الهام نجفی - وکیل دادگستری
به علت استقبال از این نقاله بازنشر می شود
در تصمیم گیری برای انتخاب شغل عموماً اهداف گوناگونی تعیین و در نظر گرفته میشود و صاحبان مشاغل هریک به فراخور هدفی که مد نظر دارند شغلی متناسب جهت تضمین آینده خویش اختیار می نمایند در این میان هر چند نمیتوان گفت درآمد زائی هدف منحصر به فرد در انتخاب شغل است لیکن بر همگان روشن است که هدف اصلی از تصدی به هر حرفه ای کسب درآمد است چرا که قرار است فرد معشیت خود را بر پایه حرفه ای که دارد بنا نهاد و بدیهی است که بدون کسب درآمد از آن حرفه چنین هدفی برآورده نخواهد شد در خصوص حرفه وکالت نیز اگرچه به دلیل ماهیت خاص این حرفه و سوگندی که افراد در ابتدای تصدی به آن ادا می نمایند درآمدزایی به نسبت دیگر اهداف برشمرده شده برای این حرفه نقشی کمرنگ تری دارد لیکن هرگز نمی توان توقع داشت که وکیل دادگستری به کسب درآمد نیندیشد و به رایگان عهده دار حرفه دشوار وکالت گردد. از طرفی کسب درآمد وکیل دادگستری تنها با انعقاد قرارداد وکالت فی ما بین او و موکل امکان پذیر خواهد بودو وی طبق نظامات کانون وکلای دادگستری نه حق تصدی به مشاغل دولتی را دارد نه میتواند به حرفه ای که منافی شان وکالت است مبادرت ورزد از هیچ ارگان و سازمانی نیز جهت انجام امور وکالت حق الزحمه ثابتی دریافت نمیکند که پشتوانه مالی فعالیتهای کاری او گردد حال تصور کنید وکیل جوانی را که پس از اخذ پروانه وکالت وارد محیط کار میشود و قرار است از رهگذر انعقاد عقد وکالت با فردی وکالت وی را برعهده گرفته و حق الوکاله ای در خصوص این کار اخذ نماید باید به مکانی بیاندیشد که آنجا را به عنوان دفتر وکالت خود به موکل و کانون وکلا معرفی نماید تا بتواند فعالیت شغلی خود را در این محل از سر گیرد اجاره یک دفتر وکالت در نقطه ای از شهر مستلزم هزینه ای است که هر چه باشد برای یک وکیل جوان که هنوز ممر درآمدی ندارد و قرار است از محل این دفتر کسب درآمد نماید کار بسیار دشواری است واقعیت این است که اکثر وکلای جوان توان مالی جهت تهیه دفتر وکالت را نداشته و مجبورند برای شروع کار مبلغ قابل توجهی را از دوستان و آشنایان قرض گرفته و یا جویای اخذ وام از بانکها و موسسات مالی در این خصوص گردند اما مشکل به اینجا ختم نمیشود پس از اینکه تهیه دفتر وکالت با دشواری فراوان میسر گردید حالا وکیل جوان باید منتظر بماند تا فردی جهت حل مشکل حقوقی اش به وی مراجعه نماید و پای انعقاد قرارداد وکالت بنشیند از طرفی او به تازگی قدم به این وادی گذاشته است هنوز اعتباری در این حرفه کسب ننموده و افراد کمی با او ونحوه فعالیتش آشنایی دارند کسب اعتماد موکلین در سالهای اول برای او دشوار است و ممکن است سالها بگذرد تا بتواند اعتبار حرفه ای خویش را بدست آورد اما در تمام این مدت ناچار است هزینه های مربوط به دفتر وکالت تمدید پروانه ، بیمه صندوق حمایت و هزینه های ریز و درشت دیگری از این قبیل را بپردازد در حالی که در تمام این مدت مراجعه کننده ای نداشته و قراردادی امضا ننموده است که بتواند این هزینه ها را از محل آن پرداخت نماید . عضویت در کانون وکلای دادگستری نیز امتیاز مالی برای وی در بر ندارد نهایتا میتواند از ناحیه کانون وکلا یا صندوق حمایت وکلای دادگستری برای اخذ وام به مراجع ذیربط معرفی شود کانون وکلا هیچ مسئولیتی را در جهت پرداخت وام و عقب ماندن اقساط وام وی بعهده نمیگیرد او مجبور است یک تنه وارد کارزاری شود که راه گریزی از آن نیست یا باید پروانه خود را تودیع کند و بیکار بماند یا این هزینه ها را متقبل شود شاید حرفه اش رونقی بیابد از طرفی نمیتواند به شغل دیگری اشتغال یابد زیرا هم نظامات کانون او را از تصد ی به بسیاری از مشاغل برحذر داشته و هم اینکه او تخصص دیگری جز این ندارد همه این دشواریها زمانی پررنگ تر میشود که بدانیم اساساً تصدی به حرفه دشوار وکالت آرامش و تمرکز خاصی می طلبد و وکیلی که به این شکل با انواع و اقسام مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکند نمیتواند تمرکز لازم را روی حرفه اش داشته باشد و به نحو احسن از عهده ان برآید اما دشواریهای مالی وکیل دادگستری به همین جا ختم نمیشود پس از انعقاد قرارداد وکالت موج جدیدی از مشکلات مالی گریبانگیرش میشود او باید برای هزینه تمبر وکالت و ایاب و ذهاب و مالیات مبالغی را کنار بگذارد و به کرات مجبور است با موکل خویش تماس گرفته و او را در جریان امور بگذارد. و هزینه های قابل توجه این تماسهای تلفنی را نیز بپردازد.
از طرفی بخشی از حق الوکاله پرداخت شده اخذ میشود و در خصوص وکلای جوان نیز معمولاً رقم توافق بسیار پایین است و گاهی حتی وکلای جوان برای کسب اعتبار در ابتدا پرونده ها را به رایگان بر عهده می گیرند اما هزینه های مربوط را خود می پردازند تا نامی در این حرفه کسب کنند و افراد با نحوه کار وفعالیتهای انان آشنا شوند اگرچه وفق قانون پرداخت هزینه های مربوط به ایاب و ذهاب وکیل نیز بعهده موکل است اما در عمل مشاهده شده که موکلین زیر بار پرداخت این هزینه ها نمیروند و وکیل دادگستری برای پرداخت این هزینه ها که به خصوص در کلانشهری مثل تهران رقم قابل توجهی است ناچار است روی جیب خود حساب کند و از دریافت آن از موکل صرف نظر کند همه این مشکلات وقتی به بن بست واقعی تبدیل میشود که وکیل جوان بخواهد استقلال پیشه کرده و زندگی خانوادگی جدیدی را از سر بگیرد بدیهی است که هزینه های زندگی مستقل نیز بر هزینه های فوق افزون میشود و وی را در تامین معاش در تنگنای واقعی قرار میدهد هرچند تصدی به بسیاری از مشاغل در وهله اول مشکلاتی از این دست دارد اما داشتن سرمایه اولیه برای حرفه وکالت شرط لازم و ضروری شروع به اشتغال با این حرفه است کانون وکلای دادگستری هرگز نمی پذیرد که وکیلی محلی رابرای اشتغال معرفی ننماید تسهیلات ویژه ای هم برای دریافت چنین محلی برای شروع به کار در سالهای ابتدایی برای وی منظور نمیکند هیچ نهاد یا سازمان دیگری نیز حمایتی از وکلای جوان در این خصوص مبذول نمی دارد همه اینها سبب میشود انگیزه های بالقوه یک وکیل جوان که قطعاً دارای انرژی فراوان برای شروع به کار نیز هست فروکش کند و او نتواند کارایی لازم را در این حرفه داشته باشد همه آنچه گفته شد لزوم تاسیس یک نهاد حمایتی را برای وکلای دادگستری حداقل در سالها یا ماههای شروع به کارشان ایجاب می نماید از آنجا که هیچ نهاد دیگری در این خصو ص قدم پیش نمیگذارد کانون وکلا به عنوان خانه وکلای دادگستری باید عهده دار این مهم شود و چتر حمایتی خود را بر سر وکلای دادگستری بگسترد حل این مسئله امروزه دیگر بصورت یک ضرورت جلوه گر میشود چراکه تجربه نشان داده است از سیل وکلای دادگستری که هر سال از کانون وکلا پروانه وکالت اخذ می نمایند تنها شمار اندکی بصورت واقعی جذب بازار کار میشوند و ادامه این روند میتواند آسیبهای جدی به حرفه وکالت و شان این حرفه وارد کند مشکلات مالی وکلای جوان چیزی نیست که بتوان آنرا انکار کرده و یا از کنار آن بی تفاوت گذشت اینها سازندگان نسل آینده جامعه وکالتند برای اخذ پروانه وکالت سالها درس خوانده ومرارتها کشیده اند و برای اینکه جامعه حقوقی ما از سلامت کافی و واقعی جهت احقاق حق و عدالت برخوردار باشد حمایت از این گروه از وکلای دادگستری ضرورتی اجتناب ناپذیر است بدیهی است که وکلای قدیمی و با سابقه که دهها سال سابقه کار وکالت داشته و در طول این سالها توانسته اند اعتبار شغلی خود را کسب نمایند نیاز ضروری به چنین حمایتهایی ندارند و اصولاً حمایت مالی در سطح گسترده نیز در بضاعت کانون وکلا که یک نهاد خودگردان است نیست به هر حال هدف کانون وکلا از صدور پروانه وکالت و عضو گیری بدون شک اعتلای جامعه وکالت و تسهیل پیگیری حقوق آحاد جامعه در محاکم قضائی است تحقق چنین هدف والایی تهیه لوازم و مقدماتی را می طلبد و چنانچه قرار باشد نیروی تازه نفس نهاد وکالت صرفاً به جهت مشکلات مالی روانه بازار کار نشود اساساً این هدف کانون عقیم می ماند. خصوصاً اینکه از ابتدای ثبت نام جهت آزمون وکالت تا لحظه ای که پروانه وکالت پایه یک برای یک وکیل دادگستری صادر میگردد کانون وکلا متحمل هزینه های فراوانی برای حضور این عضو جوان خانواده خود در عرصه فعالیتهای حقوقی میگردد و لذا حیف است نهادی که اینگونه به بار نشست خشک و بی ثمر شود و ماهها هزینه و تلاش دست اندرکاران کانون به هدر رود. در چنین شرایطی توقع جامعه جوان وکالت از کانون وکلا این است که تمهیداتی را حداقل برای تهیه یک مکان ابرومند به عنوان دفتر در اختیار وکلای جوان قرار دهد وبه عملی کردن تصمیمات خود در این زمینه شتاب بیشتری بدهد امید است هیات مدیره جدید که به عنوان نیرویی عمدتا تازه نفس وجوان پا به عرصه گذاشته اند ضرورت این مسإله را در یافته وتحقق ان را در زمره رئوس فعالیتهای خود مد نظر قرار دهند وکلام اخر اینکه نگارنده به عنوان یک وکیل جوان که پس از طی مصائب فراوان بر مشکلات مالی سالهای ابتدایی وکالت فائق آمده آرزو دارد وکلایی که از این پس پروانه وکالت اخذ مینمایند از چتر حمایتی ویژه ای برخوردار شده و به جای استهلاک انرژی فراوان خود در تامین نیازهای اولیه مالی این انرژی را به بدنه جامعه حقوقی تزریق نموده و شاخ و برگی تازه به درخت تنومند وکالت ببخشد.
به امید آن روز
برگرفته ار مجله کانون وکلا