• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • زندگی کودکان کار خیابانی؛ از دعوا با رقیبان کار تا دادن صدقه به سالمندان متکدی

      نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد؛

      گروهی از شهروندان با نگاه ترحم‌آمیز به کودکان، به عنوان گروهی محروم و مورد ستم، می‌نگرند. این نگرش معمولاً به کمک مالی به کودک می‌انجامد. برای مثال یک کودک فال‌فروش تعریف می‌کرد که خانمی ‌از او پرسیده است: «چقدر پول لازم داری تا بتوانی به خانه برگردی؟» کودک به او پاسخ داده بود: «نه هزار تومان» و آن خانم گفته بود: «من اینقدر پول ندارم، ولی می‌توانم پنج هزار تومانش را بدهم». گرچه یک نفر این پول را به زور از کودک گرفته بود، اما طمع او برانگیخته شد و از آن پس به سایرین نیز القا می‌کرد که نمی‌تواند پول کمتری به خانه ببرد.

      در پژوهشی سعی شد نحوه انتخاب شغل و نحوه نگرش کودکان کار به کارشان مورد بررسی قرار گیرد.به گزارش مهرخانه، این تحقیق به عواملی همچون مهاجرت از جوامع توسعه‌نیافته با فرهنگ بسیار متفاوت به جوامع توسعه‌یافته‌تر و پذیرش اجتماعی کار و حتی تکدی‌گری کودکان در خیابان؛ به عنوان عوامل اصلی بروز این پدیده اشاره می‌کند.

      کودکان به عنوان یک گروه سنی که جایگاه اجتماعی و فرهنگ خاص خود را دارا هستند، در محیط شهری مدرن موقعیتی ویژه پیدا کرده‌اند. این گروه که نقش و مسئولیت اجتماعی برایشان درنظر گرفته نمی‌شود، درعین حال به این عنوان که در دوره‌ای «سروشت‌ساز» به سر می‌برند و فرآیند اجتماعی‌شدن و تعلیم و تربیت آنها باید به طور کامل و با بهترین کیفیت انجام گیرد، تحت توجه و نظارت شدید خانواده و جامعه هستند.

      در این میان، حضور مستمر گروهی از کودکان در خیابان که در نگاه اول به دلیل بی‌خانمانی و قرار گرفتن در بحران اقتصادی به کار در خیابان روی آورده‌اند، به آزردگی و نگرانی شهروندان و مسئولان منجر شده است.

      آن چه به‌طورکلی کودک کار خیابانی را از سایر کودکان متفاوت می‌کند، این است که او به هردلیلی نسبت به زمانی که در کنار خانواده است یا باید در مدرسه باشد، زمان بیشتری را در خیابان‌های شهرهای بزرگ و مدرن که برای کودکان محیطی ناامن و متشنج به شمار می‌رود، سپری می‌کند.

      این پدیده علی‌رغم جهان‌شمول بودن، دارای ویژگی‌های خاص در هر جامعه است که وجود ریشه‌های فرهنگی در این زمینه را در کنار عوامل اجتماعی و اقتصادی نمایان می‌سازد. به این سبب مطالعه ابعاد مختلف؛ اعم از علل ایجاد پدیده و توصیف وضعیت و روابط اجتماعی این کودکان در هر جامعه از جهت شناخت مسئله و نحوه برخورد با آن، اهمیت دارد.

      روش‌شناسی
      رویکرد روش‌شناسی این مطالعه رویکردی انسان‌شناختی است که با استفاده از روش‌های کیفی ژرفایی جمع‌آوری اطلاعات و با نگرشی از درون و بدون مؤلفه‌های از پیش‌تعیین‌شده، تلاش کردیم تا به شناخت موضوع دست یابیم.

      همچنین با هدف بررسی نوع برخورد ستاد ساماندهی آسیب‌دیدگان اجتماعی با کودکان، همچنین ارزیابی و مقایسه برخی از اطلاعات حاصل از مشاهدات و مصاحبه‌ها با موارد ثبت‌شده در ستاد، پرونده‌های کودکان جمع‌آوری شده توسط این ستاد بررسی شد.
      ازطرفی با هدف بررسی مشخصات کلی کودکان مراجعه‌کننده به مؤسسه غیردولتی کیانا پرونده‌های این مؤسسه نیز مطالعه شد و اطلاعاتی از قبیل جنسیت، سن، قومیت، شغل، محل کار و محل زندگی کودکان کار مراجعه‌کننده مورد بررسی قرار گرفت.

      دختران متکدی خیابانی بسیار کمتر از پسران متکدی
      اولین یافته پژوهشی نشان می‌دهد از لحاظ جنسیتی نسبت دختران خیابانی و متکدی به پسران در شهر کرج بسیار کم است. ستاد ساماندهی آسیب‌دیدگان اجتماعی شهر کرج از سال 1380 تا 1385 تنها 241 پرونده دختر را در مقابل 1455 پسر در همین دوره ساماندهی کرده است و مؤسسه غیردولتی حمایت از کودکان کار هیچ دختر کار خیابانی را تحت پوشش ندارد.

      در طول تحقیق تنها یک دختر مشاهده و با او مصاحبه شد که از اتباع افغانی بود و به تکدی‌گری مستقیم می‌پرداخت. پرونده‌های ستاد نیز نشان می‌دهند که چنین موارد معدودی معمولاً مربوط به دختران خانواده‌های خیابانی است.

      بیشتر کودکان خیابانی مهاجران افغانی‌تبارند
      گروه عمده‌ای از کودکان کار خیابانی متعلق به مهاجران افغانی‌تبار هستند و در دوره تحقیق تنها یک کودک متکدی ایرانی مشاهده و با او مصاحبه شد که این کودک نیز والدینش در زندان به سرمی‌بردند و بدون اطلاع مادربزرگش و با راهنمایی دوستان بزرگ‌تر از خود به تکدی‌گری مشغول بود.

      هر کودک با هدایت والدین به در دسترس‌ترین و نزدیک‌ترین شغل گرایش می‌یابد
      یافته‌ها تصریح می‌کنند که در مرحله اول، هر کودک با هدایت والدین به در دسترس‌ترین و نزدیک‌ترین شغل گرایش می‌یابد. برای مثال یکی از کودکان موردمصاحبه توضیح داد که برای اولین‌بار مادرش از او خواسته تا فال بفروشد، چون پسر یکی از آشنایانشان فال می‌فروخته است. همچنین کودکانی که فال نمی‌فروختند در پاسخ به این سؤال که چرا فال نمی‌فروشند می‌گفتند که نمی‌دانند باید از کجا فال بخرند. در مقابل، فال‌فروش‌ها هم نمی‌دانستند از کجا باید آدامس بخرند.

      پدرم می‌گوید شما دیگر بزرگ شده‌اید زشت است که دعا بفروشید
      البته میزان امنیت شغلی (احتمال دستگیری بیشتر در برخی مشاغل یا مکان‌ها) خصوصاً در مورد مهاجران غیرقانونی؛ همواره به‌طورضمنی موردتوجه است. این کودکان از شغل‌هایی مثل سی‌دی فروشی برحذر داشته شده و در خیابان‌های اصلی کار نمی‌کنند؛ به‌طوری‌که با وجود مشاهده تعداد زیادی از کودکان مهاجر غیرقانونی در سطح شهر، آمارهای ستاد سازماندهی نشان نمی‌داد که هیچ کودکی با این وضعیت دستگیر و به اداره مور اتباع خارجی ارجاع داده شده باشد.

      عموم والدین با ورود کودک به سن نوجوانی، او را به شغل‌های متفاوتی سوق می‌دهند. یک کودک 12ساله دعافروش می‌گفت: «من و برادرم قبلاً نان خشکی بودیم و حالا من هم حرفی ندارم که این کار را انجام دهیم. بعضی وقت‌ها چیزهای به دردنخوری گیر می‌آوریم. پدرم هم می‌گوید شما دیگر بزرگ شده‌اید زشت است که دعا بفروشید... اما برادرم حاضر نیست... خوب معلوم است این طوری به بازیگوشی‌اش می‌رسد. راحت‌تر است.»

      کودکان کار خیابانی در بزرگسالی به فعالیت‌های دیگری مشغول می‌شوند
      نوجوانان دیگر در همین سنین از فال فروشی به توری‌فروشی، کارگری ساختمانی و نان خشکی روی آورده بودند. این مسئله که ستاد ساماندهی تقریباً هیچ فردی از افغان‌ها (به عنوان متکدی یا کار خیابانی) را در بزرگسالی دستگیر نکرده است، نشان می‌دهد کودکان کار خیابانی کرج- که براساس تحقیق حاضر اکثر قریب به اتفاق آنها از همین گروه قومی‌ هستند- در بزرگسالی به فعالیت‌های دیگری مشغول می‌شوند.

      کودکان متوجه این امر هستند که باید مواظب باشند رقیبان دیگری وارد محدوده آنها نشوند
      یکی از مسائل موردتوجه، فراوانی یک شغل در یک محدوده و نحوه جایابی کودکان است. کودکان متوجه این امر هستند که باید مواظب باشند رقیبان دیگری وارد محدوده آنها نشوند یا اگر خود وارد محدوده کاری دیگران می‌شوند، نباید همان جنس را بفروشند. برای مثال کودکانی که در پارک فال می‌فروشند به سرعت نسبت به ورود فال‌فروش دیگری به پارک واکنش نشان می‌دهند و تلاش می‌کنند که با ترساندن و کتک‌زدن، او را از پارک بیرون کنند و کودکان تازه‌وارد برای جای‌گیری در پارک به کمک و حمایت والدین یا کودک بزرگ‌تر از خود نیازمندند. یکی از کودکان فال‌فروش معتقد بود که پارک به اندازه سه فال‌فروش بیشتر ظرفیت دارد و او به دلیل اینکه برادران کوچک‌ترش در همان پارک فال می‌فروختند، مجبور بود به کار دیگری مشغول شود. اما معتقد بود که بچه‌های دیگر که دعا و قرآن می‌فروشند و تازه به پارک آمده‌اند، مزاحمتی ندارند و نباید با آنها مقابله شود.

      میزان سودی که از کالا به دست می‌آید و راحت‌بودن کار برای کودک؛ شاخص انتخاب شغل کودکان کار
      چهارمین یافته تأکید می‌کند که میزان سودی که از کالا به دست می‌آید و راحت‌بودن کار برای کودک نیز موردتوجه کودکان است.

      بچه‌ها به حرف کسی که هر روز یک کار انجام می‌دهد توجه نمی‌کنند
      کودکان در هنگام مقایسه مشاغل مختلف خرید و فروش کالا را با هم مقایسه و سپس در مورد بهتربودن یک شغل نسبت به شغل دیگر اظهارنظر می‌کنند. همچنین دارا بودن تجربه در یک زمینه، «از این شاخه به آن شاخه نپریدن»، برقراری روابط کاری با همکاران و ... از محاسن ثابت‌قدم بودن در یک شغل است و عامل اعتبار کودک درمیان همکارانش به شمار می‌رود: «بچه‌ها به حرف کسی که هر روز یک کار انجام می‌دهد توجه نمی‌کنند، چون اصلاً معلوم نیست که او همکار ما هست یا نه».

      نگرش کودکان به کارشان
      پنجمین یافته بیان می‌کند که کودکان خصوصاً با افزایش سن، شغل خیابانی خود را در رتبه منزلتی پایین قرار می‌دهند؛ اما به هرحال آن را شغل محسوب می‌کنند. آنها در هنگام معرفی شغل خود سعی می‌کنند بهترین شغلی را که تا به حال به آن مشغول بوده‌اند، اظهار کنند. مثلا یک «نان خشکی» که مدتی در عطاری کار می‌کرده است، خود را شاگرد عطاری؛ و فال‌فروشی که گاه در مغازه کار می‌کند، خود را شاگرد مغازه لوازم ورزشی معرفی می‌کند.

      ارائه کالا و خدمات در مقابل درخواست پول و زحمت‌کشیدن برای درآمد (با توجه به سن و مقایسه خود با دیگران)؛ ازجمله مواردی هستند که باعث می‌شود کودکان فعالیت خود را کار قلمداد کنند. از نظرکودکان کار خیابانی، درخواست پول از مردم بدون ارائه کالا و خدمات، همچنین دود اسفند برای پول گرفتن، تکدی‌گری محسوب می‌شود، اما سایر مشاغلی که در بالا ذکر شدند کار هستند؛ گرچه در بسیاری از موارد قیمت خرید اولیه کالا در مقابل سود آن ناچیز باشد.

      کودکان کار چانه‌زنی و التماس برای فروش اجناس را مذموم می‌دانند
      چانه‌زنی و التماس برای فروش اجناس یا گرفتن پول بیشتر که خود کودکان در مورد این رفتار تعبیر «گیردادن» را به کار می‌برند، از طرف کودکان مذموم بود؛ گرچه در مواردی مشاهده می‌شد که خود کودک به این کار گرایش دارد.

      بیشتر کودکان کار خیابانی به‌رغم داشتن لباس مناسب، در هنگام کار خیابانی لباس‌های کهنه و نازک (حتی در زمستان) می‌پوشند تا به این وسیله ترحم مشتریان را برانگیزند. البته خود کودکان از این لباس‌ها به عنوان «لباس کار» تعبیر می‌کنند.

      این کودکان با هدف کمک به خانواده، کار می‌کنند
      یافته بعدی خاطرنشان می‌کند این کودکان با هدف کمک به خانواده، کار می‌کنند و به دلیل کمک به خانواده احساس غرور می‌کنند. همچنین داشتن درآمد، به آنها استقلال نسبی می‌دهد.

      سخاوتمندبودن در مقابل دیگران یکی از خصوصیات کودکان کار است که به جهت استقلال مالی و احساس غرور به دلیل کمک به خانواده و دیگران در آنها شکل می‌گیرد. کودکان کار خیابانی معمولاً بین محیط و روابط کاری و غیرکاری تمایز قائل می‌شوند. درحالی که ممکن است برای خرید فال، آدامس، دعا و... با فروشنده مدت‌ها چانه‌زنی می‌کنند؛ همین کار را درمورد خریداران تکرار می‌کنند. هنگامی‌که با افراد روابط دوستانه برقرار می‌کنند، آنها را مهمان می‌کنند و به آنها خوراکی تعارف می‌کنند. همچنین به سالمندان متکدی و به «کسانی که وضعشان از آنها (از کودکان کار خیابانی) بدتر است» صدقه می‌دهند.

      این کودکان می‌دانند که باید برای به دست آوردن «روزی‌شان» زحمت بکشند
      همچنین آنها تفاوت‌هایشان را با سایر کودکان در نظر دارند؛ می‌دانند که باید برای به دست آوردن «روزی‌شان» زحمت بکشند؛ در حالی که بقیه بچه‌ها این کار را نمی‌کنند. همین امر سبب می‌شود که بخشی از روز را به بازی اختصاص دهند و معتقد باشند که این حق آنهاست.

      یک کودک پنج ساله در پاسخ به این سؤال که چرا به بچه‌ها فال نمی‌فروشد، با تعجب گفت: «به بچه‌ها؟! یعنی به بچه‌های هم قد خودم؟!...آخه اونا سرشون می‌شه که از من فال بخرن؟»

      کودکان کار خیابانی اعتقاد دارند که «روزی دست خداست. مگر می‌توانی روزی‌ات را به زور از خدا بگیری؟»؛ خصوصاً در زمانی که به بازیگوشی و وقت‌گذرانی پرداخته‌اند یا به علت ورود یک رقیب تازه‌وارد به محیط کارشان نگران کمتر شدن فروش هستند. آنها با تأکید بر این جمله نگرانی‌شان را از کمتر شدن درآمد تعدیل می‌کنند و یکدیگر را تسکین می‌دهند.

      کودکان کار توسط والدین به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نظارت می‌شوند
      این کودکان در عین داشتن استقلال و آزادی نسبی در خیابان، مستقیم یا غیرمستقیم توسط والدین نظارت می‌شوند. کودک خیابانی درصورت امکان در نزدیکی محل کار پدر یا برادران جوان خود به کار می‌پردازد. برای مثال کودکی که برادرش در بازار روز فروشنده است، در همانجا کیسه پلاستیکی بزرگ می‌فروشد. درغیر این صورت معمولاً از هر خانواده دو یا سه برادر به کار خیابانی مشغول‌اند که برادر بزرگ وظیفه محافظت از برادر کوچک‌تر را به عهده دارد و برادران، والدین را از فعالیت یکدیگر مطلع می‌کنند.

      گاهی مشاهده شده است که یکی از والدین در رقابت‌های بین کودکان برای کار در یک حوزه- یک پارک یا خیابان- نیز وارد می‌شوند. در یک مورد پدر کودکان با پدر رقیبان آنها مشاجره کرده و در مورد دیگر مادر کودکان به پارک آمده با کودکان دیگر گفتگو کرده است تا اجازه دهند که فرزندانش در آن پارک کار کنند.

      معمولاً خانواده حداقلی از درآمد را از کودک توقع دارد. این امر گرچه بیشتر جنبه مالی دارد، از جهات دیگری نیز دارای اهمیت است. حضور چندساعتی کودک در خیابان و عدم کسب درآمد معمول، نشان می‌دهد که او به فعالیتی غیر از کار مشغول است یا تمام درآمد خود را در خرید خوراکی و سرگرمی ‌در ویدئوکلوپ‌ها صرف کرده است که هر دو این فعالیت‌ها، نشانه بی‌مسئولیتی کودک و گاه مخل امنیت اوست.

      بازی و سرگرمی‌ در ویدئوکلوپ‌ها یکی از مسائلی است که والدین فرزندان را از آن نهی می‌کنند؛ زیرا به نظر می‌رسد که وقت و پول زیادی از کودکان تلف می‌کند. برای مثال، یکی از بچه‌ها معتقد بود که اگر مقدار پولی را که در ویدئوکلوپ و گیم‌نت خرج کرده است، حساب کند ممکن است به یک میلیون هم برسد.

      به همین دلیل والدین به شدت با این رفتار فرزندان شان برخورد می‌کنند و حتی دستگاه‌های بازی می‌خرند تا بچه‌ها در خانه بازی کنند.

      علاوه بر این، مادر یکی از بچه‌ها که به‌طور غیرقانونی در ایران زندگی می‌کرد، به فرزند خود گفته بود: «ممکن است بچه‌های کلوپ ما را لو بدهند» و به این ترتیب علاوه بر اینکه مانع بازی‌کردن فرزندش در کلوپ می‌شد، او را از واردشدن در ارتباط نزدیک و مستمر با کودکان ایرانی نیز منع کرده بود.

      گاهی والدین در مقابل کار فرزندان‌شان امتیازاتی برای آنها درنظر می‌گیرند؛ مثلاً می‌توانند تلفن همراه داشته باشند. به این ترتیب ممکن است در میان کودکانی که با لباس مندرس مشغول به کار هستند، کودکی را ببینید که با تلفن همراه بازی می‌کند.

      روابط درون‌گروهی کودکان کار
      نهمین یافته تحقیق نشان می‌دهد که کودکان معمولاً دوبه‌دو یا بیشتر با هم برادر هستند یا رابطه خویشاوندی نزدیک دارند. برادران بزرگ‌تر حامی ‌و مراقب کوچک‌ترها هستند. آنها با هم سرکار می‌روند و در آخر شب حتماً با هم به خانه برمی‌گردند. 

      برادر بزرگ‌تر پول کودکان کوچک 5-6 ساله را نگه می‌دارد. این نظارت بستگی به تفاوت سنی دو کودک و میزان احساس امنیت آنها دارد و طبیعتاً در محیط‌های ناآشناتر صورت می‌گیرد.

      کودکان کار خیابانی با یکدیگر در رابطه‌ای متضاد و دوگانه قرار دارند؛ از سویی رقیب یکدیگر محسوب می‌شوند و بازار کار یکدیگر را تهدید می‌کنند، از سوی دیگر گاهی می‌توانند در مقابل دیگران با هم متحد شود یا در ساعات فراغت با هم بازی کنند. به علاوه ممکن است خانواده آنها با هم روابط خویشاوندی یا دوستی داشته باشند.

      در مرحله اول، برخوردهای آنها با هم خصمانه است، اما درصورتی‌که کودک بتواند خود را در پارک یا محدوده تثبیت کند، به عضوی از گروه تبدیل می‌شود. در مرحله بعد کودکان با یکدیگر روابط صنفی برقرار کنند. آنها سعی می‌کنند جنس‌های متفاوتی بفروشند تا بر فروش یکدیگر تأثیر سوء نگذارند. همچنین در مورد قیمت کالاها با یکدیگر توافق، و مقابل مشتریان از یکدیگر دفاع می‌کنند.

      برای مثال، مشاهده شد که یک کودک فال‌فروش پنج ساله قصد داشت فالش را به قیمت 400 تومان به یک آقا و خانم بفروشد و آنها نمی‌پذیرفتند و معتقد بودند که فال 200 تومان است. آنها به عنوان دلیل، کودک هفت ساله دیگری را در آن اطراف صدا زده و قیمت فال‌هایش را پرسیدند. درحالی‌که کودک دوم می‌توانست قیمت ارزان‌تری را برای فالش اعلام کرده و به این ترتیب مشتری همکارش را به دست آورد، گفت: «فال 500 تومان است.» و تا پایان در کنار کودک اول ماند و به چانه‌زنی پرداخت تا «حق» او را بگیرد و درنهایت دو کودک به همراه یکدیگر با قهر و عصبانیت از مشتری دور شدند. این رابطه همکاری بین این دو کودک بعد از کشمش‌های اولیه و ممانعت‌های کودک دوم برای ورود اولی به پارک، ایجاد شده بود.

      پسران بزرگ‌تر به دلیل دارا بودن سن و تجربه بیشتر، در مقابل دیگران حامی‌ کوچک‌تر‌ها هستند و سایر بچه‌ها از آنها حرف‌شنوی دارند؛ اما گاهی ممکن است خود به قلدری و زورگویی به دیگران بپردازند. در این هنگام نیز وجود برادران بزرگ‌تر که توان مقابله با آنها را داشته باشند، این امکان را محدود می‌کند. به قول یکی از بچه‌ها که جزو بزرگ‌ترهای گروه محسوب می‌شد: «هر بچه کوچکی در پارک؛ حتماً یک بزرگ‌تر دارد.»

      این کودکان چه رابطه‌ای با مشتری می‌گیرند؟
      گروهی از شهروندان با نگاه ترحم‌آمیز به کودکان، به عنوان گروهی محروم و مورد ستم، می‌نگرند. این نگرش معمولاً به کمک مالی به کودک می‌انجامد. برای مثال یک کودک فال‌فروش تعریف می‌کرد که خانمی ‌از او پرسیده است: «چقدر پول لازم داری تا بتوانی به خانه برگردی؟» کودک به او پاسخ داده بود: «نه هزار تومان» و آن خانم گفته بود: «من اینقدر پول ندارم، ولی می‌توانم پنج هزار تومانش را بدهم». گرچه یک نفر این پول را به زور از کودک گرفته بود، اما طمع او برانگیخته شد و از آن پس به سایرین نیز القا می‌کرد که نمی‌تواند پول کمتری به خانه ببرد.

      کمک‌های مشابه، برای مثال گران‌تر خریدن کالای کودک باعث می‌شود که او به این نتیجه برسد که امکان فروش جنس به قیمت بیشتر نیز وجود دارد و به چانه‌زنی با مشتریان بپردازد.

      برخی از مشتریان و به‌خصوص دختران جوان با کودکان وارد روابط دوستانه شده‌اند و مثلاً هروقت به پارک می‌آیند یک فال می‌خرند و به این ترتیب به مشتری دائم کودکان تبدیل می‌شوند. این افراد علاوه بر داشتن احساس ترحم، درمورد وضعیت کودکان کنجکاو هستند و تلاش می‌کنند چیزهایی در مورد بچه‌ها بدانند.

      گروهی از این افراد کودکان را افرادی مزاحم و متکدی می‌دانند و از حضور آنها در اطراف خود گله‌مند هستند. البته به نظر می‌رسد کودکان با افرادی که هیچ تمایلی برای خرید فال از خود نشان نداده و کاملاً بی‌تفاوت هستند، کمتر وارد ارتباط می‌شوند. چانه‌زنی و خواهش و التماس اغلب بعد از خرید جنس و برای دریافت پول بیشتر مشاهده است.

      تجربه کودک به او نشان می‌دهد چه کسی مشتری جنس اوست
      تجربه کودک به او نشان می‌دهد چه کسی مشتری جنس اوست. مثلاً کودکان فال‌فروش بیشتر به سمت دختران و زوج‌های جوان می‌روند. درمراجعه به زوج‌های جوان، گاهی خطاب به مرد کرده و از او می‌خواهند که برا ی همراهش یک فال بخرد. آنها معمولاً به سمت سالمندانی که هر روز به پارک می‌آیند، نمی‌روند؛ زیرا سالمندان در مقابل آنها بی‌تفاوت‌اند و چیزی نمی‌خرند. یکی از کودکان فال‌فروش در پاسخ به این سؤال که چرا به پیرزن‌ها و پیرمردها فال نمی‌فروشی؟؛ گفت: «اگه بخوام به پیرزن‌ها فال بفروشم، پیرزنه می‌گه خدا فال منو گرفته».

      روابط با دیگر افراد حاضر در محیط کار
      یازدهمین یافته تأکید می‌کند که به‌طور کلی کودکان برای کسانی که در اطرافشان کار می‌کنند مزاحمت خاصی ایجاد نمی‌کنند و آنها نیز در مقابل، رفتار مسالمت‌آمیز و دوستانه‌ای با کودکان دارند و به کودکان کمک می‌کنند. مغازه‌دارانی را دیدیم که هر روز به کودکان نسیه می‌فروختند و حتی به سؤالات محقق با احتیاط پاسخ می‌دادند تا به ضرر کودکان صحبت نکنند. همچنین متصدیان محوطه بازی کودکان در پارک، به کودکان کار اجازه می‌دادند که بدون ارائه بلیت وارد محوطه شوند و از وسائل بازی استفاده کنند.

      علاوه بر کودکان کار خیابانی، متکدیان و فال‌فروش‌هایی نیز هستند که ممکن است در همان محیط کودکان مشغول به کار باشند. کودکان معمولاً با این افراد، برخلاف رفتاری که با همسالانشان دارند، درگیر رقابت یا مبارزه برای اخراج رقیب از محل کار نمی‌شوند و تنها ممکن است از حضور آنها در حوزه کاری خودشان ناخشنود باشند. یکی از کودکان کار در پارک از یکی از اعضای ان.جی.ا سؤال کرده بود که آیا آنها نمی‌توانند کاری کنند که این پیرمرد فال‌فروش دیگر به پارک نیاید؟ اما در حوزه کاری، به چنین افرادی کمک می‌کنند. بارها مشاهده یا گزارش شده است که کودکان کار به متکدیان سالمند یا معلول کمک می‌کنند.

      جیب‌برها ممکن است درصورت وجود فضای مناسب، به برخی از کودکان که به نظر می‌رسد کم‌تجربه یا تنها هستند، دستبرد بزنند. در طول تحقیق سه مورد زورگیری، یک مورد بچه‌دزدی ناموفق، یک مورد سوءاستفاده جنسی و چند مورد مواد مخدر از طریق کودکان، به محقق گزارش شد.

      اگر با یکی از لات‌ها یا معتادان دوست باشیم بقیه دیگر کاری با ما ندارند
      در دو مصاحبه کودکان اظهار کرده‌اند که اگر با یکی از لات‌ها یا معتادان دوست باشیم بقیه دیگر کاری با ما ندارند. یکی از مصاحبه‌ها چنین بوده است: «اگر با گنده‌لاتشان دوست باشی، بقیه هم کاری با تو ندارند. اگر ببینند جدید هستی و کسی را نمی‌شناسی، اذیتت می‌کنند. ولی وقتی ببینند با فلانی راه می‌روی دیگر کاری ندارند. من با گنده‌لات دوست بودم. در پارک چمران هم دوتا بودند: احمد ببعی و یک‌دست. حتی آنها از ما دفاع می‌کردند. یک‌بار من خواستم به یک آقایی آدامس بفروشم و او خیلی اعصابش خرد بود. فوراً یکی زد زیر آدامس‌ها و یکی زد زیر گوش من. من هم نشستم روی نیمکت، اما او آمد و به آن آقا گفت یا پول آدامس‌ها را می‌دهی یا اینکه می‌زنمت. او هم پول همه آدامس‌ها را داد؛ همان آدامس‌ها راجمع کردم و فروختم.»

      من با بعضی از پلیس‌های پارک دوست هستم؛ همان پلیس‌هایی که اگر دخترها پاچه شلوارشان خیلی کوتاه باشد، دستگیرشان می‌کنند
      به نظر می‌رسد بعضی از نیروهای انتظامی ‌به بچه‌ها در پارک توجه می‌کنند. یکی از کودکانی که در پارک کار می‌کند می‌گوید: «من با بعضی از پلیس‌های پارک دوست هستم. یکی از آنها گفته هروقت کسی اذیتت کرد به من بگو... همان پلیس‌هایی که اگر دخترها پاچه شلوارشان خیلی کوتاه باشد، دستگیرشان می‌کنند.»

      کودکانی که تا به حال تجربه دستگیری نداشته‌اند از نیروی انتظامی ‌ترس و نگرانی ندارند، اما کودکانی که خود یا همسالان نزدیک‌شان توسط مأموران ستاد جمع‌آوری آسیب‌دیدگان اجتماعی جمع‌آوری شده اند، از مأموران حتی از اتومبیل‌های مشابه اتومبیل‌های ستاد ساماندهی واهمه دارند.

      جز تکدی‌گری، نمی‌توان به رایج‌بودن جرم دیگری در میان این کودکان اذعان داشت
      ر مورد این مسئله که آیا سپری‌کردن زمان زیاد در خیابان برای کودکان پیامدهای منفی از قبیل سوق یافتن به سمت کجروی‌های اجتماعی و جرایم یا مورد سوءاستفاده قرار گرفتن توسط مجرمان را در پی دارد، نگرانی‌هایی وجود دارد؛ اما به نظر می‌رسد به جز تکدی‌گری که در مورد جرم‌بودن آن برای کودکان سخت‌گیری وجود ندارد، نمی‌توان به رایج‌بودن جرم دیگری در میان آنها یا ادامه یافتن رفتار تکدی‌گری در بزرگسالی‌شان اذعان داشت.

      همچنین به نظر می‌رسد با اجرای طرح امنیت اجتماعی و با نظارت بیشتر نیروهای انتظامی، ‌امنیت کودکان کار نیز بیشتر شده است.

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft