در سوگ همکاری فرزانه

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

 
علی حامدتوسلی - وکیل دادگستری

 
                          ساعاتی قبل با ناباوری از درگذشت وکیل قهرمان ، بانوی شیردل و استاد فرهیخته حقوق سرکار خانم دکتر رزا قراچورلو باخبر شدم. غمی جانکاه و اندوهی عمیق همه وجودم را فرا گرفت، زیرا سالهای متمادی بود که همه اعضای خانواده با این همکار گرانقدر و خانواده محترمش آشنایی داشتیم. کسانیکه او را بخوبی میشناختندیقیناٌ مانند خانواده ام و اینجانب سراپای وجودشان را غم و ماتم فرا گرفته است. او در کسوت وکالت وکیلی فرهیخته، در کسوت استادی، استادی قهرمان، دلسوز و مسئولیت پذیر در برابر شاگردانش بود. بعنوان یک بانوی وکیل پیوسته تلاش داشت جایگاه بانوان را ارتقاء دهد، شاید با همین افکار با همراهی تعدادی از بانوان وکیل تشکل بانوان وکیل و کارآموز (گروه وکلای شفق) را پایه گزاری کرد. از آنجائیکه تشنه خدمت بود و به مردم عشق میورزید در کانون وکلای دادگستری مرکز داوطلب عضویت در کمیسیون حقوق بشر میشد و عضویت موثر در این کمیسیون را داشت. در کلاس درس سعی میکرد استادی نمونه و دلسوز باشد، وقتی استاد راهنمای دانشجویان برای پایان نامه هایشان میشد، وقت کافی در اختیار دانشجویان میگذاشت و از راهنمائی بی دریغ خود در آن راه چیزی برایشان کم نمی گذاشت. شخصاٌ ار یکی از دانشجویانش شنیدم که میگفت گوئی خانم دکتر دائره المعارف متحرک بود به همه سوالات آنان سریع و با دقت پاسخ میداد. وقتی درخواست منابعی از وی نسبت به موضوعی میشد، با فوریت قادر بود منابع متعددی را به آنان معرفی نماید. این همکار فرهیخته از داشتن فرزند محروم بود، اما گوئی خداوند مهر همه فرزندان بی سرپرست و فرزندان کار را در دل این بانوی شیردل قرار داده بود. چنان به آنان عشق می ورزید که گوئی همه فرزندانش هستند. روزی در یکی از سمینارهائی که در تالار همایشهای بین المللی دانشگاه شهید بهشتی در این رابطه تشکیل شده بود، سخنرانی پر محتوا، پر هیجان و داغ وی چنان به سمینار گرمی بخشید که حاضرین جان تازه ای گرفته و وقتی که از تشکیل انجمن با همراهی بانوان خیر در میدان شوش برای این کودکان صحبت میکرد، صدایش چنان رسا و پرطنین بود که گوئی از بلندی های اوین به آن فرزندان بخت برگشته و بی پناه توان و روح می بخشید. شاید بخاطر دارید، در مراجعت چند نفر از همکاران وکیل از سمیناری در ترکیه بخاطر بعضی سوء تفاهمات این همکاران بازداشت شدند، سرکار خانم دکتر قراچــورلو پس از سه روز و زودتر از دیگران آزاد شد، همه جا با صراحت و با صداقت میگفت بمن گفتند تعهد بده تا آزاد شوی، من تعهد دادم و آزاد شدم. آیا چنین بیانی جز از صداقت و شرافت سرچشمه میگیرد؟
خداوندا در پیشگاه ملکوتیت شهادت میدهم که در دوره چند ساله آشنائیم با این همکار فرهیخته و بزرگوار جز راستی ، درستی خیرخواهی و عدالت طلبی ندیده ام. راهش پر رهرو باد.

رو به صحرای عدم تاختی از شــهر وجـود
 
من از این شهر ملولم تو به صحرا چونی؟

 
خیل جمعیت ما بی تو گسسته است کنون
 
ما که جمعیم چنینیم، تو تنــها چـونی؟

 علی حامدتوسلی - وکیل دادگستری

برگرفته از وبسایت کاسپین