• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • حرکت به سوی جرایم باندی

       
      ولی‌اله حسینی/ قاضی دادگستری
      1- جرم زاییده جامعه است و با توجه به اینکه مجرم در جامعه زندگی می‌کند از امکاناتی هم که وجود دارد و به وجود می‌آید برای ارتکاب جرم استفاده می‌کند. در زمان‌های قدیم سرقت اشیا و اموال منزل از جرایم مطرح در جامعه بود و در دورانی سرقت خودرو به جرمی شایع تبدیل شد اما با گسترش فناوری و ابزار ارتباطی شیوه جرم نیز تغییر کرد. در واقع می‌توان گفت هر وسیله‌‌ای که وارد جامعه می‌شود و می‌تواند ارزش مالی داشته باشد در معرض جرم قرار می‌گیرد یا اینکه به ابزاری برای استفاده در جرم تبدیل می‌شوند. بنابراین همان‌طور که پیشرفت‌های علمی کشف جرم را ساده کرده است به همین میزان استفاده از فناوری‌ها در جرم زیاد شده است. به عنوان نمونه موبایل وسیله‌ای است که از طریق آن هم می‌توان یک جرم را کشف کرد و هم می‌توان مرتکب جرم شد یا بعضی از جرایم را آسان‌تر انجام داد. در مثالی دیگر زمانی مردم پول زیادی در کیف‌هایشان می‌گذاشتند و کیف‌قاپی جرمی شایع بود اما اکنون از کارت‌های عابربانک استفاده می‌کنند و مجرمان نیز به سمتی رفته‌اند که از این کارت‌ها سوء‌استفاده کنند. «هرمن‌بن‌تام» از نظریه‌پردازان قدیم علوم کیفری و جنایی، معتقد است: «مرتکب جرم سود و زیان را می‌فهمد و اگر تشخیص بدهد سود می‌کند مرتکب جرم می‌شود.» بنابراین در شرایط کنونی شاید کیف‌قاپی سود زیادی نداشته باشد به همین دلیل مجرمان به شیوه‌های مختلف جرایم‌شان راعوض می‌کنند. بنابراین نوع جرم تابع زمان و سودی است که در جرمی خاص وجود دارد. به عنوان نمونه ممکن است مجرمان در دوره‌ای به دلار و ارز روی بیاورند و زمانی ممکن است به سمت قاچاق سیگار یا مواد مخدر بروند. در این بین مسایل مختلف اجتماعی مانند مشکلات اقتصادی، بیکاری و... روی نوع جرایم اثر می‌گذارد. به عنوان مثال وقتی مجرمی به زندان می‌رود و در زندان با مجرمان دیگر آشنا می‌شود پس از اتمام محکومیت هنگامی که به جامعه بازمی‌گردد شغلی ندارد.
      بنابراین مجبور است به همان دوستانی که در زندان با آنها آشنا شده است متوسل و دوباره مرتکب جرم شود. به این ترتیب به عضویت باندهای توزیع ‌مواد مخدر، سرقت، جعل، قاچاق کالا و... روی می‌آورد. در جامعه نابسامان و جامعه‌ای که برنامه خاصی برای هدایت و کنترل افراد و جرایم وجود ندارد همسو با افزایش جرمی خاص، برخورد با آن نیز افزایش می‌یابد. مثلا در دوره‌ای سرقت مسلحانه موردتوجه جامعه و مطبوعات قرار می‌گیرد و افراد جامعه در این رابطه حساس می‌شوند، در چنین شرایطی است که دستوراتی صادر می‌شود و دادرسی‌های فوری صورت می‌گیرد و جامعه به طرف مبارزه با جرمی که در آن مقطع خاص ظهور کرده و بیشتر شده حرکت می‌کند. در همان زمان که جامعه به سمت برخورد مقطعی با یک نوع جرم می‌رود، باندهای مجرمانه و تبهکار هم نوع جرایم خود را تغییر می‌دهند، زیرا دیگر آن نوع از جرم را به صرفه نمی‌دانند. بنابراین باید دقت کرد ارتکاب جرم از سوی آنها از بین نمی‌رود، چون آنها گروه و افرادی هستند که پناهگاه و شغلی در جامعه ندارند و جامعه‌‌ آنها را نمی‌پذیرد و حتی می‌توان گفت جامعه به آنها اهمیتی نمی‌دهد و این درحالی است که این افراد می‌خواهند زندگی کنند؛ بنابراین برای بقای خودشان مجبورند مرتکب جرم شوند. حالا اگر در یک مقطع زمانی جامعه روی مجازات جرم خاصی تمرکز کرده باشد آنها به سراغ جرم دیگری می‌روند، اما به هر حال مرتکب بزه می‌شوند و جرم را رها نمی‌کنند، چون ارتکاب جرم عوامل مختلفی دارد که از جمله آنها‌ می‌توان به بیکاری، اعتیاد به مواد مخدر، عدم امکان بازگشت مجرمان به جامعه و ... اشاره کرد که ریشه‌های روانی و اقتصادی دارد. 2- بنا به آنچه گفته شد شیوه‌های مجرمانه همیشه در حال تغییر هستند. در حال حاضر حرکت جرایم در همه جوامع به سمت باندی‌شدن است، یعنی مجرمان با کمک یکدیگر باند مجرمانه تشکیل می‌دهند زیرا در شرایط کنونی احتمال موفقیت در جرایم باندی بیشتر است و در این باندها نقش فرماندهی و تقسیم کار وجود دارد. حرکت جرایم به سمت گروهی شدن سبب می‌شود کشف آنها سخت‌تر شود. در بحث تغییر جرایم به نکته مهم دیگری که باید جلب‌توجه کرد، خشن‌تر شدن جرایم است. زمانی که جرایم به سمت خشونت می‌رود چند علت می‌تواند وجود داشته باشد: نخست اینکه تمرکز پلیس جای دیگر است و به همین دلیل امکان اقدام خشن برای مجرمان فراهم می‌شود. دوم آنکه مجرمان برای ارتکاب جرایم به امکانات دسترسی ندارند و چاره‌ای جز توسل به زور برایشان باقی نمی‌ماند. مجرم تا جایی که ممکن باشد سعی می‌کند به خشونت متوسل نشود اما وقتی که بسترهای غیرخشونت‌آمیز برای او بسته شود، قطعا مرتکب خشونت و حتی قتل می‌شود، چون می‌خواهد در جامعه باقی بماند و این رفتار در واقع شرط بقای اوست. بنابراین نمی‌توان گفت علت خاصی مجرمان را تحت تاثیر قرار داده است که دست به خشونت می‌زنند‌ اما همان‌گونه که بیان شد عدم حضور پلیس و نبود امکان توسل به راه‌های دیگر برای ارتکاب جرم، مجرمان را به راه‌های خشن سوق می‌دهد. همان‌طور که توضیح داده شد مجرمان در گروه، احساس امنیت بیشتری می‌کنند. بنابراین باندی‌شدن جرایم هم ممکن است بر میزان خشونت بیفزاید.
      روزنامه شرق 29/11/91

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft