• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • بازگشت به خانه؛ انتخاب بخشی از زنان نسل حاضر ایرانی

      نگاهی بر یک نظرسنجی از زنان دارای تحصیلات دانشگاهی و سابقه اشتغال که در حال حاضر خانه‌دارند

      ازآنجایی‌که بهترین روش دستیابی به علل این امر پرسش از زنانی است که این وضعیت را تجربه کرده‌اند، به همین منظور از نویسندگان وبلاگ‌های پرنده گولو، بی‌پروا نوشت و روزهای زندگی خواسته شد متن سؤالی درباره علت انتخاب یا ترجیح خانه‌داری توسط زنان تحصیل‌کرده و شاغل را به مدت یک هفته در وبلاگ خود قرار دهند که مجموعاً 120 خواننده به این سؤال پاسخ دادند. نویسنده این سه وبلاگ زن هستند و خوانندگان آن‌ها نیز اغلب از زنان‌اند.
       

      چرا برخی زنان با تحصیلات بالا و شاغل، بعد از ازدواج و یا صاحب فرزندشدن، محیط کار را رها کرده و برای مدتی یا همیشه، ماندن در خانه و در کنار فرزندان ا انتخاب می‌کنند؟ برخی علت آن را مسئولیت نان‌آوری مردان و محدودیت‌های شغلی زنان می‌دانند، اما لازم است با نگاهی دقیق‌تر به بررسی این مسئله پرداخت.

      به گزارش مهرخانه، مسئله‌ موردبحث این نوشتار نوعی نگاه متفاوت به بحث اشتغال زنان است؛ زنانی که باوجود تحصیلات بالا و تجربه اشتغال، به خانه بازمی‌گردند و از این انتخاب خود نیز پشیمان نیستند. این مسئله البته تنها مسئله زنان ایرانی نیست و در کشورهای دیگر نیز تبدیل به موضوع مورد توجه پژوهشگران شده که مهرخانه پیش از این در مقاله‌ای به این مسئله پرداخته (1) و سایت خبری رادیو چین نیز در گزارشی به بررسی دلایل بازگشت زنان به خانه از زبان خود آن‌ها پرداخته است. (2)

       

      بازگشت زنان به خانه به روایت آمار
      براساس آخرین اطلاعات منتشره از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، حدود ۲.۸ میلیون نفر (۱۳.۶ درصد) از جمعیت شاغلان کشور را زنان تشکیل می‌دهند که از این میزان در حدود ۳۶ درصد آن زنان دارای تحصیلات عالی هستند. (3)

      تفکیک شاغلان به گروه‌های عمده شغلی و به تفکیک جنسیت، بر اساس اطلاعات منتشره از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، نشان‌دهنده این است که ۲۹.۶ درصد از کل شاغلان زن را متخصصان و ۲۰.۱ درصد نیز به گروه صنعتگران و کارکنان مشاغل مرتبط اختصاص دارد. ترکیب شاغلان در هرکدام از گروه‌های شغلی به تفکیک جنسیت، نشان‌دهنده این است که از کل متخصصان شاغل در کشور در حدود ۴۲.۸ درصد از آنان را زنان تشکیل می‌دهند. هم‌چنین در حدود ۲۶.۳ درصد از شاغلان در گروه شغلی کارمندان امور اداری و دفتری، زنان هستند. (4)

      تقاضا برای آموزش عالی درواقع به معنای عرضه نیروی کار تحصیل‌کرده و متخصص با چند سال تأخیر به بازار کار است. برخی مطالعات صورت‌گرفته نشان‌دهنده این است که طی سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۱ همواره بیش از ۸۰ درصد فارغ‌التحصیلان دوره‌های آموزش عالی از نظر اقتصادی فعال بوده‌اند. (5) در این میان میزان مشارکت اقتصادی زنان فارغ‌التحصیل دوره‌های آموزش عالی از ۸۱.۶ درصد در سال ۱۳۷۶ به ۷۱.۱ درصد در سال ۱۳۸۱ کاهش‌ یافته است. این نکته نشان‌دهنده این است به‌مرور درصد زنان خانه‌دار دارای تحصیلات عالی افزایش پیداکرده است.

      نتایج یک نظرسنجی از زنانی که خانه‌داری را انتخاب کردند
      ازآنجایی‌که بهترین روش دستیابی به علل این امر پرسش از زنانی است که این وضعیت را تجربه کرده‌اند، به همین منظور از نویسندگان وبلاگ‌های پرنده گولو، بی‌پروا نوشت و روزهای زندگی خواسته شد متن سؤالی درباره علت انتخاب یا ترجیح خانه‌داری توسط زنان تحصیل‌کرده و شاغل را به مدت یک هفته در وبلاگ خود قرار دهند که مجموعاً 120 خواننده به این سؤال پاسخ دادند. نویسنده این سه وبلاگ زن هستند و خوانندگان آن‌ها نیز اغلب از زنان‌اند.

      نکته قابل‌ذکر آنکه متن سؤالی که در وبلاگ‌ها قرار داده‌شده بود مواردی را به‌عنوان علل احتمالی این انتخاب مطرح کرده بود، اما خوانندگان به انتخاب از میان همان دلایل دست زدند و البته بعضاً دلایل دیگری را نیز ذکر کرده بودند که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهد شد. علل انتخابی‌پاسخ‌دهندگان برای ترک اشتغال و بازگشت به خانه به‌قرار زیر است:

       

      دلایل
       فراوانی
       
      دوری از فشار کار (استرس، بی‌عدالتی، فشار نقش، خستگی و فرسودگی جسمی و روحی)
       57
       
      بی‌پاسخ ماندن نیازهای زنانه (در محیط کار و کمبود زمان کافی برای پرداختن به آن‌ها)
       6
       
      ازدواج و بچه‌دار شدن
       38
       
      طبیعت زنانه و درگیر شدن در آرامش خانه
       33
       
      تغییرات ارزشی کلان در جامعه
       3
       
      کمبودهای ناشی از تجربه اشتغال مادر در سنین کودکی
       6
       
      ترجیح و انتخاب خانه‌داری
       3
       
      نگرانی از وضعیت تربیت، بهداشت و تغذیه اعضای خانواده
       18
       
      امکان انجام کارها در خانه (دورکاری (استفاده از اینترنت) یا اشتغال خانگی مانند خیاطی و آرایشگری)
       11
       
      اهمیت دادن دوباره جامعه به خانه‌داری
       1
       
      احساس امنیت مالی
       13
       
      فشار اجتماعی جهت اشتغال زنان
       1
       
      کم/ بی‌مسئولیتی همسران زنان شاغل در تأمین مخارج زنان و خانواده
       7
       
      نیافتن شغل مرتبط با رشته تحصیلی
       5
       

       

      10 مورد اول جدول علل پیشنهادی نویسنده و موارد 11 تا 14 دلایلی بود که خوانندگان به این لیست اضافه کرده بودند. به نظر می‌رسد چنان‌چه این عوامل از ابتدا در لیست قرار می‌گرفتند، فراوانی آن‌ها بیش از این بود.

      چنانچه مشاهده می‌شود دوری از فشار کار مهم‌ترین دلیل ترک محیط کار است و پس‌ از آن ازدواج و فرزندآوری قرار دارد. برخی از نظرات در خصوص این مورد به‌قرار زیر است:

      1.    مجرد فوق‌لیسانس در آستانه ازدواج شاغل: بعد از ازدواج تصمیم دارم کارم رو رها کنم، باوجوداینکه به پولش احتیاج دارم به دلایل زیر:
      قصد دارم بچه‌دار بشم و مایل نیستم بچه تربیتش به دست مهدکودک بیوفته.

      احساس می‌کنم کار خیلی منو فرسوده ازنظر جسمی و روحی کرده و احتیاج به زنانگی دارم. البته چون همیشه آدم مستقلی بودم خیلی بیکاری منو به هم می‌ریزه؛ بنابراین دنبال این هستم که کاری رو در خانه شروع کنم و ارتباط اجتماعیم رو قطع نکنم. ضمناً کار من شأن اجتماعی خوبی داره و نامزدم هم درآمد بالایی نداره، ولی این تصمیم و گرفتم.

      ضمناً به نظر من خانه‌داری خیلی کار سختیه و هیچ‌کس زن خانه‌دار رو جدی نمی‌گیره، اما متأسفانه زن شاغل متأهل خیلی باید فشار تحمل کنه که دیگه در توان من نیست.

      2.    من کارم وجهه اجتماعی خوبی داره، ولی الان دو ماهه توی خونه هستم و بسیار راضی‌ام. البته به زودی دوباره میرم سرکار ان‌شاءلله. ولی تک‌شیفت. با این‌که حقوقش کم می‌شه خیلی. ولی این‌جوری راضی‌ترم. ضمن این‌که اگه بچه‌دار شم، یقیناً و قطعاً مورد 8 رو انتخاب می‌کنم تا وقتی بچه کمی از آب و گل دربیاد.

      3.    گمان می‌کنم وقتی بچه‌دار شم مجبور شم کارو ول کنم؛ چون هیچ‌کس رو ندارم که حتی برای دو سه ساعت بچمو بهش بسپرم. از محیط کار فعلیم و از حقوقم راضیم، ولی کار و بچه‌داری و خانه‌داری هم‌زمان خیلی سخته. فکر نکنم توانشو داشته باشم.

      4.    من در شرف ازدواج هستم. شرایط کاریم خیلی خوب هست و در اصطلاح شأن و کلاس بالایی هم داره، اما از ابتدا به همسرم اعلام کردم که فقط تا قبل از عقدم کار می‌کنم. گزینه‌های 1تا4  دلایل اصلی من هست و گزینه 8. تنش‌ها و مشکلات محل کار رمقی برای زندگی نمی‌ذاره و البته فرسودگی برای خانم‌ها به ارمغان میاره. من بعد از ازدواج به علاقه‌مندی اصلیم که به دلیل کار ازش دور افتادم مشغول خواهم شد و اوغاتم رو این‌طوری پر می‌کنم.

      5.    اکثر دوستانم باوجود تحصیلات بالا و سابقه کار نزدیک به 10 سال بعد از ازدواج ترجیح ‌دادن دیگه شاغل نباشن و دلیلش رو هم خستگی از سال‌ها کار کردن بیرون از خونه عنوان کردن و می‌گفتن با وجود اون رفاه نسبی، بعد از ازدواج دیگه نمی‌خوان بیشتر از این اعصابشون ر‌و فرسوده کنن.

      6.    من زنی هستم که همسرم رو از دست دادم و برای گذران زندگیم دارم کار می‌کنم و واقعاً کار بیرون خصوصاً کار اداری که 12 ساعت وقت منو در روز می گیره رو دوس ندارم و اگر روزی متأهل شدم تصمیم دارم این کار رو رها کنم و بارها و روزهای زیادی در طی این ده سال به سرم زده که از فردا دیگه کار نکنم.

      7.    مهم‌ترین مسئله بچه‌داریه. خیلی دوست دارم بچه‌ام رو خودم نگه دارم. سه‌سال اول خیلی مهمه. واقعیتش اینه که فضا برا کار خانم‌ها تو ایران مناسب نیست. من وقتی ازدواج کردم نمی‌تونم یه تایم شناور مناسب داشته باشم که به همه چی‌ام برسم.

      8.    من فوق‌لیسانس، شاغل، به تازگی عقدکرده. به شدت میل به خانه‌نشینی دارم بعد از ازدواج. حتی اگه در نهایت هم مجبور باشم به کارم در عین نارضایتی ادامه بدم.

      9.    شک ندارم که هروقت ازدواج کنم دیگه کار نمی‌کنم. خب دلیلش هم اینه که من توان زیادی باید برای کارم بگذارم، ازنظر روحی واقعاً انرژی می‌بره و توانی که زن باید برای زندگی بگذاره بسیار بیشتر از مرد هست که با کار کردن جور در نمیاد و این‌که از نظر شخص من این‌که یه زن، زنانگی خودش رو حفظ کنه، به خودش برسه.. به آرامش خونه. به روحیه خانواده بسیار مهم‌تر از هرچیزی هست.

      10.    تمام این‌ها مرا به این نتیجه رساند که خانه‌داری و بودن در کنار دخترم و این‌که همیشه سرحال بودن بسیار برایم بهتر است. اینه که از اینکه اولین قدم‌هاش با خودم بود اولین خنده‌هاش با خودم هنوز که هنوز بعد سه سال یادم می‌افته بی‌اختیار یه لبخند کنار لبم میاد و این به نظرم خیلی خوبه.

      11.    مهم‌ترین دغدغه برای یه زن شاغل، صرف‌نظر از این‌که همسرش همراه هست یا نه، مسئله بچه است به نظرم. در شرایط زندگی دو نفره می‌شه کم و زیادها رو در مسئله خونه‌داری و... نادیده گرفت، اما زمانی که بچه باشه، همه چیز تغییر می‌کنه.

      دلیل سوم انتخابی طبیعت زنانه و درگیر شدن در آرامش خانه است. برخی ازنظرات به‌قرار ذیل است:
      1.    به خاطر این‌که همش تو بچگی دنبال درس بودم و مامانمم اهل هنر نبود و یه‌سری مسایل خانوادگی و همچنین رشته تحصیلی‌ام روحیه‌ام خیلی خشن و مردونه شده بود و برای خودم مردی بودم. بعداز ازدواج دیدم انگار خیلی روحیاتم مردونس. اصلاً حوصله کار خونه ندارم. کلی‌نگر بودم و به ظاهرم خیلی اهمیت نمی‌دادو. شوهرم دلش یه زن خانه‌دار و کدبانو می‌خواست و برای همین محیط اثرشو گذاشت و من روحیه‌ام لطیف شد و به این نتیجه رسیدم که به جای این همه کلاس زبان و درس خوندن، اگه تو دوران کودکی و نوجوانی کلاس‌های هنری رفته بودم، هم روحیه‌ام مردونه نمی‌شد، هم الان به درد زندگیم می‌خورد.

      2.    روح زن نباید با کار زیاد داغون بشه، زن باید به همسرش و بچه‌هاش عشق بده، برای تربیت بچه‌هاش وقت بذاره.

      3.    من مدت زیادی دغدغه این بحث رو داشتم. خانه‌داری و... الان خانه‌دارم و روحیه‌ام هم متمایل به خونه‌نشینیه. البته هرآن ممکنه مجبور بشم کار کنم...

      4.    9 سال از کرج به تهران و روزی 5 ساعت مسافرت کردم و این من رو از پا درآورد. وقتی می‌رسیدم خونه نا نداشتم سلام همسرم رو جواب بدم. علاقه به ریزه‌کاری‌های زنونه داشتم و برای این‌که به علایقم برسم، وقت استراحتم‌ رو قربانی می‌کردم. مثل فرفره از صبح تا غروب با استرس به کارهام می‌رسیدم و از یه جایی احساس کردم دیگه از هیچی لذت نمی‌برم.

      5.    ترجیح دادم از محیط کارم جدا شم، حالا چند سالی هست که خانه‌دار هستم. این چند سال تازه می‌فهمم چقدر لذت‌بخشه توی کانون خانواده با آرامش نقش محوری ایفا کنی، چقدر خوبه وقتی پسرم میاد خونه خودم درو براش باز کنم، چقدر قشنگه پسرم مدام بهم زنگ نمی‌زنه که مامان کی می‌رسی؟ چقدر جالبه که همسرم حواسش هست که حساب منو به موقع شارژ کنه و چقدر وقت و بی‌وقت اظهار می‌کنه که دلم قرصه که تو خونه‌ای و قدر زحماتت ر‌و می‌دونم. می‌دونین گاهی احساس می‌کردم یه زن خسته برای شوهرم و یه مادر خسته‌تر برای پسرم هستم .الان خیلی بیشتر حس می‌کنم که "زن" هستم و حمایت شوهرم و پسرم منو خیلی خوشحال می‌کنه. من هر دو حالت شاغل‌بودن و خانه‌داری رو تجربه کردم و الان می‌دونم برای شخص من حالت دوم، رضایت‌مندی بیشتری رو داره.

      6.    بين رفتن ون رفتن خيلي دودل بودم، ولي وقتي ديدم تمام وقت و انرژي و جوونيم داره از دستم مي‌ره، با خواست خودم و پشتيباني‌هاي همسرجون، تصميم گرفتم از كارم دل بكنم. الآنم اصلاً پشيمون نيستم و به كارهايي كه تو اين چند سال برام حسرت شده بود مي‌رسم.

      7.    بعد از هفت سال سابقه، رها کردم و بی‌نهایت از تصمیم‌ام راضیم و آثار مثبتش رو توی زندگیم به وضوح دیدم. من به نوعی به‌خاطر شرایط پرتنش کاری ازنظر روحی بیمار شده بودم، اما الان به‌معنای واقعی دارم لذت زندگی را می‌چشم.

      مطابق نمایش جدول، نگرانی از باب تغذیه و بهداشت خانواده دلیل چهارم زنان برای ترک اشتغال و بازگشت به خانه است:
      1.    نگرانی از وضعیت بهداشت تربیت کودکان و تغذیه خانواده تنها دلیل من برای اینه که نخوام کار کنم؛ چون واقعاً توانایی هندل کار خونه و بیرون رو توأمان ندارم.

      2.    من شاغلم و متأهل و ساعت کاری طولانی و کار پراسترسی دارم. با این‌که موقعیت شغلی خوبی دارم، واقعاً آرزو می‌کنم یه روزی به ثبات مالی برسیم که نیازی به سر کار رفتن نداشته باشم. امیدوارم این مشکل واسه همه حل بشه. به دلایل 6 و خصوصاً 8 ترجیح می‌دم سره کار نرم.

      3.    یک، سه و هشت؛ این نظره منه؛ چون شاغلم و کارم پره استرسه.

      4.    من الان مجرد و شاغل هستم، ولی اگه ازدواج کنم به دلایل 3و 4و 8 سرکار نمی‌رم.

      احساس امنیت مالی از دیگر دلایل ترک شغل زنان است:
      1.    اگر ازدواج کنم و در زندگیم احساس امنیت مالی داشته باشم، خانه‌داری رو ترجیح می‌دم.

      2.    به‌نظر من اگه خانم‌ها به‌طور کامل امنیت مالی داشته باشند و البته به این دید مسخره عام هم که "پس برای چی این همه درس خوندی!!! درس خوندی که بشینی تو خونه عین بی‌سوادا!!!!" اهمیت ندند، همشون دوس دارن که خونه‌دار باشند و به بچه‌ها و زندگی‌شون رسیدگی کنن! یعنی زنی که می‌ره سرکار اگه خیالش از بابت مالی راحت راحت باشه و دیگه این‌که این موضوع رو باخودش حل کنه، قطعاً ترجیهش کار بیرون نکردنه!!!

      دورکاری و امکان انجام کارهایی که نیاز به خروج طولانی‌مدت و منظم از خانه ندارد، دلیل دیگری است که زنان خانه ماندن را انتخاب می‌کنند:

      1.    می خوام آرایشگاه باز کنم که هم ساعت کاریم دست خودم باشه، هم این‌که موقعی که بچه‌دار شدم بتونم زمان بیشتری در کنارش باشم و اینکه تو مدتی که تو خونه مشغول به کار شدم به این نتیجه رسیدم که من نمی‌تونم خانه‌دار باشم و تو خونه بودن افسردم می‌کنه. پس ترجیح می‌دم شغلی داشته باشم که ساعت کاریش دست خودم باشه.

      2.    چون کار من برا خودمه و من می‌تونم بیشتر وقت کاریم رو البته به غیر تدریس توی خونه باشم؛ یعنی خونه من محل کارمم هست یه جورایی تقریباً.

      3.    من در خانه کارهای هنری زیادی انجام می‌دم و در حد فروش آثار خودم هم پیش رفتم...

      4.    دوباره می‌رم سرکار، ولی نیمه‌وقت. تا برای دخترم هم وقت داشته باشم.

      5.    به نظر من اگه یه خانم یه کار نیمه‌وقت (مثل معلمی) داشته باشه خیلی عالیه... هم تو اجتماعه و یه درآمدی برای خودش داره و هم به خودش و خانواده‌ش می‌رسه.

      6.    برای این‌که بارداری خوبی داشته باشم به دور از استرس استعفا دادم و کار شخصی راه انداختم (اجرا و طراحی سفره عقد)؛ هر چند هنوز اون‌طورکه می‌خوام راه نیافتاده، اما قصد ندارم با داشتن فرزند کار کنم تا بتونم پرورش استعداد و تربیت کودکم دو خودم انجام بدم.

      از میان دلایلی که خوانندگان عنوان کرده‌اند و به‌نظر جالب نیز می‌آمد احساس کم یا بی‌مسئولیتی مردان در تأمین مخارج زندگی و همکاری در انجام کارهای منزل نیز موردی است که برخی زنان را به ترک شغل کشانده است:

      1.    وقتی برمی‌گردیم خونه کلیه کارهای خونه به‌عهده منه. ممکنه همسرم کمک کنه، اما بازم انگار جزو مسئولیت‌های منه، کار من در بیرون از منزل کار با حجم بالا و خسته‌کننده‌ای هست که دقت و انرژی زیادی می‌خواد.

      2.    من الان خانه‌دار نیستم، اما احتمال این‌که به زودی خانه‌دار بشم خیلی زیاده؛ چون همسرم هم باید یه‌کم در مورد مسایل خونه مسئولیت‌پذیر باشه و همکاری کنه. اصلاً اصلاً این کارو نمی‌کنه و فشار کار بیرون و خونه خیلی زیاده. دارم کم میارم. اصولاً همکاری همسر و مسئولیت‌پذیری همسر خیلی نقش مهمی داره در شاغل‌موندن خانوم خونه.

      3.    دانشجوی دوره دکتری‌ام. سر یک لج و لجبازی با همسرم که وضعش خوبه، اما از من تقاضا می‌کرد نصف چندرغاز حقوقم ر‌و مثل اون برای خرج خونه بذارم، از کارم اومدم بیرون تا بدونه وظیفه خرج خونه با اون هست.

      4.    تو دوران متأهلی یه کم سخت شد؛ چون بعد از تایم کاری باید به امور منزل و همسرداری و مهمانداری می‌رسیدم. حقوقم رو به دلخواه خودم خرج زندگیمون هم می‌کردم که این باعث می‌شد آقای خونه یه مقدار تو مسایل مالی احساس آسودگی کنه. تو کارهای خونه هم کمک می‌کرد، اما مردهای ایرانی رو که می‌شناسید. به نظرشون اینا همش وظایف خانمه و اونا با کمک‌هاشون لطف می‌کنن در حق خانم..... حالا آقای خونه می‌دونه و خرج خونه.

      جمع‌بندی دلایل زنان برای رهاکردن اشتغال و انتخاب خانه‌داری
      1.    این نوشته در مقام تشویق یا تقبیح اشتغال یا خانه‌داری نیست. این نظرسنجی تنها نوعی پژوهش اکتشافی جهت دریافت دلایل زنانی است که پس از ازدواج یا به‌دنیا آمدن فرزندان به خانه بازگشته‌اند. اهمیت این پژوهش در بی‌واسطه بودن دریافت این دلایل است. ازنظر نگارنده بهترین شیوه بررسی مسایل، پرسش از کسانی است که تجربه آن را دارند.

      2.    انتخاب یک حق انسانی است؛ اگرچه انتخاب افراد باید مصلحت جمعی را نیز در نظر داشته باشد، اما در نهایت انتخاب اشتغال یا خانه‌داری با وجود تحصیلات عالیه از جانب افراد، مورد احترام است.

      3.    چنان‌چه قانون، سرپرستی خانوار را بر عهده مردان قرار داده است، لازم است تعیین میزان پرداختی مردان به‌نحوی باشد که زنان و درآمد آن‌ها برای گذران زندگی ضروری نباشد؛ اگرچه با پیشنهاد این موضوع سریعاً به مطلب تکراری صرف درآمد زنان برای تجملات و موارد غیرضروری خانه و خانواده اشاره می‌شود، اما لازم است این نکته را در نظر داشت که مخارج زندگی در شهرهای بزرگ به میزانی است که یک مرد به تنهایی قادر به تأمین آن نیست و نکته دوم آن‌که چنان‌چه درآمد زنان به واقع صرف تجملات زندگی می‌شود، چرا مردان نسبت به این ماجرا ساکت بوده و اعتراض و حرکتی جهت تغییر این رویه انجام نمی‌دهند؟

      4.    چنان‌چه نتایج این نظرسنجی نشان می‌دهد محیط‌های کاری زنانه در شغل‌های کم‌استرسی مانند معلمی مورد تأیید زنان است؛ چنان‌چه ایجاد شغل‌های جایگزینی در همین حیطه به‌طور قطع مورد استقبال زنان قرار خواهد گرفت؛ از آن جمله می‌توان به مجموعه‌های خیریه زنان یا فعالیت در سازمان‌های مردم‌نهاد اشاره کرد.

      مسئولین و فعالین حوزه زنان به جای تمرکز بر نرخ اشتغال زنان، بهتر است بخشی از تمرکز خود را بر شرایط و حقوق زنان شاغل قرار دهند و به فکر طراحی شرایط انعطاف‌کاری برای زنان باشند.

      5.    فرزندآوری؛ مشاهده رشد و شکوفایی فرزندان و رسیدگی به امور عاطفی و سلامت فرزندان دغدغه و نگرانی بسیازی از زنان برای بازگشت به خانه است. این مسئله بیانگر امر مهم دیگری است؛ انتخاب آرامش خانه به جای محیط استرس‌زای کاری. باوجود آن‌که پرورش فرزندان و خانه‌داری کاری تمام‌وقت و پرزحمت است، اما زنان آن را به استقلال مالی ترجیح داده‌اند. لذا سیاست‌گذران و مسئولین حوزه زنان می‌بایست به خانواده و بسترهای شکل‌دهی مناسب، سالم و ایمن آن بپردازند.

      6.    نکته آخر این‌که فشار اجتماعی که زمانی بر ازدواج، همسرداری و خانه‌داری زنان تأکید داشت اکنون به همان صورت ناصحیح و افراطی بر اشتغال و تحصیل آنان تأکید دارد. به‌نظر می‌رسد در حوزه زنان هم‌چنان باید منتظر رسیدن به تعادلی باشیم که حق انتخاب را برای هر دو طیف به رسمیت بشناسیم؛ چنان‌چه در نظرات ارسالی به این پرسش، با نظراتی مواجه بودیم که عدم اشتغال زنان یا بازگشت به خانه را نوعی تحمیل بار بر دیگران و جامعه مطرح کرده‌اند:

      6.1.    حقیقت اینه (چه خوشتون بیاد خانوما و چه نیاد)     اگه کار نمی‌کنی یا سواد نداری و به زور و ضرب یه مدرک بی‌خود از یه دانشگاه آشغال گرفتی؛ که خب در این صورت حقته که بی‌کار باشی، یا توانایی کارکردن نداری- یعنی نمی‌تونی خودتو بین مردها نشون بدی و از پسش برنمی‌آی یا خواسته شوهرته و زورت بهش نمی‌رسه. منتها برای این‌که پیش زن‌های موفق کم نیاری میگی انتخاب خودم بوده!!! آخرین حالت هم اینه که خیلی تنبل و تن‌پرور هستی و نمی‌خوای به خودت زحمت بدی- حاضری دستتو جلو این و اون دراز کنی برا پول.   

      یه حالت دیگه هم داره البته، اونم پیدا نکردن کار متناسب با تحصیلات و شرایط عادلانه‌است که خب در این یه حالت حق داری.

      6.2.    ولی واقعیت اینه چه زن چه مرد، اونایی که کار نمی‌کنن بارشون رو دوش بقیه جامعه هست. از جمله من و شما. پس اینا فقط سر سفره آقاشون! نیستن. رو کول آدمای زحمت‌کش جامعه هم هستن. متأسفم، ولی به شخصه کوچک‌ترین احترامی برای کسایی که کار نمی‌کنن قایل نیستم.

      به گزارش مهرخانه، به‌نظر می‌رسد این نوع نظرات برخاسته از نگرانی درباره این موضوع است که چنان‌چه وضعیت جامعه به حالت قبل نزدیک شود که زنان کمتر در محیط اشتغال رسمی درگیر بوده و بیشتر به امور خانه و فرزندان می‌پرداختند، موقعیت فعلی زنان شاغل به خطر افتد،. اما واقعیت آن است که خانه‌داری و پرورش فرزندان فعالیتی پرارزش و پرکار است؛ چنان‌چه امروز اهمیت این امر بر کسی پوشیده نیست.

      البته در هر طیفی از زنان شاغل یا زنانی که به خانه بازگشته‌اند، کامنت های اعتراض‌آمیزی را می‌توان مشاهده کرد، اما حقیقت آن است که زنان به‌واسطه نیاز درونی که ما هنوز در قالب کلمات قادر به توصیف آن نیستیم، نیازمند آرامش در کانون خانواده هستند.

      نگارنده ضمن آن‌که قصد قدسیت‌بخشیدن به یک بعد زنانه را ندارد و منکر فعالیت اجتماعی زنان نیز نیست، اما معتقد است که فعالیت اجتماعی زنان نیازمند در نظرگرفتن چارچوب خصوصیات جنسیتی زنانه و تفاوت‌های جسمی و روانی مشهود بین آنان و مردان است.

      رواج الگوی اشتغال مردانه، برای زنان تلاش برای شبیه‌کردن زنان به مردان است؛ درحالی‌که زن و مرد مکمل یکدیگر هستند نه نسخه مشابهی در دو جنس متفاوت. لازم است به نقطه‌ای نزدیک شویم که در هر برهه از زندگی بدانیم مسئولیت و اولویت اول برای هر دو جنس زن و مرد کدام بوده و جامعه و دیگران نیز به آن احترام گذارند؛ اشتغال باشد یا بازگشت به خانه.

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft