نویسنده: تد سی. لِويلِن[i]
کتاب با داستان دختری شروع میکند اهل مکزیک با نام آلما، که پدرش میخواست برایش چرخ ریسندگی بخرد تا بتواند از فقر نجات یابد، اما این ممکن نمیشود و او را در سن جوانی به همسری کشاورز ی فقیر در میآورند. او بزودی بچهدار میشود، هفت فرزند. اما شوهر از پرداخت تامین زندگی خانواده برنمیآید، لذا آلما غیر قانونی از مرز عبور کرده و به آمریکا وارد میشود. در آنجا در کارگاهی کار کرده و مخارج مدرسه فرزندانش را تامین کرده و همزمان برای همسرش نیز پول میفرستد. در عبورهای مکررش از مرز، دستگیر میشود. سپس دولت آمریکا او را در کارگاهی ویژهی زنان مجرد مشغول به کار میسازد. نویسنده بعد از گفتن داستان زندگی آلما، مچ خواننده را گرفته و سریعا اعلام میدارد که هیچ چیز غیر نرمالی در زندگی آلما وجود ندارد. میلیونها زن در کشورهای جهان سوم، سرنوشتهای مشابه آلما دارند. "آلما یکی از بزرگترین چالشهایی است که انسانشناسی فرهنگی با آن مواجه شدهاست. برعکسِ بیشتر قرن بیستم که "مردمان بومی" سوژهی تحقیقات انسانشناسی بودهاند و تحقیقات اجتماع محور و حول سنن بودهاند، آلما یک زن کاملا مدرن( و حتی به عقیدهی برخی پست مدرن) است. او به آسانی میان جهانهای مختلف، تقریبا میان قرنها، حرکت میکند، در خانه در زمینهای گرم و خشک کاکاهواتِپِک یا در میان آسمانخراشهای لس انجلس. او بخشی است از اقتصاد جهانی...". نویسنده با بازگوکردن داستان زندگی زنی در مکزیک در چندین سطر، به زیبایی خواننده را وارد مفهوم جهانیشدن میکند. و نیز مفهوم اقتصاد جهانی. او نشان میدهد که چگونه این زن در یک روستای کوچک بهدنیا میآید، در عین وابسته و پایبند ماندن به سنن و بندهای سنتی و خوشاوندی، در شهرهای بزرگ و مدرن زندگی میکند. بچههایش در آمریکا تحصیل کرده و زبان انگلیسی را به روانی تکلم میکنند و از نظر ملیتی خود را آمریکایی مکزیکی تبار میدانند. سپس نویسنده پرسش را مطرح میکند" آلما کیست؟".آیا او " یک دهقان پرولتاریا[ii] شده است، اصطلاحی مارکسیستی که دههای پیش محبوب بود؟ آیا یک مهاجر بینالمللی است یا یک مهاجر داخلی شهری یا، به زبان امروزی، یک فرامهاجر[iii]؟" (لویلن: 2). لویلن مفاهیم بنیادی انسانشناسی را به چالش میکشد. او میپرسد که "فرهنگ" آلما چیست؟ از انجایی که طبق تعریف انسانشناسی فرهنگ مجموعه ارزشها و نمادهایی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، اما آلما چه مقدار از فرهنگ خانوادهاش را حفظ کردهاست و چه مقداری را به فرزندانش که دو زبانه و دو فرهنگه هستند منتقل کردهاست؟
و پاسخش آن است که در حقیقت آلما بسیاری چیزها بوده است:" زن، دهقان، مهاجر داخلی، مهاجر فراملیتی، کارگر ماهر، مادر، سرپرست خانواده، زن خانه، معاهدهکار، مکزیکی، دورگه. دستهبندیهای سادهی گذشته در دنیایی که پارهپاره شده است و مکان و زمان در آن فروریختهاند، دیگر به کار نمیآیند"(همان: 3).
نویسنده ضربات خود را میزند و خواننده را عمیقا و بنابر کیس قابل لمس آلما و نه یک نظریه انتزاعی، به تفکر و مطابقت زندگی و دنیای امروز با گذشته وامیدارد. او در بخش مقدمه مدام پرسش میکند و همین پرسشها است که سبب میشود خواننده به شدت جذب کتاب شده و جهت یافتن پاسخ، کتاب را به سرعت بخواند. "آلما که میان این همه نقش در حرکت است، خود را چگونه میبیند؟ هویتش را درکجا، اگر جایی وجود داشته باشد، مییابیم؟ لویلن گذشته از دانشی که در مورد انسانشناسی و جهانیشدن دارد، تکنیکی که برای نگارش کتاب و عرضه مطالب و جذب خواننده بکاربردهاست، بسیار زیبا و موثر است. به همین دلیل است که این کتاب را نه تنها متخصصان و دانشجویان مطالعات انسانشناسی و جهانی شدن، بلکه خوانندگان عادی نیز، جذاب خواهندیافت. و اینگونه است که خواننده وارد داستان انسانشناسی میشود که این انسانشناسی خود وارد قرن بیست و یکم میشود و دیگر نمیتواند مفاهیم و تعاریف و دستهبندیها را آنگونه که در گذشته انسانشناسی بهکار بردهمیشد بکار برد. لویلن حتی مفاهیم مدرن را نیز به پرسش میکشد، او میگوید اصطلاح پستمدرن "هویتهای پارهپاره و شیزوفرنیک" [iv]را آنگونه که جیمسون (1988 :351) بکار میبرد، نمیتوان برای آلما استفاده کرد زیرا آلما برعکس، در تطبیق با محیط چندگانهاش بسیار استاد به نظر میرسد زیرا اگر چیزی پارهپاره و شیزوفرنیک باشد، آن نه خود آلما ، بلکه دنیایش است. البته لویلن، راه آلما را تنها راه و پاسخ به جهانی که وارد قرن بیست و یکم میشود نمیداند. بلکه میداند راههای دیگری هم هست مانند مهاجرانی که فرهنگ خود را کامل با خود به جامعهی که به آن مهاجرت کردهاند میبرند و در آنجا این نوع از مهاجران دور هم جمع شده و اجتماعات خاص خود را تشکیل میدهند، جوامع بومی که ممکن است مناسک مقدس خود را کالایی کرده و برای توریستها آن را اجرا کننند، بومیان موردتهدید آمازون ممکن است که جهت دستیابی به قدرت، نمایندگان سیاسی خود را ایمیل باران کنند، یا مذاکراتشان با نمایندگان دولت را ضبط و تصویر نمایند. بعد از مفهوم فرهنگ، لویلن، کار میدانی را که بنیاد انسانشناسی است به چالش میکشد و باز از طریق همین داستان آلما نشان میدهد که دیگر آن کارمیدانی خصوصا مشاهدهی مشارکتی (که حداقل یک تا دو سال طول میکشید و توسط انسانشناس جهت جمعآوری دادههای دست اول انجام میشد) دیگر در مورد آلما، کاربرد ندارد زیرا دیگر مشاهدهی مشارکتی نمیتواند پیچیدگی زندگی روتین آلما را لمس کند. البته لویلن معتقد نیست که کار انسانشناسی تمام شده است و بلکه در ادامه کتاب نشان میدهد چگونه چندین کارمیدانی و نظریهپرداز توانستهاند از این چالشها عبور کنند، که اولین آنها را کار اریک ولف (1982) "اروپا و مردم بدون تاریخ"[v] میداند.
جهانیشدن که بحث مرکزی این کتاب و نیز به ذعم لویلن بحث مرکزی بیشتر رسانهها و محافل علمی است، از چه زمانی آغاز شد؟ وی مینویسد که هرچند در مورد ذات و لذا چگونگی و زمان آغاز جهانیشدن توافق کامل وجود ندارد اما اجماع نظری هست در این مورد که این فاز از جهانی شدن در دنیای امروز با سرمایهداری گسترشخواه گره خورده است. جالبی شرح لویلن در مورد سرمایهداری آن است که وی برای ظهور سرمایهداری زمانهای متفاوتی را برمیشمارد و نه تنها سدههای اخیر را. برای مثال اشاره دارد به مزوپوتامیای باستان، یا در برخی دورانها چین؛ اما رد سرمایهداری غربی را میتوان در اروپای قرن 16 گرفت که دوران بزرگترین کاوشهای اقیانوسی و شکلگیری دولت-ملت بود. و جهانیشدنی که امروز شاهدش هستیم نشات گرفته و زادهی تولد سرمایهداری است.
" گذار از نظم خویشاوندی[vi] به شیوهی تولید خراجگذار[vii] تقریبا تمامی جوانب زندگی بومیان را تحت تاثیر قرارداد- فروپاشی خطوط خویشاوندی، تغییر رهبری، منجرشدن به مهاجرت به قلمروهای تازه، و در شمال آمریکا ایجاد جنگهای ویرانگر وقتی که سگ آبی و (بعدها گاو وحشی) تعدادشان کاهش یافت و قبایل هندی برسر شبکههای تجاری و کمبود منابع باهم دیگر به جنگ پرداختند"(بلیک به نقل از لویلن 2004 : 13).
متن تلاش میکند که در فصول بعدی مطالب و سوالات مطرح شده در مقدمه را بیشتر تشریح کرده و سپس راه حلهایی بیابد.
کتاب انسانشناسی جهانی شدن، از سه فصل اصلی تشکیل شده و هر فصل خود دارای 4 زیرفصل است. در زیر فهرست کتاب را میتوانید ببینید:
سرآغاز
مقدمه: آلما کیست؟
بخش اول: انسانشناسی درحال جهانی شدن
حرکت آهسته به سمت جهانیشدن
انسانشناسی جهانیشدن
توسعه، انتقال، و گفتمان
برساختن هویت
بخش دوم: جهانیشدن و مهاجرت
مهاجرت: مردم در حرکت
فراملیتگرایی: زیستن درآنسوی مرزها
دیاسپورا: دلتنگی برای خانه
پناهنده: انسانشناسی مهاجرت اجباری
بخش سوم: جهانی/محلی
جهانیشدن از اساس
فرهنگهای قبیلهای: دیگر قربانی نیستند
دهقانان: نجاتیافتگان در یک دنیای جهانی
فکر ثانوی، به رسم نتیجهگیری
توضیحات
کتابشناسی
ایندکس
کتابخانه الکترونیکی والِی[viii] درباره کتاب لویلن چنین مینویسد: "لویلن از طریق مثالهایی چندگانه برگرفته از تحقیقات مردمنگاری اخیر از سراسر جهان، به بررسی تاثیرات جهانیشدن میپردازد بر زندگی مهاجران و خانه نشینان، دهقانان و مردمانی که در قبایل زندگی میکنند، زنان و مردان. تم اساسی این است که پیوند جهانی/محلی یکی از تطابقهای غیرقابل پیشبینی بر هم تاثیرگذار و خلاق است، و البته نه از نوع جبرگرایی از بالا به پایین. به لحاظ نظری، مطالعات جهانیشدن تبدیل شدهاست به نقطه مرکزی تلاقی انسانشناسی تفسیری، انسانشناسی انتقادی، پست مدرنیسم، و پساساختارگرایی، که اینها با یک تجربهگرایی سخت ترکیب شدهاند. این کتاب حسنش هم برای خوانندگان عادی و هم کسانی که حوزه تخصصشان است، آن است که مطالعات مردمنگاری و نظریات پیشگام انسانشناسی جهانیشدن را باهم متحد میسازد".
[i] - Ted C. Lewellen
[ii] - Proletarianized Peasant
[iii] - Transmigrant
[iv] - 'Fragmented and schizophrenic decentering'
[v] - Eric Wolf (1982) Europe and the People without History.
[vi] - Kin-order
[vii] - tributary
[viii] - Wiley Online Library
برگرفته از وبسایت وزین انسان شناسی و فرهنگ