برگرفته ازدیباجه قانون وکالت ایالت ماساچوست آمریکا
ترجمه: سیاوش ابراهیمی-وکیل دادگستری
مقدمه :
وکالت از جمله مشاغلی است که اهمیت و جایگاه آن در جامعه نمایانگر درجه تمدن و پیشرفت در جامعه است ؛ به عبارت دیگر از سوئی در تمام جوامع متمدن وکالت از جمله مشاغلی است که جایگاه بالایی در جامعه دارند و از سوی دیگر به تجربه ثابت شده است که شرط تخلف ناپذیر پیشرفت در هر جامعه ائی حکومت قانون است و نقش وکلا نیز در استقرار حکومت قانون بی نیاز از وصف .
این پیشه خطیر به تناسب اهمیت آن دشواریهای بسیاری نیز در طبیعت خود دارد ، وکیل از سوئی فردی است که فعالیت اقتصادی می کند ، اگر کل مشاغل موجود را به سه دسته تولیدی ، توزیعی و خدماتی دسته بندی کنیم ، وکالت در بخش خدمات قرار می گیرد . فعالین اقتصادی بخش خدمات که دارای تحصیلات عالیه هستند مانند پزشکان و مهندسین و وکلاء ، برای کسب درآمد متکی به مشتریان خدمات خود هستند که در نوع برخورد با این مشتریان و جذب آنان ناگزیر از پیروی از پاره ای قواعد حاکم بر هر بازاری هستند .
از سوی دیگر وکیل فردی است که هر چند نه به لحاظ رابطه استخدامی بلکه به لحاظ فلسفه وجودی این پیشه بخشی از دستگاه قضائی است و از وی انتظار می رود تا دستگاه دادگستری را در راه رسیدن به هدف خود یاری کند ، بنابراین نمی تواند صرفاً به خواسته موکل خود اعتنا کرده ، از ندای وجدان و وظیفه تخلف کند .
و آخر اینکه وکیل امین و حافظ و پاسدار منافع موکل خویش نیز می باشد و نباید نه به لحاظ منافع شخصی خود و نه به لحاظ پیروی از وظیفه و وجدان به اعتماد مشروع موکل خود در حمایت از منافع وی خیانت کند .
ویژگیهای ناشی از این سه نقش مختلف وکلاء باعث پیچیدگیهای بسیاری در امر وکالت گردیده است که باعث می شود وکالت به عنوان یک حرفه نیاز به قوانین مفصل انتظامی و حرفه ای داشته باشد . به این چنین قانونی نباید صرفاً به عنوان یک مجموعه قانون مجازات نگریست . چنین قانونی با فرض اینکه به دست یا با نظارت و دخالت دانایان و بزرگان صنف نگاشته شود ، می تواند بجز بعد انتظامی آن ر اهنمای وکلای جوان در نحوه برخورد با مسائل گوناگون باشد .
چندی پیش در زمان کارآموزی نگارنده ، کانون وکلای مرکز تصمیم بر ترجمه قوانین وکالتی کشورهای مختلف گرفت که ظاهراً جهت بهره برداری در تدوین قوانین بوده ، نگارنده نیز ترجمه قانون وکالت ایالت ماساچوست آمریکا را به عهده گرفت که اکنون به پیشنهاد دوست گرامی جناب آقای شیخ الاسلام جهت اطلاع همکاران در چند قسمت منتشر می گردد.
مسئوليتهاي يك وكيل
(دیباچه قانون وکالت ایالت ماساچوست ):
يك وكيل نماينده موكلين خود، مسئولي از دستگاه دادگستري و شهروندي با مسئوليتهاي خاص در مورد چگونگي برقراري عدالت ميباشد.
1 – به عنوان نماينده موكلين، وكيل وظايف و اهداف گوناگون دارد. به عنوان مشاور، يك وكيل، حقوق و تكاليف موكلين و همچنين نتايج عملي اين حقوق و تكاليف را به ايشان تفهيم ميكند. وكيل به عنوان نماينده موكل در دادرسي، تحت قوانين نظام دادرسي ترافعي، سرسختانه اثبات حقانيت موكل خود را تعقيب ميكند. وكيل به عنوان نماينده موكل خود در مذاكرات سازش به دنبال نتيجهاي است كه منافع موكل خود را تامين كند و در عين حال با قواعد حسن نيت در برخورد با ديگران سازگار باشد. با مطالعه امور حقوقي مربوط به موكل و گزارش دادن آن به خود موكل يا ديگري وكيل نقش يك بازرس را بازي ميكند.
2 – وكيل بايد در تمام شئون حرفهاي خود شايستگي و موقع شناسي و سختكوشی و دقت نشان بدهد. يك وكيل ميبايست در ارتباط با وظايف خود به لحاظ نمايندگي موكل، ارتباط خود را با وي حفظ كند. وكيل بايد اطلاعات مربوط به نمايندگي از موكل را محرمانه نگاه دارد مگر تا حدي كه افشاي آن مطابق اين قانون يا قانون ديگري لازم باشد.
3 – رفتار يك وكيل، چه در ارتباط با خدمات حرفهاي وي به موكل، چه در رابطه با مسائل شغلي و شخصي خود وي، بايد موافق الزامات اين قانون باشد. وكيل بايد از روشها و راهكارهاي قانون صرفاً جهت نيل به اهداف مشروع استفاده كند و نه براي تهديد يا آزار ديگران. وكيل بايد به دستگاه قضائي و كساني كه در خدمت آن هستند، از جمله قضات، وكلاي ديگر و مقامات عمومي احترام بگذارد. در عين حال كه يك وكيل موظف است در مواقع لزوم، اخلاقي بودن رويه متداول را به چالش بكشد، وي موظف است تا از روند قانوني حمايت كند.
4 – يك وكيل، به عنوان شهروندي كه وظايف اجتماعي دارد، موظف است در پي ارتقاء دستگاه دادگستري، برقراري عدالت و كيفيت خدمات ارائه شده توسط صاحبان حرف حقوقي باشد. به عنوان عضوي از يك جامعه صاحبان حرفه تحصيل كرده، وكيل موظف است وراي نيازهاي موكل خود دانش حقوق را گسترش دهد، از دانش به دست آمده در راه اصلاح دستگاه قضائي استفاده كند و براي تقويت و ارتقاء سطح تحصيلات حقوقي تلاش كند. يك وكيل بايد همواره نارسائيهاي دستگاه قضائي را به ياد داشته باشد و به ياد داشته باشد كه فقرا و گاه كساني كه فقير نيستند نيز، نميتوانند هزينه خدمات حقوقي كافي را پرداخت كنند و بنابراين بايد بخش از ساعات كار و نفوذ اجتماعي خود را براي نمايندگي آنان اختصاص دهد. يك وكيل بايد به جامعه حقوقي براي رسيدن به اين اهداف ياري رسانده و به كانون وكلا كمك كند تا در جهت تامين منافع عمومي خود را اداره و قوانين لازم را تنظيم كند.
5 – بسياري از وظايف يك وكيل در قانون رفتار حرفهاي و همچنين ساير قوانين شكلي و ماهوي بيان شدهاند. با اين وجود، در تبيين وظايف يك وكيل، وجدان خود وي و تائيد همكاران نيز موثر هستند. يك وكيل بايد تلاش كند تا بالاترين سطح مهارت را به دست آورد و همچنين براي بهبود دستگاه قضائي و حرف وابسته قضائي تلاش كند، علاوه بر اين وي بايد تلاش كند تا تصويري از آرمان صنف حقوقي در رابطه با خدمات عمومي باشد.
6 – وظايف يك وكيل در مقام نماينده موكل عضوي از دستگاه قضائي و يك شهروند با مسئوليتهاي اجتماعي، معمولاً با هم سازگار هستند. بنابراين هنگامي كه منافع طرف مقابل وي به خوبي نمايندگي ميشوند، وي ميتواند با سرسختي از منافع موكل خود دفاع كند و در عين حال فرض را بر اين بگذارد كه جريان دادرسي در جهت موافق عدالت پيش ميرود. و همچنين وكيل ميتواند از اين امر كه حفظ اسرار موكلين، كه امري شخصي است، ميتواند مفيد به منافع اجتماع باشد مطمئن باشد، چرا كه چنانچه افراد بدانند اسرارشان و محتواي مذاكراتشان با وكلاي خود مصون از افشا شدن است احتمال بيشتري ميرود كه از وكلا مشاوره حقوقي بگيرند و بنابراين به تكاليف قانوني خود عمل كنند.
7 – عليرغم اين، مسئوليتهاي متضاد جزئي از طبيعت وكالت است. تقريباً تمام مسائل پيچيده اخلاقي، ناشي از وظايف متضاد وكيل در برابر موكل، دستگاه قضائي و منافع شخصي وكيل در حفظ صداقت و سلامت نفس خود، ضمن اينكه به سطح قابل قبولی از رفاه ميرسد، ميباشند. قوانين رفتار حرفهاي قواعدي را براي حل اين تضادها بيان ميكند. در چارچوب اين قوانين مسائل پيچيده بسياري در ارتباط با تصميمگيري حرفهاي ممكن است بروز كنند. در حل اين مسائل بايد قضاوت حرفهاي و اخلاقي دقيقي را بكار برد كه با توجه به اصول بنيادين قوانين فوق حاصل گرديده است.
8 – صنف حقوقي، جامعه وكلا، تا حد زيادي مستقل است. هر چند به ساير اصناف هم استقلال اعطا گرديده است، اما در مورد صنف حقوقي به لحاظ نزديكي كه با روند اجرای قانون و اعمال حاكميت دارد اين استقلال منحصر به فرد است. اين حقيقت كه قدرت و اختيارات نهائي در مورد صنف حقوقي تا حد زيادي به دادگاهها تفويض گرديده است مبين اين ارتباط است.
9 – مداخله دولت، تا حدي كه وكلا تكاليف و وظايف ناشي از اقتضائات شغلي خود را انجام ميدهند غيرضروري است. استقلال همچنين به حفاظت از صنف وكلا در برابر توفق قواي دولتي كمك ميكند. يك کانون وكلاي مستقل نقش مهمي را در نگهداري دولت در درون مرزهاي قانون بازي ميكند، چرا كه اعضاي صنفي كه براي اعمال حق خود به دولت وابسته نيستند بيشتر براي به چالش كشيدن سوء استفاده از اختيارات قانوني توسط دولت تمايل دارند.
10 – استقلال نسبي اين صنف با خود مسئوليتهاي خاص خودگرداني را نيز به همراه ميآورد. اين صنف مسئول است تا اطمينان حاصل كند اعمال اختيارات ناشي از اين خودگرداني در جهت خدمت به منافع عامه صورت ميگيرند نه مصالح منطقهاي و يا منافع صنفي كانون هر وكيل مسئول نظارت بر حسن اجراي قوانين رفتار حرفهاي است. همچنين هر وكيل موظف است تا نظارت ساير وكلا بر كار خود را تسهيل كند. كوتاهي در انجام اين مسئوليتها استقلال كانون وكلا و منافع اجتماعي را كه اين استقلال متضمن آنها است را به خطر مياندازد.
11 – وكلا نقشي حياتي در حفظ و بقاي جامعه بازي ميكنند. ايفاي هر چه بهتر اين نقش مستلزم درك صحيح وكلا از ارتباط ايشان با دستگاه قضائي است. قوانين رفتار حرفهاي، چنانچه به درستي اعمال گردند، به ارائه تعريف درستي از اين رابطه كمك ميكنند.
با تشکر فراوان از آقای سیاوش ابراهیمی --- سپهر عدالت