گزارشی از نشست گروه وکلای «ایساتیس»با آیت الله محقق داماد
نشست گروه وکلای «ایساتیس» با آیت الله محقق داماد در مرکز نشر علوم اسلامی،چهارشنبه،مورخ هفتم اسفند ماه با موضوع «نقش حقوق دانان در دفاع از حقوق جامعه»برگزار شد،در این نشست که حقوق دانان و وکلای دادگستری همچون دکتر مرتضوی(نمایند و عضو کمیسیون قضایی مجلس ششم شورای اسلامی)،دکتر عباس کریمی(عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز)،آقای محمد فرض پور(عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز)،آقای کامبیز زندیه(عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز)،جناب آقای حسین ساعتچی یزدی،جناب آقای علی حامد توسلی و.. برگزار شد،که بخشی اصلی این نشست مربوط به سخنرانی حضرت آیت الله محقق داماد بود که به مخاطبان عزیز گزارشی مختصر از این نشست را در ذیل خواهند خواند.
در بخش آغازین این نشست دکتر عباس کریمی، هدف از این نشست را به صورت مختصر مشخص نمودند،ایشان هدف از نشست را تبادل نظر و ایجاد مقدمه ای برای تشکیل مجمع حقوقدانان در سرتاسر کشور،اعلام داشت،مجمعی که قرار است متشکل از جامعه حقوقی،اعم از وکلا،قضات،سردفتران،دانشجویان تحصیلات تکمیلی و... باشد و فلسفه تشکیل آن افزایش تاثیر حقوقدانان در عرصه مدیریتی کشور است،دکتر کریمی این مجمع را تشکلی کاملا صنفی و غیر سیاسی معرفی کرد و اعلام داشت نخستین واحد استانی آن ، با نام مجمع حقوق دانان استان یزد،در این استاد،در حال تشکیل و برپایی می باشد.
پس از مقدمه دکتر کریمی،آیت الله محقق داماد این چنین سخنرانی خود را آغاز کردند:چند حرفه هست،که تقدس،قدسی ماآبی،قدسیت در ذاتشان نهافته است،منظور از قدسی بودن این است که شغلی است که در عینی که حرفه است و اشتغال محسوب می شود و وسیله ای برای تامین زندگی است، در عین حال نوعی عبادت محسوب می شود،همچون قضاوت ،که سرتاسر عبادت است که به تمیز حق از ناحق می پردازد،سعی در استقرار و استمرار عدالت می نماید و یا در کنار آن طبابت،که طبیب به حفظ جان مردم می پردازد و می کوشد تا با فائق آمدن بر آمدن امراض و جویا شدن،راه علاج ،سلامت جان مردم را فراهم آورد و ... که همه ای آنان،شغل هایی هستند که فرد با قصد قربتبه انجام عبادت می پردازد.
آیت الله محقق داماد در مورد شان و جایگاه وکالت گفتند:حرفه ی دفاع نیز،از نظر بنده،جزو حرفه های قدسی است، به اصلاح عرب های شخص محامی یا همان شخص وکیل دعاوی،می تواند با این حرفه عبادت داشته یاشد. با دفاع از حق و مظلوم،عبادت انجام می دهد،اما اگر بخواهیم از این مسئله تصویری دقیق تر داشته باشیم باید به این مسئله بپردازیم که در ساختار حقوق سنتی یعنی فقه ای در کجای قرار دارد،اگر بخواهیم بدانیم جای وکالت و حرفه دفاع و عمل دفاع در کجا قرار دارد.به نظر من حرفه وکالت در اعمال فقهی ما در بحث «امر به معروف و نهی از منکر»جای دارد،اما در قدم اول باید مسئله امر به معروف و نهی از منکر را از این حالت عامیانه خود بیرون بیاوریم و معنای امر به معروفی که در ادبیات اسلامی اصل و ریشه آن وجود دارد،امر به معروف و نهی از منکر بخشی اش که بطور کلی در دست عموم نیست،بلکه دست افراد خاصی است که مامورین مدیریت کشور هستند و جزو حکومت هستند و از نظر حقوق اسلامی داخلی در مبحث امر به معروف و نهی از منکر می باشند.اما آن بخشی که از امر به معروف و نهی از منکر،مربوط به مردم عادی می شود،خود به دو بخش حقوق عمومی و حقوق خصوص تقسیم می گردد..
