ذاکریان،مهدی،1393،محاکم کیفری بین المللی،تهران: تیسا،چاپ اول،397 صفحه
حقوق بشر، پیوند تنگاتنگی با عدالت کیفری بینالمللی دارد. رعایت حقوق بشر، ضمانت اجرایی حقوق بشر و پیشگیری از گسترش نقض حقوق بشر با عدالت کیفری بینالمللی در ارتباطند؛ ازاینرو بحث محاکم کیفری بینالمللی میتواند گشایشی باشد برای حقوق بشر. ضمن اینکه محاکم کیفری بینالمللی پایههای عدالت انتقالی را هم شکل میدهند؛ بنابراین، موضوع محاکم کیفری بینالمللی میتواند بحث قابلتوجهی در ادبیات حقوق بشر بینالمللی باشد.
به همین دلیل و با توجه به اهمیت موضوع، تدوین کتاب پیش روی، در درس اصول حقوقی حاکم بر روابط بینالملل مورد بحث قرار گرفت و به پیشنهاد دانشجویان دکترای روابط بینالملل، در دستور کار تحقیقاتی درس یادشده گذارده شد. دانشجویان درس یادشده، علاقهمند بودند تا با بهرهگیری از روشهای آموزشی نو در حقوق و روابط بینالملل، سهمی در ادبیات حقوق بشر کشور داشته باشند. بدینترتیب شماری از دانشجویان علاقهمند در این درس، در نیمسال دوم 1389 عهدهدار تهیه این متن شدند. به این دسته از دانشجویان پیشنهاد شد تا پژوهشهای درسی خود در آن نیمسال را بر پایه روش پژوهشمحوری تهیه و آماده کنند. در این زمینه تجربه روش پژوهشمحوری در سال 1382، برای دانشجویان درس حقوق بشر دوره دکترای حقوق بینالملل مورد الگو قرار گرفت. بر پایه آن الگو که کتاب مفاهیم کلیدی حقوق بشر دستاورد آن بود، همه دانشجویان، پژوهشهای خود را در یک موضوع متمرکز کردند. این اثر هم بر پایه همان الگو تهیه شده و دستاورد روش پژوهشمحوری است. ضمن اینکه بهمنظور غنای علمی این کتاب، نظارت استاد بر پژوهشهای دانشجویان، بهمراتب بیشتر از الگوی قبلی انجام و شاید دهها بار متون ارائهشده دانشجویان مورد نقد و بررسی قرار گرفت. افزون بر این، بر اساس منطق پژوهشمحوری شماری از همکاران دانشگاهی، هم در این کتاب متون خود را ارائه کردند تا دانشجویان یادشده، متون پژوهشی خود را در حد و اندازه همان اساتید تهیه و ارائه کنند. این کتاب دستاورد چنین روشی است.
در این کتاب تلاش شده تا گفتارهای آن بر پایه زمان تأسیس هر دادگاه اولویتبندی شوند. هریک از گفتارهای یادشده به چرایی راهاندازی هر دادگاه پرداخته و فلسفه شکلگیری هر دادگاه را بررسی کرده است. ضمن اینکه بازتاب تأسیس دادگاه و عملکرد آنها بر پیشگیری از نقض حقوق بشر و حقوق بینالملل بشردوستانه مورد بررسی قرار گرفته است. به باور اینجانب و بر پایه یافتههای پژوهشی نویسندگان این کتاب، محاکم کیفری بینالمللی بر پایه خواست و هماندیشی قدرتهای بزرگ شکل گرفتند. مجموعه تحقیقاتی پیش روی، نشان میدهد که محاکم کیفری بینالمللی در مسیر عدالت کیفری بینالمللی، عدالت انتقالی و توجه به حقوق بشر گام برداشتهاند؛ بااینحال، گزاف است اگر ادعا شود که محاکم کیفری بینالمللی به عدالت کیفری بینالمللی منجر شدهاند. همینطور شکبرانگیز است اگر شکلگیری آنها را صرفاً در راستای دستاوردهای حقوق بشری جامعه بینالمللی بدانیم. تردیدها در آنجا شکل مییابند که چنین محاکمی تنها پیرامون نقض حقوق بشر و حقوق بینالملل بشردوستانه کشورهای ضعیف تشکیل شدهاند. آیا نسلی از محاکم کیفری بینالمللی وجود دارد که به جنایات ضدحقوق بشری قدرتهای بزرگ و یا کشورهایی که متحد قدرتهای بزرگ بودهاند، رسیدگی کند؟ چرا هیچ دادگاهی درباره جنایات جنگی و نقض حقوق بشر در ویتنام یا در الجزایرشکل نمیگیرد؟ درباره جنایات انجامشده در شوروی استالینی چه اقدامی انجام شده است؟ حال آنکه محاکمی در کامبوج و سیرالئون شکل یافتند و موضوع عدالت انتقالی در افغانستان مورد توجه قرار گرفته است. چرا امروزه برای سوریه دادگاهی بینالمللی شکل نمیگیرد و یا شورای امنیت نمیتواند این پرونده را به دیوان کیفری بینالمللی ارجاع دهد؟
مفروض این کتاب را در شکل گیری محاکم کیفری بینالمللی باید خواست قدرتهای بزرگ دانست. البته این بدان معنا نیست که جامعه بینالمللی در عدالت کیفری بینالمللی و یا عدالت انتقالی، نقشی ندارد یا هیچ دستاوردی نداشته است. البته این نقش با افزایش شمار کشورهای تصویبکننده اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی رو به فزونی میرود و میتواند زنجیری باشد بر پای کشورهایی که در برابر نقض حقوق بشر سکوت میکنند و یا خود از ناقضان حقوق بشر هستند. کتاب هم تلاش دارد چنین ادبیاتی را تقویت کند.