درگفتوگو باعضوهیاتعلمی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز مطرح شد؛
احمدرضا اسعدینژاد: حرفه وکالت از شأن و جایگاه خاصی برخوردار است تا جایی که از وکیل به عنوان یکی از دو بال فرشته عدالت یاد میشود. با این حال، یکی از دغدغههای وکلا و مردم، نحوه شناسایی وکلاست؛ زیرا اکنون برای کسانی که مشکلات حقوقی پیدا میکنند، یافتن وکیلی که بتوانند از لحاظ تخصص و تعهد به او اطمینان کنند، به آسانی میسر نیست.
از طرف دیگر از نظر قانونگذار، تبلیغ برای وکلا ممنوع است. برای بررسی دلایل این منع و راهکارهایی که میتوان در این خصوص ارایه داد، با دکتر مهدی شهلا، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
مبناي منع قانوني تبليغات وكلا چيست؟
قانون وكالت و آييننامه قانوني آن هرگونه تبليغي را برای وکلا ممنوع كرده است. كانونهاي وكلا نيز ناچارند با پيروي از همين قانون قديمي تبليغ وكلا را ممنوع بدانند. زيرا برداشتی كه وجود دارد اين است كه شغل وكالت يك شغل تجاري نيست كه بتوان براي آن تبليغ كرد و برای آن يك نوع رقابت انجام داد.
یکی از مشکلات اين است كه به علت تخصصي شدن وكالت، وكلاي دادگستري نياز به اين دارند كه تخصص خود را ارایه بدهند يا خود را معرفي كنند. بنابراين به نظر بنده بين معرفي كردن و تبليغات فرق زيادي وجود دارد و بايد مقرراتی وضع شود كه اين دو را از هم تفكيك كند تا اینکه ما بتوانيم اين اجازه را بدهيم كه وكلا خود را معرفي كنند. به طور مثال اشخاصي که در شهرستانها يا در خارج از كشور ميخواهند از تجربه و خدمات وكلايي كه در زمینههای مختلف فعاليت ميكنند، استفاده ببرند، نمیدانند كه آيا چنين وكيلي در فلان شهر وجود دارد يا نه؟ زيرا وکلا قادر نیستند در سايتها خود را معرفي كنند و حدود سابقه يا تخصص خود يا زبان خارجي که ممکن است بدانند را اعلام كنند. بنابراين به دلیل قدیمی بودن قانون وکالت، مسئله عرضه و معرفي كردن وكيل با مسئله تبليغات پيچ خورده است و حتماً بايد براي آن فكري كرد.
چه مرزي میتوان بين معرفي و تبليغ قايل شد. چون ممكن است برخي اوقات اين معرفي تبليغ هم باشد يا بالعكس.
كاملاً میتوان اين را ضابطهمند كرد. اگر آن سازمانهايي كه بر کار وكلا نظارت ميكنند يعني كانونهای وكلا ضابطه قانوني را بگذارند تا وكيل دادگستري خود را در حد مدرک و سالهايي كه تجربه كرده و كار انجام داده است معرفي كند، اين را ميتوان به شكل قانوني درآورد و بر آن نيز نظارت كرد. مثلاً يك وكيل دادگستري اگر ميگويد در زمينه تجارت بينالملل متخصص است حداقل بايد مدرك آن كار را هم داشته باشد. يا به طور مثال وکیلی که امور تجارت بينالملل را انجام ميدهد، بايد حداقل يك زبان خارجي هم بداند. به نظر من خيلي راحت میشود اين كار را انجام داد. كما اينكه در اغلب كشورهاي خارجي چنين مقرراتی در کانونهای وكلاي آنها وجود دارد و آنجا هم تبليغات به طور مطلق آزاد نيست.
در مورد قوانين ساير كشورها میتوانید مثال بزنيد؟
در تمام كشورهاي اروپايي و آمريكايي مقررات تبليغ براي وكلا تا آنجايي كه برخورد داشتهام، ضابطهمند است. به طور مثال منشور اخلاقي كه براي وكلا در كشور فرانسه نوشتهاند شامل مقررات مربوط به تبليغ آنها نيز ميشود. البته در بعضي از كشورها سختگيرانهتر است. در بعضي از آنها بازتر است و سخت گيري كمتري وجود دارد. ولي هيچ كدام از اينها بي قيد و شرط نيست.
چرا در ايران تبليغات ضابطهمند نمیشود؟
قانون وکالت بسيار قديمي است و بعدها نیز این قانون تغيير مهمی پيدا نكرده است. اگر قانون مربوط به كيفيت اخذ پروانه نیز بعدها تصویب شده، با عجله و سرعت نوشته شده است و مسائل مختلف وكلا در آن تبیین نشده است و فقط هدف قانون این بوده است که ببينند چه كسي ميتواند پروانه بگيرد يا درباره نحوه گزينش وكلا مواردی را مطرح کرده است. بنابراين مسایل ديگري كه مربوط به وكلا بوده است، در آن چند ماده مربوط به قانون كيفيت هيچ توجهي نکردهاند. در واقع باید يك قانون جامعي نوشته شود و در آن تبلیغات وکلا ضابطهمند شود. اميدوارم كه در لايحه جامع وكالت رسمی به این امر توجه شود.
نظر شما در مورد پيامدهايي كه تبليغات وكلا ممكن است داشته باشد چيست؟
اگر تبليغ بدون حساب و كتاب و كنترل باشد، موارد اخلاقي و موارد افراط و تفریط در آن بسیار وجود خواهد داشت. وقتي كه ما اين را ضابطهمند كنيم وكلا میدانند كه اگر خارج از ضابطه مطلبي را بگويند يا بنويسند، دادسراي انتظامي وكلا با آنها برخورد خواهد کرد و ضابطهمند عمل خواهند كرد. از طرفي هم، موكلين و اشخاصي كه به وكلا مراجعه ميكنند فريب كلمات و مطالبي را كه شايد بيمعني باشد را نخواهند خورد.
چه ضابطههايي میتواند موثر واقع شود؟
اين نياز به تبيين دارد. به نظر من بايد حق معرفي وكلا و خدماتي را كه ارایه ميدهند، در حدي كه دانش و تخصص دارند، مجاز شناخته شود.
كانون وكلا دراین زمینه چه اقدامی انجام داده است ؟
متن نوشته شده و آمادهای وجود ندارد. وكلا قانونمند شدن تبلیغات را از هیئتمدیرهها ميخواهند. دست اعضاي كانونهاي وكلا كاملاً بسته است به نحوي كه حتي نميتوانند خود را در روزنامه معرفي كنند. حتي جابجايي دفتر وكالت يعني تغيير مكان آنها هم اگر بخواهند در روزنامه اعلام كنند ممكن است نوعي تبليغات محسوب شود و از نظر بعضيها مورد پسند نباشد يا تخلف انتظامي محسوب شود و حتماً بايد كانون وكلا در اين زمينه فكري كند و مقرراتي به شكل قانون دربياورد كه از آن تخطي نشود.
از لحاظ عملي با وكلايي كه تبليغ ميكنند يا كارت پخش ميكنند برخوردي صورت ميگيرد؟
بله. اين عمل را دادسراي انتظامي وكلا خلاف أن وكالت تلقي ميكند و در حد يك تخلف انتظامي به حساب ميآيد.
كارت دادن گاهي به خاطر درخواست كسي است. گاهي هم يك نفر سر چهارراه ميايستد و كارت پخش ميكند. اين شغل ايجاب نميكند كه كسي اینگونه براي خود مشتري جمع كند. نکته قابل توجه این است که از كلمه مشتري هيچ وقت براي وكالت استفاده نميشود و به جای آن، از لفظ موكل استفاده ميشود. اين نشان از يك حد و حدود در اين شغل دارد و احترامي كه براي اين شغل قایل هستند.
برخي از پيشكسوتهاي ما از قديم به ما ياد دادهاند كه اين «تابلوی وکالت» نيست كه موكل را به وكيل دادگستري پیوند میدهد، بلکه اين شناخت روي وكيل دادگستري است كه باعث ميشود موكلين، وكيل دادگستري را بشناسند. هيچ وقت از روي تابلو كسي جذب وكيل نميشود. اين اصول و طرز تفكري است كه از قديم وجود داشته است و بايد هم كموبيش اين اصول
حفظ شود.
چه راه حلي براي شناختن وكلا از سوي موكلين وجود دارد؟ مثلاً چطور بايد بفهمند وكيلي در زمينه املاك متخصص است؟
كسي كه تجارت میکند براي پيدا كردن وكيل دنبال تابلوها نميگردد بلكه به تاجر يا همكار خود مراجعه ميكند و از او ميپرسد كه آيا وكيلي در اين زمينه ميشناسد؟ و بالاخره به يك وكيل حاذق ميرسد. شغل وكالت از اين لحاظ مثل پزشكي است. مردم براي درمان بيماري خود مخصوصاً اگر بيماري خاص باشد، از روي تابلو دنبال پزشك نميگردند و معمولاً از دوست و فاميل و آشناها ميپرسند و پزشك مورد نظر خود را از این طريق مييابند.
وبلاگها و سايتهايي كه وكلا در آن مطالب حقوقي ميگذارند، تبليغ محسوب ميشود؟
اين وبلاگها برای ارایه مقالات است و معرفي وكيل نيست اما در صورتی که در حد معرفي كردن باشد بلااشكال نيست.
ولي معمولا در اين وبلاگها اسم و مشخصات وكلا هم آورده میشود!
به هر حال میتوان آن را تبليغ به حساب نياورد يا حداقل تبليغ مستقيم به حساب نمیآید.
منبع:روزنامه حمایت
و وب سایت سیمرغ عدالت