که در بعد حقوق عمومی،همه باید نسبت به مسائل اجتماعی آگاه باشند،یعنی آنچه که به مدیریت کشور و امور جاری آن مربوط می باشد،مردم نباید از آن غافل باشند،در حقیقت در این بعد مردم نباید نسبت به «قدرت اداره کننده کشور»ناآگاه باشند و یا نسبت به اموال عمومی و سرمایه های ملی بی تفاوت باشند،بلکه بایستی از «قدرت اداره کننده کشور» محاسبه مالی،بیلان کاری،تشریح بودجه و...را مطالبه کنند و هرگاه که «قدرت اداره کننده کشور» مسیر مقررات خارج شد،اعتراض کنند،در حقیقت مهمترین تعریف از امر به معروف و نهی از منکر در این بعد حضرت امیر المومنین در یکی خطبه های خود در نهج البلاغه می فرمایند که:"امر به معروف و نهی از منکر نه موجب مرگ می شود و نه عامل کاهش و کاستی روز مردم خواهد شد."
بلکه امر به معروف و نهی از منکر بدین معنا است که اگر روزی در جامعه حاکمان و ماموران ظلم کردند و از مسیر عدالت خارج شدندمردم بی تفاوت نباشند و احساس مسئولیت نمایند.
اما اگر بخواهیم از بحث بعد حقوق عمومی،مسئله امر به معروف و نهی از منکر بگذریم و مسائل تئوریک این چنینی را اندکی پشت سر بگذاریم و در مورد خاص وکالت و حرف دفاع بپردازیم.باید بگویم که چهارچوب مسئله را خود حضرت رسول تبیین نمودند:"از در خواست یک مظلوم بسیار بترسید،حتی اگر کافر باشد،برای اینکه وقتی صدای مظلوم بلند می شود،این صدا و بین این صدا با خدا هیچ فاصله ای نیست"یعنی صدای مظلوم مستقیم به خود می رسد،حواستان باشد،کسی که به سراغ شما می آید و از شما می خواهد آن را یاری کنید،حتی اگر هم باشد،دست رد به سینه آن نزیند. که دعوت مظلوم با خدا هیچ فاصله ای ندارد.
حال باید به این سوال پاسخ بدهیم که شخصی که حرفه ای دفاع را برگزیده است،چه زمانی باید وارد پرونده شود و مشغول انجام دفاع شود،جواب این است که مسلما اگر علم به اینکه نا حق بودن،فرد مراجعه کننده داشته باشد و با این وجود به دفاع بپردازد،مرتکب فعل خلاف شرع شده است.در واقع وکیل وقتی بایستی دفاع از فرد مراجعه کننده را بپذیرد،که پس از بررسی پرونده فرد،دلایل و شواهد فرد،متوجه شد که بیان فرد و دلایل فرد حاکی از مظلوم بودن وی است و رفتار وی خلاف مقررات،شرع،و..نبوده است و از آن پس به استناد حدیث ،این صدا و دعوت، با خدا هیچ فاصله ندارد.
در ادامه بحث آیت الله محقق داماد،پیرامون این مسئله که وکیل بایستی از مظلوم دفاع نماید و دفاع از کسی که ظالم است،حرام می باشد، در پاسخ به سوالی که آقای ساعتچی از ایشان در باب جایگاه وکالت تسخیری پرسیده اند و اینکه در قانون برای وکلا در وکالت تسخیری وظایفی در نظر گرفته شده است و خود وکیل صاحب اراده در قبول و یا رد دفاع نیست،حال با توجه به اینکه وکیل از ظالم حرام است،وضعیت این قسم از وکالت چگونه است، آیت الله داماد توضیح دادند که:به ذهنم می رسدکه در این مبحث قانون گذار این حق را قائل شده است که شاید یک در هزار،موردی به ذهن وکیل برسد که راهی برای دفاع از فرد شود،یعنی شاید بشود راهی یافت که ثابت نماید متهم مظلوم و مبرا از اتهامات است.،مثلا فرض کنید،فردی متهم به قتل عمد است که کیفر خواست طرح شده هم قتل عمد است،حال از فردی همچون شما دعوت می کنند که از این فرد به عنوان وکیل تسخیری دفاع کنید،شما به عنوان فردی که برای دفاع فراخوانده شده اید،در نخست باید این را در نظر بگیرید که پاسخ این سوال که آیا محال است که فرد به نحوی مظلوم و بی گناه باشد،آری نیست و قطعا این امکان حتی با احتمال یک در هزار وجود دارد،که متهم بی گناه باشد.
مگر ندیدم که چندی پیش در مطبوعات این خبر منتشر شد که یک نفر پس از آنکه شش سال تمام را در محاکم بدوی و... به عنوان قاتل محکوم شده بود،معلوم گشت که بیگناه است و قاتل اصلی پیدا شد،فلذا چون این قضایا بر اساس امارات و قرائن است،به خصوص در محکمه های کیفری این مسئله مشهود است،زیرا که در محاکم حقوقی ادله اثبات دعوای مشخص است،اما در محاکم کیفری وضع اینگونه نیست و وکیل تسخیری نیز مربوط به محاکم کیفری است،اما در محکمه کیفری،قاضی بر اساس قرائن و شواهد و کسب دلیلی که خودش حاصل کرده است،کیفر خواست صادر کرده است و در محکمه رای داده است،از این رو احتمال رخ دادن اشتباه به هر حال وجود دارد،از این رو فلسفه وکالت تسخیری را باید اینگونه تفسیر کرد که وکیل تسخیری از این رو خوانده می شود که شاید بتواند با استفاده از تخصص خود راهی را برای اثبات رخ دادن اشتباه و یا بیگناهی متهم پیدا کند و بدین معنا نیست که وکیل تسخیری برای ناحق کردن،حق،برگزیده می شود.
آیت الله محقق داماد در ادامه بحث در پاسخ به سوال یکی از حضار که نظر آقای دکتر محقق داماد را در مورد اینکه پاره ای از حقوق دانان معتقدند که وکیل نبایستی سعی بر گرفتن اقرار از موکل کند،زیرا از در صورت کسب اطلاع دقیق از مسئله خود نوعی شاهد است،فرمودند:بله وکیل نباید موکل و یا فردی که فردی که خواهان دفاع است را مورد بازجویی و بازپرسی قرار دهد و همین که فرد از در دارالوکاله وکیل وارد می شود،شما متوجه شدید که لسان او،لسان مظلوم است همین حد کافی است و وکیل نباید بازپرسی و بازجویی کند و این حرفی که به نقل از یک حقوق دانان گفت شده است،از نظر من هم درست است.اما وکیل باید خود با بررسی پرونده و دلایل و قرائن به مظلوم و یا ظالم بودن فرد پی ببرد و البته بایستی به سبب اصل کیفیت از فرد مراجعه کننده به دارالوکاله خود سوالاتی را بپرسد که به جهت افزایش و ارتقا کیفیت دفاع از فرد باشد و نه کسب اقرار و اعتراف و وکیلی حق اینکه فرد را سرزنش بکند و یا مورد توبیخ قرار دهد .
البته نباید از این نکته غافل ماند که اگر وکیل خود با بررسی قرائن و پرونده متوجه ظالم بودن،فرد مراجعه کننده شد و با علم به این مسئله به دفاع از وی پرداخت،فعل وی«حرام»است.
آیت الله محقق داماد،در بخش های پایانی بحث شان ،مسائلی را نیز بیان داشتند که از نظرشان رعایت آن برای جامعه وکالت امروزه واحب است،ایشان اینگونه مطرح نمودند:که در حرفه وکالت در درجه اول،بایستی تمرین دفاع،بیش از پیش دنبال شود و به آموزش و تعلیم آن اصرار شود،توانایی وکیل از نظر علمی ،مسلما بسیار مهم است،زیرا که وکیل توانمند با لوایح فاضلانه و قوی خود به دستگاه قضا و دادگستری کشور مدد می رساند و در کنار آن وکیل بایستی قدرت شجاعت داشته باشد و مهمتر از همه انحراف تقوا نداشته باشد،که انسان فاسد،توان اصلاح امور ندارد و جامعه را نیز فاسد می کند زیرا که فساد هچون یک بیماری با شدت به سطوح مختلف جامعه سرایت پیدا می کند.
تهیه شده توسط بخش رسانه ای،گروه وکلای «ایساتیس»