون وکلا،از اخذ پروانه وکالت دست شسته بودم و اگر نبود،حمایت پدرانه و مستقلانه رئیس کانون مرکز،همچنان و بر خلاف قانون از وکالت محروم می ماندم.شاید اگر از نزدیک، درگیر این شرایط نبودم پیامد استقلال کانون وکلا را درک نمی کردم.شاید اگر خود در جایگاه متهم در 2 پرونده سیاسی نبودم،نمی توانستم تصویر روشنی از اهمیت حضور یک وکیل مستقل و بی طرف در احقاق حق دفاع با لحاظ طرفیت نهاد قدرت از یک سو و شهروند بی دفاع و ضعیف از سوی دیگر ،تصور کنم. حالا و در آستانه یکصد و چهارمین سال تاسیس نهاد وکالت در ایران و نیز جشن شصت و یکمین سال استقلال کانون وکلا با تمام وجود درک می کنم این"استقلال"، چه آب حیات و عنصر پر برکاتی است!میراثی گرانمایه که با وظیفه ذاتی و رسالت حرفه ای وکالت گره خورده و هر چند این روزها،آفتابی بر لب بوم می نماید،اما باید مصمم و استوار بر اهمیت ان اصرار ورزید،جامعه را آگاه،مسئولان را توجیه و بر دوام ان همت گماشت .چه، فقدان این رکن بنیادین نه فقط وثاقت و احتشام وکیل ،بلکه "حق دفاع" را متزلزل و مخدوش ساخته ، وثاقت سوگند وکالت را تحت الشعاع قرار می دهد .
      با خود مرور می کنم اولین خطابه ای را که کانون وکلا بیش از صد سال پیش از زبان مرحوم داور در روز افتتاحیه خود شنیده : "...منظور از تاسیس کانون وکلا تربیت وکیل خوب و عدل پرور است...بدون وکیل خوب تامین عدلیه خوب محال است...جریان محاکمات نباید فقط روی دوسیه باشد بلکه این وکیل است که نباید بگذارد قاضی منحرف شود...". در ذهن خود تداعی می کنم اهتمامی را که دکتر مصدق در چهارچوب لایحه اختیاراتی که مجلس به وی در سال ۱۳۳۱ داده بود، بمنظور استقلال وکلا و خروج از سلطه دادگستری مصروف داشت تا امروز و فرداها، وکیل دادگستری در دفاع آزاد باشد.یاد می کنم سخنان سال گذشته دکتر ناصر کاتوزیان در جشن استقلال را که صمیمانه تذکر می داد"... در حکومت‌های مردمی برای این که لبه‌ی تیغ استبداد دولت کندتر شود، همیشه نهادهای عمومی را تقویت می‌کنند تا واسطه‌ی مردم و دولت شوند. کانون نیز یکی از مهم‌ترین نهادهای حقوق عمومی است که می‌تواند واسطه‌ی دولت و مردم در استقرار عدالت باشد ... وکیل یک ناظر بر اجرای عدالت از طرف دادگاه است. هیچ‌کس بهتر از وکیل نمی‌فهمد که آیا قاضی درست عمل می‌کند یا خیر..." آموزه های حقوق عمومی را در اهمیت اهرمهای تحقق پذیرنده مردمسالاری مرور می کنم که "نظام های صنفی و حرفه ای" از جمله نهادهای واسط یا هیات های حائلی هستند که میان مردم وحکومت نقش آفرینی نموده و در نظام حقوقی ایران بر اساس اصل 26 قانون اساسی مشروعیت یافته و بروز و ظهور می یابند؛
      این نظامات توسط صاحبان حرفه های معین به منظور برقراری نظم و نسق در امور حرفه ای و دفاع از حقوق و امتیازات و اختصاصات شغلی ایجاد شده و از قواعد و رژیم حقوقی خاصی پیروی می نمایند.
      عمدتا 3 هدف از تشکیل این نظامها دنبال می شود.نخست دفاع از منافع شغلی اعضا.دوم سازمان دهی و سامان مندی فعالیتهای حرفه ای اعضا و سوم حمایت از استفاده کنندگان از خدمات صنف.اینکه از شاخصه های نظام حرفه ای میتوان موارد ذیل را ذکر کرد:1. شخصیت حقوقی مستقل از دولت 2. نظارت قیمومتی و نه سلسله مراتبی دولت،3. حق اتخاذ تصمیمات الزام آور برای اعضا {مانند ایین نامه های الزامی} 4. غیر موقت و اجباری بودن5. انتخاب هیات مدیره توسط اعضا؛ اینکه قانون عامی تحت عنوان نظام صنفی مصوب 1382 بر این صنوف حاکم است به استثنای صنوفی که از نظامات و مقرره های متمایز و انحصاری برخورداند مثل نظام پزشکی،مهندسی،پرستاران کارشناسان رسمی و وکلای دادگستری.اما سوژه اصلی ما نبض عدالت و دماسنج انصاف است.از طرفی شان وکیل،بمعنای یار و مددکار است و از طرفی متصف به داد و عدل و انصاف؛البته شرط تاثیر کانون وکلا و وکیل،استقلال از هر عوامل مضر به عدالت است.کانون باید از نهاد قدرت بطور خاص مستقل باشد تا بتواند در دوران امر بین مقتضای قدرت و مرّ حقیقت،راه کژ نرفته و ایفای عهد و استیفای حق نماید.چنان نشود که به تعبیر مولانا"کی توان حق گفت جز زیر لحاف / با تو ای خشم آور آتش سجاف"باید که وکیل ورای مشتهیات و تمایلات برخاسته از مصلحتهای جاری ،معشوقه عدالت را در تماشاگه راز به نظاره نشیند و مغازله با حق کند و متارکه با ناحق.این یک امتیاز برای کانون نیست.یک تعهد اجتماعی و تکلیف تاریخی و متعلق به مردم است؛امید که کانون،وکیل و نهاد قدرت چنین بخواهند و چنین باشند.دستگاه قضا خود محامی و مدافع وکیل مستقل بوده و این استقلال را ناموس وار محافظت و عدالت را با همه لوازمش تمهید و به ملت تقدیم نمایند.انشاله

      برگرفته از وب سایت گروه وکلای پیشرو

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft