آیت الله شيخ محمد باقر الفت اصفهانی
نوشته : مرتضی شیخ الاسلامی
علامه شيخ محمد باقر اصفهاني فرزند شيخ محمد تـقي نـجفي مـعروف بـه آقاي نجـفي اصفهاني ، روحاني معروف عصر قاجار، در سال 1261 هجري شمسي دراصفهان به دنيا آمد. وي ابتدا در زادگاه خود به كسب علوم اسلامي همت گماشت . الفت، با دختر عموي خود، دختر حاج شيخ ثقه الاسلام ازدواج كرد. در سال 1319 (هـ . ق) پس از اداي مناسك حج به نجف اشرف سفر كرد.
شيخ محمدباقر درنجف از محضر استادان ناموري همچون ميرزاي بزرگ شيـرازي ، آقاضياء الدين عراقي ، آخوندخراساني وشيخ الشريعه اصفهاني بهره برد و در انواع معارف اسلامي از قبيل فقه ، اصول ، فلسفه، حديث ، عرفان وادب استادي يافت.
وي پس از دريافت اجتهاد درعلم تاريخ از سرآمدان عهد خود شد و علاوه برفراگيري رياضيات قديم وجديد ، در فلسفه ، علوم اجتماعي ، رجال و فرقه شناسي و به ويژه فلسفه تاريخ مهارت پيدا كرد.
او هر روز با يك واگن اسبي فاصله كاظمين تا بغداد را به شوق فراگيري زبان فرانسه از معلمي ارمني، ميپيمود و سرانجام بر زبان فرانسه و عربي تسلط كامل يافت. در دوران مشروطيت، به اصفهان برگشت و با تشكيل كميته آفتاب و انتشار مجله آفتاب به فعاليت پرداخت. او از دست اندركاران انتشار مجله ديگري به نام دانشكده نيز بود.
در سال 1306 (ش) از سوي علي اكبر داور، به كارمندي عدليه تهران و عضويت ديوان عالي تميز، دعوت شد و به شعبه دوم ديوان عالي تميز كه تحت رياست ميرزا محمد وجداني قرار داشت، پيوست. در پانزدهم آذرماه 1307 (ش) به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شد و دو سال در اين مقام باقي ماند. در اوايل سال 1310 (ش) به اصفهان بازگشت و در مختصر ملك زراعي خود واقع در جندان رودشتين اصفهان به كشاورزي و مطالعه و تحقيق (و گاهي تدريس) مشغول شد.
الفت، ارادت خاصي نسبت به سيد محمد يوسف زاده مشهور به (قمام همداني) از شعراي معروف و عارف مسلك عصر خويش داشت و افكار او را در تحول فكري خود بسيار موثر ميدانست. همچنين شيفته گفتار و كردار حاج شيخ صالح اصفهاني بود كه به مراتبي از كشف شهود رسيده و حرفهايي تازه داشت. الفت همواره به علوم علاقه داشت و اكثر عمر خود را صرف تعليم و تعلم كرد. بسياري از رجال ايراني و خارجي كه به ديدار او ميرفتند از وسعت اطلاعات و عمق دانش او شگفت زده ميشدند. جملهاي از او نقل كردهاند كه عبارت است: «آن حقيقت جوي دانش پژوه و فرهنگ پرستي كه از گاهواره تا به گور پيوسته ميكوشد تا بلكه از فرهنگ و دانش پايدار چيزي بر گوهر وجودش بيفزايد، آزمنديش را خرد شايسته بلكه بايسته مي شمارد».
الفت، بسيار اهل جود و احسان بود و سطح زندگي خود را همپايه پايينترين افراد جامعه نگه ميداشت. او از ستايش بيش از حد، بيزار بود و خود را از نخوت و غرور دور نگه ميداشت و اگر چيزي را نميدانست از هر كسي در هر سني سئوال ميكرد. ميگويند زندگينامهاي در دو جلد نوشته بود و به فرزند خود بهاء الدين الفت سپرده بود كه حاوي بسياري از رخدادها و ماجراهاي زندگي پر نشيب و فراز او بود. اين كتاب را به دست خود سوزاند و در پاسخ حيرت و پرسش اطرافيان گفت: «ذره بيمقدار همچون من، شايستگي آن را ندارد كه شرح حال يا اثري از او بجا ماند و آنان كه آثارشان باقي ميماند و تعاريف دهر نميتواند نامشان را از دفتر تاريخ بشويد، برتر و بالاتر از من و امثال من هستند». و اين كمال تواضع و فروتني او را نشان مي دهد. استاد جلالالدين همايي، همواره با تواضع از الفت ياد ميكرد و كساني همانند: بديع الزمان فروزانفر، سعيد نفيسي و استاد محمد مشكوه، به ديدار وي ميرفتند و از محضرش كسب فيض ميكردند.
از قول چندين چهره معروف و معاصر ادبيات فارسي نقل شده است كه در زمان پيدايي و شكل گيري سازمان ملل متحد، شعر معروف بني آدم اعضاي يكديگرند... سعدي را طي نامهاي براي هيئت سازمان ملل فرستاد تا در سر لوحه كار خود قرار دهند. با تفحص و جديت او بود كه محل آرامگاه صائب تبريزي پيدا شد و بر فراز آن مقبرهاي ساختند.
خلق و خوي الفت باعث كنارهگيري او از امور قضايي شد. وقتي علت را از وي پرسيدند، گفته بود: «من، جاي اميرالمومنين علي عليه السلام،نميتوانم بنشينم». الفت، پيش از درگذشت، بيش از هزار جلد كتاب خطي بسيار ارزشمند خود را وقف دانشكده ادبيات اصفهان كرد.
خاطره ای از مرحوم شيخ محمدباقر الفت نقل مي کنند که به يک نفر از دوستان مورد اعتماد خود، پولي را داده بود و گفته بود مي خواهم اين پول را فقط به کسي قرض بدهي که توان پرداخت تمام يا قسمتي از آن را نداشته باشد بلکه بتوانيم مشمول حال اين آيه از قرآن کريم باشم که اگر از طلب خود بگذرد، در صورتي که بدهکار در عسرت و سختي معيشت به سر مي برد، براي شما بسيار بهتر است. اگر(منافع اين کار را) بدانيد.
و اِن کانَ ذُوعَسرَهٍ فَنَظِرَه اِلي مَيسَرَه و اِن تَصَدَّقوا خَير لکُم ان کنتم تَعلَمون
اهم آثار تاليفي و تحقيقي الفت عبارتند از: 1- ديوان الفت 2- رساله محبت الهي (تاليف افلاطون، ترجمه از عربي به فارسي) 3- هفت برادر 4- ديوان دانشنامه 5- تاريخ مشروطيت 6- ابواب الروضات 7- مجله آفتاب 8- رساله مانده يا عشق (نوشته افلاطون، ترجمه از عربي به فارسي) 9- وسائل رستگاري (ترجمه از آثار ساموئل اسمايلز) 10- پرورش استقلال 11- شرح بلواي خونين در اصفهان 12- چند كلمه ناگفته از تاريخ مذهب شيعه 13- سفرنامه و سوانح زندگي شخصي 14- كشف الحجب عن اسامي الكتب 15- ترجمه كتاب «اسلام» (تاليف كنت هانري دو كاستري، به فارسي)16- مقالات متعدد تاريخي و ادبي در زمينههاي حوادث اسلام و ايران، و عناويني مانند: «تاريخ براي چيست»، «كمال مطلوب» و عناوين ديگر.
علامه الفت اصفهاني سرانجام در14 مرداد 1343 هجري شمسي در 82 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد ودر بقعه پدرش در نزديكي امامزاده احمد بن علي دراصفهان به خاك سپرده شد.
منابع : فریادرس گروه حوزه – تبیان – مدرسه – مجله ارمغان دوره سی و هفتم
برگرفته از هفته نامه حقوقی نقش نو