افزایش 20 درصدی همسرآزاری در کشور و اجرای مدل کاهش خشونت در نظام سلامت؛
شیوع 20 درصدی خشونت جسمی در خیلی از پژوهشها دیده شده و برخی، از افزایش میزان خشونتهای خانگی صحبت دارند که بررسی دقیقی در دست نیست، اما بخشی از این شیوع بالا میتواند ناشی از افزایش سطح فرهنگ، توقع و آگاهی خشونتدیده باشد، همچنین رشد اجتماعی و گسترش رسانهها که میتواتند منجر به افزایش آگاهی افراد از حقوق خود و انتظارات آنان شده و به همین دلیل در مواجه با خشونت عکسالعمل نشان داده و آن را با جرأت و اعتماد به نفس گزارش میکنند.
خشونت بهطورکلی از آن پدیدههایی است که دارای طیف وسیعی از پیامدهای اجتماعی و فرهنگی برای افراد جامعه است و در عین حال خود، معلول مسائل دیگری همچون اعتیاد، مشکلات روانی، جامعهپذیری، احساس نابرابری و مردسالاری است، اما وقتی همین خشونت در قالب خانواده که قرار است امنترین مکان برای حمایت از فرد در مقابل جامعه باشد، اتفاق میافتد دارای پیامدها و آسیبهای چند برابری میشود.
به گزارش مهرخانه، در خشونت خانگی فرد از سوی عزیزان و نزدیکانش مورد خشونت قرار گرفته و این مسئله باعث میشود که چنین خشونتی به لحاظ روانی بسی تأثیرگذارتر و ویرانگرتر باشد. در چنین شرایطی لازم است که دولت در دو سطح پیشگیری و حمایتی به آسیبدیدگان خشونت خانگی خدمات رایگان و مناسبی ارائه دهد تا چرخه اعمال خشونت را متوقف کند. سطح اول کاهش خشونت از طریق آموزش و برگزاری کارگاههای آموزشی برای کودکان و جوانان در راستای کنترل خشم و صلحجویی است و سطح دوم ارائه خدمات حمایتی به آسیبدیدگان خشونت خانگی به لحاظ روانی، مالی و پزشکی. ضمن آنکه برای اعمالکنندگان آن، هم به لحاظ جرمی و جزایی و هم از نظر آموزش و درمان در راستای پیشگیری از اعمال خشونت مجدد، باید ملاحظاتی در نظر گرفته شود.
بر همین اساس در ادامه به تعاریف خشونت خانگی، دلایل، پیامدها و راهکارهایی که طی سالهای اخیر دولت به تدوین و اجرای آن برای کاهش میزان خشونت خانگی مبادرت ورزیده است، اشاره خواهیم کرد.
همسرآزاری شامل چه نوع خشونتی میشود؟
همسرآزاری گرچه واژه بیطرف و خنثی است که تنها به خشونت خانگی به صورت عام اشاره دارد، اما مطابق با آمارها و شواهد موجود، خشونت خانگی در اشکال و حوزههای گوناگون در تمام دنیا معمولاً از طرف مردان به زنان و کودکان اعمال میشود؛ گرچه طی سالیان اخیر شاهد مواردی از خشونت زنان نسبت به مردان بیشتر در حوزههای کلامی و روانی هستیم.
به همین سبب تعاریف جهانی و عمومی از همسرآزاری و خشونت خانگی نیز بر همین نکات استوارند. بر همین اساس در تعریف خشونت خانگی چنین عنوان میشود: خشونت خانگی، خشونتی است که در محیط خصوصی به وقوع میپیوندد و عموماً میان افرادی رخ میدهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی؛ به یکدیگر پیوند خوردهاند.
در همین زمینه رئیس انستیتو روانپزشکی تهران در گفتگو با مهرخانه تصریح کرد: بحث همسرآزاری و یا بهطور دقیقتر، مسئله خشونت خانگی به اعمال خشونت مرد به زن یا برعکس و میان دو نفر که با یکدیگر زندگی مشترک دارند، اطلاق میشود. که در میان انواع خشونت خانگی، رایجترین و شدیدترین نوع آن، شامل خشونت فیزیکی میشود و به مواردی همچون زدن، پرتاب کردن شی، استفاده از ابزار فیزیکی برای ضربه، هل دادن، کشیدن موی سر و ... مصداق مییابد که در نهایت به صدمه به فرد تحت خشونت منجر میگردد. گرچه ممکن است در موارد بسیار دیگری شاهد انواع دیگر خشونتهای روانی جنسی و یا مالی (فشار مالی) و... نیز باشیم.
همچنین در مورد انواع خشونت در یک تقسیمبندی کلی و نسبتاً عمومی، خشونت به چهار نوع کلی تقسیم میشود: خشونت جسمی، جنسی، روانی و مالی. گرچه تقسیمبندیهای جزئیتر دیگری نیز وجود دارد. همچنین نکتهای که در این میان قابل توجه است، همپوشانی داشتن انواع خشونتها با یکدیگر است. بدینگونه که هر یک از مصادیق خشونت، همزمان شامل چندین نوع از انواع خشونت میشوند و در چند دسته بهصورت همزمان ممکن است جای بگیرند، اما معمولاً متعلق به دستهای قلمداد میشوند که بیشترین تأثیر را در آن زمینه بر روی قربانی گذاشتهاند. تعاریف هرکدام از این چهار نوع خشونت به شرح ذیل است:
1. خشونت جسمی: هرگونه رفتار غیراجتماعی که از لمس کردن بدن زن شروع میشود و گاهی تا مرحله قتل، جسم زن را آزار میدهد.
2. خشونت جنسی: هرگونه مورد توجه قرار دادن بدن زن بدون توافق صریح یا ضمنی، مشروط بر آنکه ماهیت جنسی داشته باشد، آزار جنسی به شمار میرود.
3. خشونت روانی: رفتار خشونتآمیزی که شرافت، آبرو و اعتماد به نفس زن را خدشهدار میکند. این رفتار به صورت انتقاد ناروا، تحقیر، بددهنی، تمسخر، توهین، فحاشی، متلک، تهدیدهای مداوم یا خیانت اعمال میشود.
4. خشونت مالی: در بسیاری از نقاط جهان، زنان دسترسی به منابع اقتصادی ندارند و به همین دلیل تا آخر عمر کاملاً وابسته به مرد خانواده یا افراد ذکور باقی میمانند. همچنین دستمزدهای نابرابر، کارهای پارهوقت و عدم برخورداری از بیمه به عنوان خشونتهای مالی در نظر گرفته میشود.
ضمن آنکه این انواع خشونت هرکدام میتوانند در محیطهای گوناگونی بر زنان اعمال شود. که به صورت کلی شامل دو حوزه خصوصی و عمومی میشود. حوزه خصوصی که موضوع این گزارش است، به خشونت در محیط خانه و حوزه عمومی به خشونت در مکانهای عمومی مانند خیابان، محل کار، دانشگاه و ... اطلاق میشود.
دلایلی که خشونت را تشدید و تقویت میکند
جعفر بوالهری در رابطه با دلایل افزایش میزان خشونت خانگی و همسرآزاری در گفتگو با مهرخانه عنوان میکند: شیوع 20 درصدی خشونت جسمی در خیلی از پژوهشها دیده شده و برخی، از افزایش میزان خشونتهای خانگی صحبت دارند که بررسی دقیقی در دست نیست، اما بخشی از این شیوع بالا میتواند ناشی از افزایش سطح فرهنگ، توقع و آگاهی خشونتدیده باشد، همچنین رشد اجتماعی و گسترش رسانهها که میتواتند منجر به افزایش آگاهی افراد از حقوق خود و انتظارات آنان شده و به همین دلیل در مواجه با خشونت عکسالعمل نشان داده و آن را با جرأت و اعتماد به نفس گزارش میکنند. در کنار این موارد، از آنجاکه بررسی و تحقیق در زمینه میزان و انواع خشونتهای خانگی موضوعی بسیار ظریف و حساس بوده و کشف و اندازهگیری آن کار سادهای نیست، نمیتوان با اطمینان گفت که این شیوع 20 درصدی ناشی از افزایش خشونت است یا افزایش آگاهی زنان و بهتبع آن افزایش گزارشهایی که از خشونت خانگی شده است.
وی همچنین به عواملی که باعث ایجاد و تشدید خشونت خانگی میشوند اشاره کرده و افزود: در رابطه با عواملی که منجر به شیوع خشونت خانگی میشوند، میتوان به عواملی همچون آموزههای ناسالم در زندگی مشترک، عدم وجود مهارتهای زندگی و کنترل خشم و هیجان در ارتباطات بینفردی و وجود الگوهای خشونت در رسانهها اشاره کرد. عدم وجود آموزشهای لازم برای پیشگیری از خشونت و روشهای حل مسئله و حل کشمکش و کنترل خشم که نه در خانواده و نه در مدارس و نه در رسانهها دنبال نمیشود، در روابط بین فردی منجر به اعمال خشونت میگردد. همچنین مصرف موادمخدر هم موجب تحت خشونت قرار گرفتن و هم سبب اعمال خشونت به دیگران میشود. در کنار این موارد افرادی که دچار بیماریهای جسمی یا روانی، معلولیت، بیماریهای مزمن، بارداری و ... هستند بیشتر ممکن است تحت خشونت قرار بگیرند.
رئیس انستیتو روانپزشکی تهران ادامه داد: همچنین باید به قوانین و ضوابطی اشاره کرد که به دلیل عدم حمایت از فرد خشونتدیده در خانواده منجر به افزایش خشونت میشوند. در چنین شرایطی فضا برای خشونت فرد آزاد است و در نبود کنترل، نظارت، تنبیه و گزارشهای لازم، اساساً بسیاری از خشونتها دیده نشده و با آنها مقابله نمیشود. بدین ترتیب آموزهها و توصیههای لازم به افراد برای پیشگیری از خشونت یا ترک آن داده نشده و شاهد شیوع انواع آن هستیم.
پیامدهای خشونت خانگی: آنی و آتی
پیامدها و آثار خشونت در حوزههای جنسی، جسمی، روانی، خانوادگی و اجتماعی؛ طی تحقیقات مختلفی مورد ارزیابی واقع شده است. صدمات پوستی، سوختگی، شکستگیها، رشد جسمی نامناسب، قتل؛ در بخش پیامدهای جسمی، بارداری اجباری، عوارض جسمی و عفونی؛ در بخش پیامدهای جنسی، اضطراب، افسردگی، اعتیاد، خودکشی، محرومیت عاطفی، اختلالات عصبی کودکان؛ در بخش پیامدهای روانی، تشنج در روابط، تزلزل در امنیت، ازهمپاشیدگی فرزندان، غفلت از فرزندان، و افت تحصیلی؛ در بخش پیامدهای خانوادگی و ناهنجاری در روابط اجتماعی، افت و کاهش کارآیی، ادامه روند چرخه خشونت، دختران فراری و یا زنان خیابانی؛ بهعنوان آثار خشونت معرفی شده است.
بوالهری در ادامه به پیامدهای همسرآزاری و خشونت خانگی اشاره کرد و اظهار داشت: خشونت موجب پیامدهای بسیار آنی و آتی میشود؛ مجروحیت، استرس، تحقیر و افسردگی تا تلاشی خانوادگی، گسترش خشونت، ناتوانی در روابط لذت بخش زناشویی و انواع خسارات به خانوادهها، بیمهها و دولت.
در واقع خشونت علیه زنان، آنها را در چرخهای از پذیرش و تکرار خشونت بر کودکان گرفتار میکند و دور باطلی از اعمال خشونت و خشونتپذیری را در کودکان نهادینه میکند تا آنها نیز در فردای زندگانی خویش، هرجا که توانشان اجازه میدهد دست به اعمال خشونت بزنند. همچنین این پدیده تا حدود زیادی پنهان است و عمده مشکلاتی که بر سر راه حل و فصل صورت مسئله وجود دارد و منجر به پاک شدن کلی صورت مسئله قبل از حل شدن میشود، ناشی از همین پنهانماندگی و پرهیز زنان از بازگویی آن است. زنان در واقع تا کارد به استخوانشان نرسد، حرفی از زندگی خشونتآمیز خود نمیزنند. این اصرار زنان بر پنهان کردن و خودداری از رساندن صدای اعتراضشان به دیگران، در هر جامعه دلایل خاص خود را دارد و متناسب با شرایط زندگی فردی و اجتماعی زنان در هر جامعه است.
راهکارهایی که باید فراگیر و همگانی شود
جعفر بوالهری همچنین در حوزه راهکارهایی که برای کاهش میزان خشونت خانگی طی سالهای اخیر اعمال شده است، خاطرنشان کرد: روشها، مدلها و تکنیکهای کاهش خشونت و همسرآزاری بسیار زیاد، متنوع و مجموعهای از دانشها، مهارتها و روشهاست. بدون تردید هرچه هست توصیه، تصیحت، میانجیگری، شکایت، درد دل و روشهای ناکارآمد، مرسوم نیست. کنترل خشونت هوشیاری مسئولین، تصمیمگیران، قانونگذاران و مربیان و مدیران را میطلبد. تغییر در روشهای پر از خشم و خشونت و بیاحترامی در رسانهها، در ادارات، در ترافیک و جامعه را میطلبد. دورههای آموزشی گستردهای را در مدارس، دانشگاهها، و ادارات نیاز دارد. همه پزشکان، کارکنان بهداشتی، کارکنان دادگاهها و قوه قضائیه و پلیس و سازمانهای دیگر لازم است دوره آموزشی آن را ببینند. سازمانی در کشور باید پاسخگوی کاهش آن باشد و دهها راهحل دیگر.
مدیرگروه روانپزشکی بیمارستان حضرت رسول(ص) افزود: مدل کاهش خشونت در نظام سلامت چند سالی است که به صورت آزمایشی و محدود در چند نقطه ایران در حال اجراست و نتایج مثبتی داشته، اما تصمیمگیری مسئولین در آینده، توسعه یا محدود کردن آن را رقم خواهد زد. اجرای کشوری برنامه پیشگیری از خشونت زمانی قابل پیشبینی است که مسئولین تصمیمگیر در کشور به تصمیم نهایی برسند. خشونتدیدهها نیازمندیهای ابتدایی تا وسیعی را میطلبند؛ یک مشاور یا یک خط مشاوره که با او مشاوره و درددل کنند. پزشکی که آرام او را تسکیم دهد و رواندرمانگر خانواده، وکیلی دلسوز، دادگاهی منصف و بهروز و عادل، سازمان حمایتی و پلیسی که با درخواست او به دادش برسد و اماکن امنی که به آن پناه ببرد.
وی در ادامه عنوان کرد: در گذشته برای کنترل پدیده همسرآزاری، آن را به عنوان مدلی در شهرستان ساوجبلاغ اجرا کردیم که با حمایت وزارت بهداشت قرار شد در استانهای دیگر هم اجرایی شود. در حال حاضر طرح کاهش همسرآزاری در چهار استان کشور اجرایی میشود. این استانها که ایلام، خوزستان، چهارمحال بختیاری و گلستان هستند، تحت مراقبتهای بهداشت روان قرار گرفتهاند. در این مدل کاهش آسیب و بهداشت روان را آموزش میدهیم و از طریق روانشناسان و بهورزان سؤالات مشخصی از افراد پرسیده میشود و این افراد در صورت تمایل در این مدل قرار میگیرند.
بوالهری تصریح کرد: پس از اعلام تمایل این افراد برای تحت آموزش قرار گرفتن، ماما بهطور دقیق اطلاعات را از افراد میگیرد و در صورت نیاز، آموزشهای لازم داده میشود و فرد در کلاسهای آموزشی شرکت میکند .آموزش ارتقای سطح بهداشت و کنترل خشم؛ از مواردی است که در این کلاسها به افراد آموزش داده میشود. در این مدل، کنترل کودکآزاری نیز مدنظر وزارت بهداشت بود، اما ما آن را قبول نکردیم؛ چراکه کار سختی است، از طرفی بودجه و امکانات آن در دست نبود و از طرف دیگر پزشک خانواده و ماما سرشان آنقدر شلوغ بود که امکان رسیدگی به آن را نداشتند.
غیبت آمارهای رسمی و تحقیقات معتبر و گسترده، خشونت خانگی پنهان و شایع میکند
درواقع در مورد آمارها و وضعیت خشونت علیه زنان در ایران در حال حاضر باید گفت آمارهای رسمی و معتبری در این زمینه وجود ندارد، اگر هم تحقیق و پژوهشی در زمینه خشونت علیه زنان وجود داشته باشد، در دسترس نیست و به صورت عمومی نتایج آن منتشر نشده است. گرچه وجود چنین پژوهشهایی هم بعید به نظر میرسد. لذا تنها منابعی که در دسترس است، تحقیقات خرد با جوامع آماری محدود و موضوعات پراکنده در دانشگاههاست. دانشجویانی که موضوعات پایاننامه خود را با تمرکز بر بررسی خشونت علیه زنان در شهرهای مختلف ایران برداشتهاند و هر یک از منظری و با یک جامعه آماری محدود از طرق کمی یا کیفی به بررسی میزان، دلایل و آثار خشونت پرداختهاند، اما همانطور که پیداست، به دلایلی همچون، محدودیت جامعه آماری، عدم امکان تعمیم نتایج تحقیقات کیفی، تأثیر سوگیریهای شخصی نویسنده که هنوز دانشجو و در مرحله آزمون و خطاست و عدم جامعیت پرسشنامههای تحقیقات کمی به دلیل کوچک بودن مقیاس کار و پرهزینه بودن تحقیقات جامع؛ نتایج اینگونه تحقیقات معمولاً قابل استفاده رسمی و استناد نیست.
در دسترس نبودن آمار در این زمینه، همواره یکی از ضعفهای موجود جهت بررسی، تحلیل و ارائه راهکار در زمینه خشونت علیه زنان است؛ زیرا در این صورت ما تصویر روشنی از صورت مسئله نداریم، اما آنچه مشخص است، تفاوت معنیدار میزان انواع خشونتها در استانها و شهرهای مختلف ایران است. در شهرهایی که فرهنگهای غلط سنتی در میان خانوادهها همچنان نهادینه است، همچون شهرهای غربی و جنوبی ایران، انواع خشونتها و قتلهای ناموسی بسیار بالاتر از دیگر استانهاست. شهر تهران نیز با وجود جمعیت زیاد و میزان بالای مهاجرپذیری که از شهرهای مختلف دارد، فرهنگهای گوناگونی را در خود جای داده و همین موضوع میزان خشونت را در آن در سطح بالایی قرار داده است.