• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • غلامرضا امینی

      زندگی نامه ای متفاوت

      غلامرضا امینی وکیل دادگستری

      معاون دادستان انتظامی کانون وکلای دادگستری مرکز

      گفتگوئی با وکیل دادگستری(جانباز 70% و برادر دو شهید)

      در سال 1340 در یکی از روستاهای اطراف اصفهان به نام اصغرآباد در خانواده ای مذهبی به دنیا آمده،و پس از طی مراحل تحصیل در مقاطع ابتدایی و راهنمایی وارد هنرستان در رشته مکانیک شد، همزمان با سال های آخر تحصیلات دوره متوسطه انقلاب شروع شد . ایشان از آن سالها میگوید:

      یادم هست در همان سالها چون در جلو درب کلاس بصورت دسته جمعی صلوات فرستادیم دبیر مربوطه 6 نمره از همه افراد کلاسمان در آن درس کسر نمود.

      ابتدای انقلاب با خانواده در تظاهرات شرکت می کردیم پدرم نظامی بود و مقلد امام خمینی و با ارادت قلبی که مرحوم پدرم و مادر مرحومه ام به اهل البیت عصمت و طهارت صلوات ا... علیهم اجمعین داشتند و کنترل خاصی بر روی فرزندان داشت و تاکید بر تربیت مذهبی فرزندان مینمودند. بعد از تحصیلات دبیرستان و اخذ دیپلم به نیروی هوایی ارتش جهت سپری کردن خدمت سربازی اعزام شدم که محل خدمتم تهران بود،پس از مدتی جهت دفاع از میهن اسلامی به صورت داوطلبانه در جنگ های نا منظم شهید چمران شرکت کردم. حضور آن عارف فرزانه در جمع رزمندگان بهره معنوی و روحیه سلحشوری و مقاومت را همراه با تواضع و فروتنی نصیب رزمندگان مینمود صحبتهای صمیمی و ایمانی شهید چمران علاوه بر درک شرایط حساس جنگ ضرورت دفاع را دو چندان می نمود ، ایشان در یکی از صحبتهایشان می فرمود جنگ ، جنگ کلاسیک نیست ،جنگ ایمانی است زیرا در جنگ کلاسیک روال بر این است که اگر بخواهید به دشمن حمله کرده و آن را عقب برانید حداقل باید تجهیزات و نیروهای حمله کننده سه برابر دشمن باشد و لذا ما مجبوریم در بسیاری از موارد جهت پیشروی و عقب راندن دشمن نیروهای انسانی را در برابر تانک قرار دهیم،بهر حال پس از شهادت شهید چمران با سپاه منطقه 8 خوزستان همکاری نموده و در تیپهای محمد رسول الله کربلا- امام حسین (ع) و نجف اشرف مدتی مسئولیتهایی داشتم . در عملیات بستان و فتح خرمشهر دو بار مجروح شدم و نهایتاً در عملیات محرم در سال 1361 که در قرارگاه فتح بودیم در مرحله سوم عملیات در حین پیشروی مجروح شدم که منجر به قطع دو دست و اصابت ترکش به بدنم گردید . پس از بهبودی مدتی در حوزه علمیه اصفهان مشغول تحصیل علوم دینی بودم وسپس یک سال در دانشگاه آزاد اسلامی در رشته الهیات و معارف اسلامی مشغول به تحصیل شدم و با شرکت در آزمون سراسری و پذیرفته شدن در دانشگاه شهید بهشتی در سال 1366 دوره کارشناسی را در رشته حقوق شروع نموده و در سال 1370 به پایان رسانده و در همان دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق خصوصی ادامه تحصل داده و همزمان با تحصیل کارآموزی وکالت را شروع کردم .پس از اخذ پروانه وکالت به اتفاق جمعی از همکاران مبادرت به تاسیس جمعیت اسلامی وکلا نمودیم و همچنین جهت حفاظت و پاسداری از حقوق مردم به اتفاق تعدادی از وکلا مبادرت به تاسیس جمعیت حقوقدانان ایرانی مدافع حقوق بشر نموده و فعالیت های خود را با اخذ مجوز از کمیسیون ماده 10 احزاب وزارت کشور شروع کردیم .

      پس از گذشت چندین سال و احساس نیاز به تحصیل در رشته حقوق بین الملل عمومی با تغییر گرایش از حقوق خصوصی به حقوق بین الملل دوره دکترای خود را در واحد بین الملل دانشگاه شهید بهشتی آغاز و مشغول تحصیل در رشته فوق الذکر می باشم از طرفی 20 سال سابقه وکالت داشته و مدت 8 سال است که ضمن همکاری با دادسرای انتظامی کا نون بعنوان دادیار و معاون دادستان انجام وظیفه مینمایم .

      در خصوص وکالت نیز باید گفت برخی موارد وکیل با حمایت از حقوق موکل و رساندن موکل به حقش به آنچنان لذتی میرسد که قابل وصف نیست خصوصا اینکه زمانیکه احساس میکند موکلش مظلوم بوده و وکیل را بعد از خداوند متعال تنها تکیه گاه خود جهت احقاق حقش قرار داده است.

      * * * *

      برادر بزرگترم مدتی در کردستان حضور داشت و فرمانده سپاه دیواندره بود و سپس در جنوب کشور فرماندهی گردان انبیاء تیپ 8 نجف اشرف را بر عهده داشته و از همرزمان سردار شهید احمد کاظمی بود که سر انجام در عملیات رمضان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و برادر دیگرم که از نظر سنی از اینجانب کوچکتر بود ،معاون تعاون لشگر امام حسین بود ، در عملیات بدر شهید شده و پس از یازده سال که مفقود بود پلاک شناسائی و جنازه ایشان پیدا شده و به خاک سپرده شد .

      ضمنا اینجانب در عملیات طریق القدس جهت آزاد سازی بستان توفیق حضور داشته که از ناحیه پا مجروح شده و مدتی در بیمارستان بستری بودم.

      در عملیات بیت المقدس جهت آزاد سازی خرمشهر نیز دست راستم مورد اصابت چندین ترکش قرار گرفت.

      سر انجام در عملیات محرم در منطقه موسیان به اتفاق حاج اسماعیل قدیری که اهل قم بود و حاج مهدی نصر که مسئول محور تیپ امام حسین بود در حال پیشروی بودیم که خمپاره 120 جلوی پایمان خورد– من در کنار حاج اسماعیل بودم که یک ترکش به گردن ایشان اصابت کرد و همان لحظه شهید شد و ترکش دیگری نیز به سر مهدی نصر مسئول محور تیپ امام حسین (ع)اصابت نمود که ایشان نیز در همان لحظه به شهادت رسید ، همچنین اصابت ترکش به دستها و بدنم موجب قطع یک دست در همان لحظه و دست دیگر به دلیل جراحت شدید در بیمارستان گردید. این اتفاق در حال پیشروی جهت آزاد سازی مناطقی از خاک کشورمان در منطقه موسیان و تنگه ابو قریب در ساعت 9 صبح روز 16/8/61 واقع شد .

      خاطرات

      لحظه به لحظه جنگ خاطره است،خاطراتی تلخ و شیرین که باید هر لحظه متذکر شد و از آنها درس آموخت :

      جنگ های نامنظم شهید چمران به گونه ای بود که در سخت ترین شرایط اگر کسی اراده می کرد که منطقه را ترک کند بدون هیچ مانعی مبادرت به ترک منطقه جنگی و نظامی مینمود . به عبارت دیگر کسانی که در آن منطقه حضور داشتند صد در صد از همه توان خود با عشق و علاقه از میهن اسلامی در سخت ترین شرایط دفاع می نمودند.

      در عملیاتی که رزمندگان سعی در عقب راندن دشمن که تا پشت دیوارهای اهواز آمده و تصرف نموده بودند پس از یکی دو روز که از عقب راندن دشمن از سوسنگرد می گذشت و تا منطقه دهلاویه پیشروی ادامه داشت در حالیکه پشت کانال مستقر شده و دفاع می کردیم ( منطقه شهادت شهید چمران ) به دلیل وجود آتش سنگین امکان تدارکات رسانی وجود نداشت و شرایط بسیار سختی برای رزمندگان ایجاد شده بود و رزمندگان (حدود 10 تا 15 نفر) از تشنگی در شرایط بسیار سخت و مشقت باری بسر میبردند ، ناگهان با اصابت گلوله ای در کف رودخانه خشک شده ، انفجار گلوله خمپاره موجب ایجاد گودالی در کف رودخانه شده که پس از مدتی متوجه شدیم مقداری آب هر چند گل آلود در ته گودال حاصل از اصابت گلوله جمع شده و این باعث شد گودال های دیگری حفر کنیم و با آن آبها هر چند گل آلود رفع تشنگی کنیم و این رفع عطش باعث ایستادگی و مقاومت و استحکام مواضع گردید .

      عملیات فتح المبین عملیات بسیار موفقیت آمیزی بود حدود بیست هزار از نیروهای دشمن به اسارت در آمدند، پادگان عین خوش نیز آزاد گردید، به قدری از تجهیزات دشمن به دست نیروهای ایرانی افتادکه هواپیمای دشمن وقتی برای بمباران آمده بودند دچار تردید شده و نمیدانستند پادگان در تصرف نیروهای ایرانی است یا عراقی و لذا بمبهای خود را به طور اشتباه در منطقه دیگر رها کردند .

      یادم هست در ماه های اول که دستهایم قطع شده بودند کت خود را روی شانه هایم می انداختم، با یک فروشنده ای در مورد قیمت و تخفیف آن صحبت میکردم که ایشان به من گفت کسی که لات بازی در می آره و کتش را روی شونش میندازه باید مثه لوتی ها هم پول بده . بعد از اینکه متوجه شد که بعلت قطع دست کت را روی شانه هایم انداختم مدام عذر خواهی می نمود که من به وی گفتم مسئله ای اتفاق نیفتاده و طبیعی است و اصلا مهم نیست.

      بهر حال هر چه بود گذشت

      رفتند یاران و تنها مانده ام من ز همراهان خود جا مانده ام من.

      چون با عشق به اسلام و میهن رفتم هیچ وقت پشیمان نیستم و با اعتقاد قلبی به راهی که در پیش گرفتم افتخار میکنم.

      گزارش از سپهر عدالت

    نظرات
    عزيز گرامي من به يقين ايمان دارم كه جناب عالى هر موقع به گذشته فكر ميكنى چهره خندانى به صورت ارامتان
    محسن ساكى
    92/05/24
    روز وکیل را به شما تبریک گفته و بدانید که به وجود مردانی مثل شما در جامعه افتخار می کنم. امیدوارم که شفیع ما باشید در آخرت.امیدوارم که خداوند به شما طول عمر با برکت بدهد و همچنان بتوانید به جامعه و مردم خدمت کنید.ارادتمند شما - مسعودارجمندی - وزارت امور خارجه
    مسعود ارجمندی
    92/12/07
    با سلام و صلوات به محضر پر فتوح حضرت ولی عصر (عج)، استاد معزز و محترم جناب آقای دکتر غلامرضا امینی زندگینامه سرشار از رشادت شما را با تأمل و تفکر مورد تدقیق قرار داده و به وجود و حضورتان افتخار می نماید. و نیز خداوند منان را سپاسگذار است که این توفیق را نصیب این بنده سراپا تقصیر نمودند که جرعه ای از اقیانوس بیکران وجودتان را چشیده تا در ادامه حیات پست و خاکی خود از آن بهره جسته و وجود عطشناک خود را هر چند اندک سیراب نماید. از خداوند منان آرزوی توفیقات روز افزون را برای جنابعالی و خانواده محترمتان دارد. چراغی.
    93/11/29
    درود برشما جانباز گرامی وهمت بلندتان که بعدازجنگ هم سنگر علم ودانش را خالی نگذاشتید وجود مردانی مثل شما افتخار این مرزوبوم والگوی ماجوانان است پیروزوسربلندباشید
    گل یاس
    94/11/03
    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft