• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • کارآموزان را جور دیگر باید دید

      محمد تقی غفاری فردویی
      وکیل پایه یک دادگستری

                                گفتار حاضر هرچند بحثی است پیرامون وکلای جوان اما در حقیقت سخنی است با همکاران با تجربه؛ آنهایی که مسئولیت سرپرستی وکلای جوان را در دوره مهم کارآموزی عهده دارند و نیز بزرگانی که در محک آزمون اختبار، شایستگی یا عدم شایستگی علمی کارآموزان را برای اخذ پروانه پایه یک وکالت احراز و اعلام می نمایند.
      «نسیان» و «فراموشی» را شاید بتوان از بارزترین خصایص ما آفریدگان خداوندی دانست، آن قدر بارز و برجسته که آشناترین و معروف ترین نام این اشرف مخلوقات را «انسان» نهاده اند.
      در چهارچوب حرفه وکالت این «فراموشی» را شاید بتوان پس از گذر از دو مقطع به روشنی مشاهده کرد. نخست هنگامی که خود، کارآموز جوانی بودیم با صدها آرزو و دغدغه که بعد از طی آن دوران و گذشت سالیان اندک اندک تمامی آن احوالات را به وادی فراموشی سپردیم، و دیگر در هنگامه انتخابات هیئت مدیره که از در و دیوار، شفاهی و کتبی اندر باب مشکلات و تلاش در رفع معضلات وکلای جوان می گوییم و می شنویم اما پس از برگزاری انتخابات، تو گویی تمامی گرفتاری های وکلای جوان به یکباره مرتفع گردیده، و اگر نباشد تلاش همکاران جوان ما در کمیسیون جوانان، که به حق در خور تقدیر است، نه از تاک نشانی است و نه از تاک نشان. در اینجا درخواستی از مخاطبان این سطور، که صد البته شخص نگارنده نیز جزیی از آنها می باشد، دارم.
      شاید مطالب این نوشتار اندکی و صرفا اندکی گزنده به نظر آید اما خواهش می کنم پیش از آنکه مذاق مان تلخ شود و سعی در پاک نمودن صورت مساله داشته باشیم مجالی برای ارزیابی آن به خود بدهیم و باور کنیم که اگر یکی از اعضای خانواده دردی را بیان می کند هیچ انگیزه ای جز بهبود روابط خانوادگی و تثبیت آرامش در خانواده و رفع آن درد و الم را ندارد.
      بیایید سفری به خاطرات خاک گرفته مان داشته باشیم و آن زمانی را به یاد بیاوریم که پروانه کارآموزی خود را اخذ و مانند پرنده ای در اوج سپهر نیلوفری، با نگاه های هر از گاهی به آن مجوز، طی مسیر می کردیم. احساسی سرشار از شادمانی، غرور، پیروزی، حق جویی و حق طلبی لحظه لحظه ما را در بر گرفته بود. خود را حامی مظلومان و رنج کشیدگان می دیدیم و گویا چشم امید تمام ستم دیدگان گیتی به ما دوخته شده بود، و ماییم آن بال سترگ فرشته عدالت که بی وجود ما توانی برای پرواز ندارد.
      این حس در تمام کسانی که ابتدای این طریق پر مخاطره بودند و هستند به نسبت وجود داشته و دارد. اما آنچه قابل تامل است روش های تقویت و هدایت این احساس و از سوی دیگر هجمه های نابود کننده آن است.
      در اینجا قصد ندارم به مشکلات کارآموزان در طی دوران کارآموزی در محاکم و مراجع قضایی بپردازم، که این خود فرصتی جداگانه می طلبد، بلکه می خواهم نگاه مان را به درون خانواده معطوف نمایم.
      موضوع این است، چه شخص یا اشخاصی توان، تاثیر و تکلیف دارند تا این نهال نوپا به درختی تناور و این جوان به وکیلی حاذق و صادق مبدل شود؟
      بی تردید نقش مربی در پرورش انسان و در مقاطع مختلف انکارناپذیر است. در حرفه ما، وکلای معمر که مسئولیت سرپرستی کارآموزان را به عهده دارند، مربیان حرفه ای آنها محسوب می شوند. این مربیان هستند که می توانند روحیه حق جویی، ظلم ستیزی، شرافت کاری و مناعت طبع را به کارآموز بیاموزند و اتفاقا هم ایشان هستند که می توانند تاثیر فراوانی در افول تمامی احساسات پاک این جوانان و سرخوردگی رفتاری و علمی آنها داشته باشند.
      از ما می پرسم، کدام رفتار می تواند منتهی به یک نتیجه مثبت شود، اینکه کارآموز را به دیده یک همکار بنگریم و با حفظ تمامی شئونات حرفه ای در مسیر آموزش علمی و عملی او قدم برداریم و با سعه صدر تجربیات خود را در اختیار او قرار دهیم، یا آنکه به عنوان شخصی که مورد لطف ما قرار گرفته به وی نگاه کنیم و ضمن بی اعتنایی نسبت به عملکرد او تا آنجا پیش برویم که او را مستخدم خود قلمداد کرده و کارهای شخصی و دفتری خود و حتی پذیرایی از مراجعان خود را به وی محول کنیم؟
      استدعا دارم مرا به سیاه نمایی متهم نکنید، چرا که این موضوع آنچنان دردناک است که ولو یک مورد، بله ولو یک مورد آن قابل چشم پوشی نیست. یک نهاد قانونمند به نام کانون وگلای دادگستری  که نسبت به رعایت اخلاقیات و مقررات حرفه ای و انتظامی از سوی وکلا بسیار حساس است، آیا تا به امروز سرپرستی را که مرتکب چنین عملکرد سخیفی شده باشد را  مورد مجازات قرار داده است؟ درست است که متضرر مستقیم چنین رفتارهایی همان کارآموزی است که بنا به محذورات و معذورات متعدد از اعلام چنین تخلفی احتراز می جوید. اما بی شک ارتکاب این رفتارها از سوی وکیل سرپرست از مصادیق بارز رفتار خلاف شان وکالت است که کارآموزان در صورت مشاهده باید آن را به کانون گزارش دهند چرا که همانطور که توهین از سوی وکلای دادگستری به اصحاب دعوا به درستی مورد سخت ترین مجازات ها قرار می گیرد، تخریب شخصیت کارآموز که در آینده باید سکان هدایت این نهاد سالمند را به عهده بگیرد، به قیاس اولی مستوجب تعقیب و مجازات شدیدتری است.
      محکمه ما عروسک های بله قربان گو که نمی خواهد، وکلای شجاع می خواهد، و به راستی رفتار شجاعانه و روحیه ظلم ستیزی از کارآموز مستخدم و آبدارچی توقع بی جایی است.
      علیرغم آنکه قلمفرسایی در این خصوص هر چه باشد باز هم کم است اما به همین بسنده می کنم و به بخش دیگری ورود می کنم.
      پس از آنکه کارآموز 18 ماه با تمام مشکلات بیرونی و درونی شخصی دست و پنجه نرم کرد به آوردگاهی می رسد به نام اختبار. اختبار میدانی است برای بروز و ظهور آموخته های کارآموزان و لاغیر. اما متاسفانه نگارنده مطالبی را از کارآموزان شنیده است که بسیار سخت است و عذاب آور. نمی دانم آزمون اختبار محکی است برای سنجش علمی کارآموزان یا جولانگاهی به منظور اثبات بی سوادی و ناتوانی آنها و تثبیت سواد ممتحنین؟
      آیا قرار است در آزمون اختبار توان استدلال نمودن کارآموز مشخص گردد یا شخصیت وی تحقیر شود؟ اینکه در آزمون اختبار از کارآموز سوال شود «لچکی چیست؟»، «تعریف سند در کدام ماده قانون مدنی با ذکر شماره ماده آمده است؟»، «اداره ثبت چگونه تشکیل می شود؟» و از این دست سوالات مبین و بیانگر چه نکته ای است؟
      آیا این نوع سوالات در شان آزمونی در سطح اختبار کانون وکلای دادگستری هست؟ کارآموز از مواجهه با چنین سوالاتی چه دستاوردی  خواهد داشت؟ آیا اینگونه پرسش های عجیب جز مخدوش نمودن اعتماد به نفس کارآموز نتیجه دیگری هم دارد؟ در کدام یک از محاکمات دادگستری قاضی پرونده شماره ماده را اساس دفاع قرار داده است؟
      اینکه کارآموز با وجود اضطراب امتحان در جلسه حاضر شود و برخورد ممتحن که هیچ وظیفه ای جز برگزاری آزمون ندارد با او اینگونه باشد و با ذکر این جمله که «نشان وکالت را از روی سینه ات بردار، تو هنوز وکیل نیستی» مثبت چه امری است؟ آیا تاکید بر وکیل نبودن کارآموز از وظایف ممتحن است؟ تاکید بر این موضوع جز تخریب روحیه کارآموز در هنگام آزمون چه نتیجه دیگری دارد؟ در کدام یک از مقررات انتظامی استفاده از نشان وکالت برای کارآموزان منع شده است که ممتحن اجازه چنین برخوردی را به خود می دهد؟ برفرض که استفاده از نشان وکالت برای کارآموز ممنوع باشد آیا ممانعت از آن از وظایف ممتحن است؟
      در اینجا می خواهم درخواستی از مسئولین کانون، چه اشخاص محترمی که در این مقطع زمانی عهده دار این مسئولیت خطیر هستند و چه آیندگان داشته باشم. می دانم که اصلاح امور نیاز به همت جمعی و گذشت زمان دارد و البته هر چه زودتر نسبت به آن اقدام شود ثمره آن سریع تر به دست خواهد آمد. شاید انجام برخی رفتارها ناشی از ناآگاهی باشد. پس چه خوب است هر از گاهی تحت عنوان آموزش ضمن کار، کارگاه های آموزشی با موضوع اخلاق حرفه ای و مقررات انتظامی برگزار شود که هم شئونات سرپرستی برای وکلای با سابقه یادآوری گردد و هم کارآموزان با تکالیف خود بیشتر آشنا شوند؛ باشد که با انجام چنین تلاش هایی دیگر شاهد معضلاتی مانند آنچه بیان شد نباشیم.
      در خاتمه بر خود فرض می دانم که بگویم علت بیان این مطالب تماما به خاطر دلبستگی به این نهاد محترم و کانون عدالت گستر است، نهادی که سالیان سال است در مقابل آنچه حقوق مظلومین را مورد خدشه قرار داده ایستاده است. نهادی که از گذشته های بسیار دور ساز و کار حمایتی خود را در اختیار آحاد مردم، به خصوص اقشار بی بضاعت قرار داده است. شک ندارم که ایرادات پیش گفته در مقابل محاسن موجود در کانون وکلا کاهی است در برابر کوه و این اعتقاد نگارنده است. بیان برخی معایب فقط به این معنا است که حیف است چهره کانون، سازمانی که دارای چنین خوبی ها و نیکومنشی ها است به واسطه برخی رفتارها، هرچند ناآگاهانه غبارآلود شود. ما چهره کانون وکلا را همان طور می خواهیم که همیشه بوده است، چون آفتابی درخشان و به همین دلیل است که با کوچک ترین رفتار ناپسند که موجب خدشه ای هر چند اندک بر سیمای آن شود برآشفته می شویم و خواهان زدودن آن هستیم.
      کانون وکلا خانه ما و ملجا بسیاری از ستم دیدگان است و در حفظ و بقای آن به تمامی خواهیم کوشید و می دانیم  که به همت همه دلسوزان و موی سپیدان، تلالوی آن تا همیشه باقی خواهد ماند، به یاری پروردگار.

      بخش ویژه جوان مجله کانون وکلا- تابستان 90

    نظرات
    سلام.از نگارنده ی محترم و همچنین شما که در سایت وزینتان قرار دادید ممنونم. آنچه که اکثریت با آن موافق بنظر می رسند و یا ضرورت آن را احساس می کنند، تحول در دوران کارآموزی است بشکلی مفیدتر و بر اساس واقع نگری.در این راه مطمئناً استفاده از نظرات کارآموزان محترم و وکلای محترمی که در سالهای اخیر کارآموزی خود را به پایان برده اند می تواند بسیار راهگشا باشد. در مورد بخشی از مقاله ی حاضر که در مورد رفتار ممتحن بود درمورد آرم کانون... باید از تجربیات دوران کارآموزی خودم استفاده کنم که برخی از وکلای بسیار والا مقام و با سابقه ما را همکاران محترم و عزیز و خطاب می کردند و بودند برخی دیگر که که هر ۲دقیقه یکبار باید بشما می فهماندند که کارآموزید و وکیل نیستید. حال بماند که کلمه ی وکیل اعم است از کارآموز و وکیل پایه یک که شخصا تایید آن را از لسان جناب استاد بهمن کشاورز در کارگاه آموزشی شنیدم. موفق باشید
    آرین
    91/06/31
    جانا سخن از زبان ما ميگويي...
    كارآموز سابق
    91/06/31
    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft