نوشته :رحمن زارع
(یاد آوری:این نوشتار بصورت طنز وسبک نگارش قدیمی تدوین یافته است)
درقسمت پیش از (عشره دعاویه) نام بردیم اکنون از(پیش دعوی )که در طریقت جماعت وکلا به (ثلاثه الموفقیه) معروف است پرده بر می داریم .
همانطور که هر متن یک مقدمه دارد هر دعوی یک پیش دعوی دارد که قبل از ورود به هر دعوی اسباب آن باید مهیا گردد که میزان اسباب بسته به قدرت طرف دعوی است.گاه طرفین مساوی در قوا هستند و گاه دعوی بین قوی وقوی تر است.آنچه که مسلم است وکلا همیشه پای در دعوائی می نهندکه یک به چند نفر است!که ساده ترین آن دعوی وکیل با قاضی(برای رساندن وی به قناعت وجدان قضائی) و طرف دعوی (گرفتن حق موکل از او) است ضمن آنکه باید مراقب موکل خود نیز باشد که ممکن است برای فرار از حق الوکاله! وکیل را دور بزند!در اینجا دعوی به حقیقت یک به سه است! اگر چه به ظاهر یک به دو است!قاضی چون پشتش به دولت گرم است طبیعی است حس قدرت فراوانی دارد! طرف دعوی چون ممکن است بنا حق ورود به دعوی نموده باشد احتمال توسل به هر وسیله ای راباید فرض نمود! موکل چون تنها خواستار پیروزی در دعوی است.پس اگر موفقیت کمتر بیند از تعهدات خود سر باز زند!این است که بزرگان طریقت جماعت وکلا گفته اند: گرفتن حق الوکاله خود یک هنر است .
واما احصا (ثلاثه الموفقیه):
1- کسب خبر.طرفین دعوی ممکن است از طریق ماْمورین خفیه خود اقدام به کسب خبر از موضع وامکانات یکدیگر نمایند بدیهی است آنکه قوی تر است امکانات بیشتری درکسب خبر دارد.درکتاب سیاست نامه ، خواجه نظام الملک کسب خبر را راْس پیروزی دانسته است!و تاْکید بر این امر زیاده بر پادشاهان می نماید!در بعضی منابع کهن استفاده از قمر مصنوعی را نیز پیش بینی کرده بودند!
2-تاْمین بودجه.این که وکلا بیشتر مایلند موکلینی را بر گزینند که منابع مالی بیشتری در اختیار داشته باشد به این دلیل است!ومی گویند آنکه خربزه می خورد باید پای لرزش هم بنشیند وکسی می تواند پای لرز بنشیند که کرسی گرمی داشته باشد!وگرنه بي جا می کند پای در دعوی نهد!در جنگ بین دول قدیمه وجدیده تاْمین بودجه قبل از جنگ ویا از بین بردن منابع مالی طرف دعوی از اصول کار بوده است .امروزه اصطلاح محاصره اقتصادی رااز منابع قدیمه استخراج نموده وشکل نوین داده اند!
3-تهیه اسباب وآلات دعوی.گاه دعوی بین دو دولت متخاصم است که کار می کشد به توپ وتانک وطیاره حربیه!وگاه دعوی بین وکیل یک لا قباست با حریف قدر!وکیل جز بیان وقلم ودانش وخردچه اسباب وآلاتی !دارد؟و اما بیان.وکیل باید سخت بکوشد تا در بیان سر آمد دوران گرددچنا نچه خداوندکریم فرموده : خلق الانسان علمه البیان.ما انسان را خلق کردیم وعلم بیان را به او آموختیم.پس وکیلی که بیان دارد مصداق انسان است!وخطاب خداوند به اوست!و اما قلم.نیز خطاب خداوند است که می گوید:ن والقلم وما یسطرون.قسم به قلم و آنچه که می نگارد.اینجا هم یکی از مصادیق وکیل است که قلم دارد ومی نگارد! پس وکیل تا می تواند باید بنویسد وبنویسد وبنویسد!تاقلمش قوی وخطش زیبا وقشنگ گردد!گاندی علیه الرحمه که از ارباب جماعت طریقت وکلای هند بود گفته است :من پنجاه در صد موفقیتم را مدیون خط زیبایم هستم! و اما دانش.وکیل باید در دانش حقوق موضوعه وقانون مربوطه به امر دعوی و تفاسیر آن تسلط کافی بل وافی!داشته باشد! و علاوه بر آن بر دانش تاریخ امم وشناخت سرزمین ها (سیروا فی الارض) و روانشناسی و اقتصاد وسیاست روز ونجوم وزبان وهنرها و تاکتیک وتکنیک ودفاع شخصی!اطلاعاتی داشته باشد! و اما خرد.خرد کمیاب ترین عنصر خداوندی است که به بعضی از انسانها داده شده! که اکثرهم لا یعقلون!وکیل بی خرد همچون کوزه بدون دسته است!که از هر طرف که بگیری در زحمتی!چنانچه فردوسی بزرگ فرمود:
بنام خداوند جان وخرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد!
در اینجا از بحث سه عنصر اصلی موفقیت در دعوی«ثلاثه الموفقیه»فارق شدیم وکم کم ورود به اصل دعوی می نمائیم.
با تشکر فراوان از جناب آقای رحمان زارع- سپهر عدالت