ریحانه جباری که از سال ۱۳۸۶ به اتهام قتل مرتضی سربندی در زندان به سر میبرد، اتهام قتل عمد را پذیرفته است، ولی اعلام کرده که به دلیل دفاع از خود، مرتکب قتل شده است.
چند روزی است که اعدام دختری 26 ساله به نام ریحانه جباری، نقل فضای رسانهای شده است.
به گزارش مهرخانه، ریحانه جباری که از سال ۱۳۸۶ به اتهام قتل مرتضی سربندی در زندان به سر میبرد، اتهام قتل عمد را پذیرفته است، ولی اعلام کرده که به دلیل دفاع از خود، مرتکب قتل شده است.
روایت غالب در اکثر رسانهها بدینگونه بوده است: "ریحانه جباری دختری است که چون در مقابل خواسته مردی که پیشتر کارمند.... بود؛ مبنی بر برقراری ارتباط جنسی، تن نداد. او در مقابل عدم تمکین خود و دفاع از شرافت و ناموس خود، با یک ضربه چاقو از پشت مرد را به قتل میرساند. این قتل کاملاً ناخواسته بوده و ضربه ای که وارد گردید بر قسمت حساس بدن مقتول نبوده است. پس از اینکه شعبه ۷۴ کیفری استان به ریاست قاضی تردست، حکم به قصاص ریحانه را صادر کرد، با اعتراض به دادنامه صادره شعبه ۲۷ دیوان عالی کشور که بسیاری از پروندههای کیفری را تأیید مینماید، ابرام و تأیید شد. حال این دختر بیگناه در آستانه اعدام قرار دارد؛ در حالیکه پرونده او دفاع مشروع بوده است."
این متن خبری است که در روزهای ابتدایی سال جاری انتشار آن قوت گرفت و پای افراد بسیاری از صنوف مختلف؛ ازجمله هنرمندان را برای کسب رضایت از اولیای دم به خانه مرتضی سربندی باز کرد، ولی خانواده مقتول تاکنون تحت هیچ شرایطی راضی به گذشتن از خون سرپرست خانواده خود نشده و معتقدند که مرتضی سربندی بهعمد و با نقشه از پیشتعیینشده کشته شده است و نباید برای جلب رضایت شکات، پرونده ریحانه جباری را به تسویه حساب با نظام گره زد.
مهرخانه جهت بررسی بیشتر این قضیه و با در نظر گرفتن اینکه صحبتهای ریحانه جباری تاکنون بارها از سوی رسانههای متعدد مطرح شده است، به سراغ خانواده مرتضی سربندی رفته تا علت عدم رضایت آنها را جویا شود.
حوریه سربندی؛ دختر مقتول در گفتگو با مهرخانه، فراز و نشیبهای پرونده قتل پدرش را اینگونه بیان میکند: هفت سال پیش پدرم به قتل رسید و حالا حدوداً دو سال است که حکم قصاص ریحانه صادر شده و این حکمی بود که چند قاضی متبحر قوه قضاییه آن را صادر کردند و پس از حضور پلیس در محل جنایت، مأموران با تلفن همراه ریحانه که شماره آن جزو آخرین شمارههای موجود در موبایل مرحوم پدرم بود، تماس میگیرند و ریحانه اعلام میکند که در جاده چالوس است و این در حالی است که پلیس موفق میشود او را در یک منزل مسکونی و به همراه چاقوی خونیِ آلت قتل، در شمال تهران دستگیر کند.
وی ادامه میدهد: تمام شواهد از روز اول علیه ریحانه بود؛ حرفهای ضد و نقیضی که میزد، چهره خونسردی که داشت؛ اینها مواردی بود که قاضیهای پرونده را خیلی به خود مشغول کرده بود؛ از جمله اینها میتوان به چک کردن اس ام اسهای قاتل توسط قوه قضائیه اشاره کرد. او شب وقوع قتل، پیامکی مبنی بر اینکه "فردا میکشمش" میفرستد و بعد از آن چاقو سلاخی که در دادگاه نشان دادند و آغشته به خون پدرم بود را میخرد.
حوریه سربندی تصریح میکند: تقریباً طول این چاقو نزدیک به 40 سانتیمتر و عرضش 15 سانتیمتر بود و واقعاً یک چاقوی بزرگ آدمکشی حرفهای بود و خود ریحانه در اظهاراتش، خرید این چاقو را تصدیق کرد.
با توجه به موارد منتشرشده از اعترافات ریحانه، وی در جایی از اظهاراتش گفته است که این ضربه به کتف مقتول وارد شده است؛ اما دختر مقتول در این رابطه معتقد است: جایی که ضربه به پدرم خورده بود، جایی کاملاً حساس بین قلب و ریه بوده است؛ بهطوریکه با یک ضربه قلب و ریه را همزمان میتوانسته پاره کند و این ضربه پدرم را از پای در آورده است؛ در حالیکه پدرم خیلی قوی هیکل بودند و تمام اطرافیانشان این را اذعان میکنند.
دختر مرتضی سربندی اضافه میکند: تشخیص پزشکی قانونی و بازپرس پرونده این بود که ضربه در حالی وارد شده که پدرم در حال نماز خواندن در سجده یا رکوع بوده است؛ چون در این حالت است که قلب و شش برآمدهترین حالت خودش را دارند و زدن ضربه خیلی راحت است؛ به طوری که کل عمق چاقو در بدنش فرو رفته بود.
وی بیان میکند: وجود صندلی شکسته و خانهای که سالنش غرق خون بود، نشان میداد که بعد از خوردن ضربه، پدرم درگیری شدیدی با یک نفر دیگر به جز ریحانه داشته است و به گفته ریحانه شخصی به نام رضا- ش همراهش بوده که اصلاً پیدا نشد و ردی از او نتوانستند بزنند.
ریحانه جباری در بخش دیگری از اظهاراتش عنوان کرده است که مقتول با گوش دادن به مکالمه او از کارش مطلع شده و نقشه ميريزد تا او را به دفتر کار خود برده و مورد تجاوز قرار دهد. لذا به ريحانه ميگويد که ميخواهد دکوراسيون دفتر کارش را عوض کند و ريحانه که مردي همسن و سال پدرش را مي بيند، براي انجام کار دکوراسيون با او وعده ميگذارد، اما چند قدم بعد ماشين مرتضي جلوي پاي ريحانه توقف کرده و ريحانه با او در همان روز راهي محل کارش ميشود.
اما دختر مقتول این اظهارات را رد کرده و در خصوص محل وقوع قتل و نیاز پدرش به یک طراح داخلی نیز تصریح میکند: این قتل در مکانی صورت گرفت که قرار بود پدرم آن را به یک کلینیک خیریه تبدیل کند و از سوی دیگر پدر من نیازی به طراح داخلی نداشت؛ چراکه برادر من فوقلیسانس معماری دارد و دفتر بابا را او طراحی کرده بود و فکر نمیکنم دختری که 19 سال دارد و رشته تحصیلیاش کامپیوتر است و در یک شرکت کامپیوتری کار میکند، در حد یک طراح داخلی کاربلد باشد و ما این حدس را میزنیم که همراه آقای ش که احتمالاً پدرم او میشناخته، وارد محل کارشان شدهاند.
حوریه سربندی اظهار میکند: به هر حال پدرم خود را از طبقه پنجم به طبقه سوم میرساند و همسایهها او را در حالی که فریاد "دزد را بگیرید" سر داده بود، را میبینند و آنها متواری میشوند و دقایقی بعد از قتل، باز پیامکهای ریحانه را که چک کردهاند، دیدهاند که پیامکی با این مضمون که "کشتمش" در گوشیاش وجود داشته است.
از سویی ریحانه ماجرای قتل را اینگونه توصیف کرده است: در محل کار، مرتضي با وضو گرفتن و بعد از انجام دو رکعت نماز بهسوي من آمده و قصد تجاوز به من را داشته است. او با گره زدن دستانش دور کمر اين دختر جوان به ريحانه ميگويد ديگر راه فرار نداري. ريحانه از خود دفاع ميکند و با چاقويي که به همراه داشته، به کتف او ميزند و فرار ميکند و انگیزه قثل را نیز دفاع مشروع عنوان میداند.
دختر مقتول در پاسخ به این اظهارات معتقد است: شمارهای که خاموش شده و دیگر در دسترس و ردیابی قرار نگرفته است و سایر شواهد، همه نشان میداد که این قتل کاملاً از پیشتعیینشده و با سوءقصد قبلی صورت گرفته است و حالا این دختر برای اینکه خود را از اتهام مبرا کند، گفته است که میخواستم از خودم دفاع کنم؛ در حالیکه قاضی گفت مقتول پشتش به تو بوده و میتوانستی فرار کنی و این کار را نکردی و وقتی ضربه را زدی فرار کردی؛ در حالیکه در باز بود و میتوانستی ضربه نزده، فرار کنی.
حوریه سربندی از عدم رضایت خانواده سربندی در این پرونده خبر داده و میگوید: متأسفانه با جوسازیهایی که در جامعه صورت گرفته شده است، سعی میکنند که رضایت ما را جلب کنند، ولی مطمئن باشند که ما با این روش بدتر جریحهدار میشویم و به هیچوجه حاضر نیستیم از خون پدرمان بگذریم.
حوریه سربندی میافزاید: طبق نظراتی که قضات داشتند و علیرغم اینکه شاید غیرقابل باور باشد، ولی ضربه را خود ریحانه بر بدن پدرم وارد کرده است و در واقع اینکه برای چه کسی و با چه انگیزهای این کار را کرده هنوز مشخص نشده است.
دختر مرتضی سربندی دوباره بر عدم گذشت از خون پدر تأکید میکند و میگوید: ما تحت هیچ شرایطی رضایت نمیدهیم، چون همه چیز از پیش تعیین شده بوده است؛ خریدن چاقو از قبل و اس ام اسهایی که در موبایلش رد و بدل شده است، نشان میدهد که اینها از قبل نقشه کشیده بودند و اگر این فقط یک دختر تنها بود، پدرم راحت با یک ضربه او را از پای در میآورد؛ درحالیکه کوچکترین کبودی روی بدن ریحانه نبود و نشان میدهد که پدر من با یک مرد درگیر شده است و صندلی شکسته نشان میدهد که سعی کرده از خودش دفاع کند و به گفته پزشکی قانونی 20 دقیقه در آن خانه درگیری شده بوده و وقتی آنها فرار میکنند دنبالشان میدود و خونی در بدنش نمیماند.
لازم به ذکر است در کنار فعالشدن صفحات گوناگون حمایت از ریحانه جباری در شبکههای اجتماعی متعدد، خانواده مرتضی سربندی نیز صفحهای با عنوان دکتر سربندی در فیسبوک راهاندازی کرده و ماوقع را از زاویه نگاه خود در آن شرح دادهاند.