گروههای خبری:
آرین جنیدی – وکیل دادگستریدر دنیای شلوغ امروزی و روابط گسترده ی اقتصادی،اجتماعی و... که در آن جریان دارد هر فرد در مسیر زندگی خود با این روابط خواه ناخواه تعامل پیدا میکند.جامعه را قوانینی حاکم است که این روابط را تنظیم و معین می نماید. آگاهی به این قوانین ضروری بوده و در صورت غفلت از آن عواقب جبران ناپذیری به بار خواهد آمد. از طرفی با توجه دنیای شلوغ و تخصصی امروزی و همچنین از نظر منطقی و عقلی، این امکان وجود ندارد که هرکس به تمامی اطلاعات حرفه های گوناگون و تخصص های متنوع احاطه داشته باشد. درنتیجه رجوع به متخصص در هر رشته ای یک امر بدیهی و عقلانی است.همانگونه که بدون تجویز پزشک نمیتوان دارویی را مصرف نمود یا درمانی را خودسرانه انجام داد و اگر انجام داده شود عواقب خطرناکی حتی مرگ را در پی خواهد داشت، دنیای حقوق و قوانین آن هم همین وضع را دارد. اطلاع از قوانین حاکم بر روابط اجتماعی،اقتصادی، صنفی و... بسیار ضروری است و حفظ جان و مال وحیثیت ما در گرو این قوانین خواهد بود.متأسفانه در تمامی تجربیات کاری خود یک موضوع واحد را مشاهده نمودهام. تمامی موکلین ابتدای این روند حقوقی را بدون مشورت با وکیل شروع کردهاند و حال که به بنبست رسیدهاند به وکیل مراجعه می نمایند.موضوع را بازتر میکنم:در موضوعات مختلفی مانند تجارت، خرید و فروش آپارتمان و خودرو، ازدواج و اختلافات پس از آن،که به سمت طلاق پیش می رود، قرارداد کار و... فرد بدون هیچ مشورتی با وکیل ( و متأسفانه گاهی پس از مشورت های نادرست با دوست و آشنا) وارد رابطهای حقوقی میشود که این خود بزرگترین اشتباه است و فرد با این رفتار گام اول به سمت مشکلات و اختلافات بعدی را بر میدارد.در قدم بعدی با دیدن اولین نشانههای اختلاف و یا تضییع حق خود باز هم اقدامی حتی در سطح مشاوره انجام نمیدهد و گام دوم را نیز به اشتباه بر میدارد و این گام دوم گاهی چنان طولانی میشود که بعد از اینکه کار به اصطلاح بیخ پیدا میکند و خیلی از راههای کم هزینه و صحیحتر از بین میرود فرد به پایان این رابطه می رسد(که اغلب هم بالاجبار به پایان میرسد متأسفانه). حال در برداشتن گام سوم برخی به وکیل مراجعه میکنند که اگر چه از وارد شدن به گام چهارم بهتر است اما اگر زودتر به وکیل و مشاور حقوقی مراجعه میشد هم ضرر کمتری متوجه ایشان میشد و هم رسیدن به حق آسانتر میبود. اما گروه دیگری وارد گام چهارم میشوند یعنی بدون مشورت با وکیل یا اعطای وکالت به او وارد روند دادخواهی میشوند که این خود هزاران ماجرا دارد. بدلیل متخصص نبودن افراد در زمینه حقوق، بسیار دیده میشود که فرد مسیری را طی میکند که به ضرر اوست(این فرض بدلیل وجود قوانین شکلی، حتی وقتی این فرد مُحق هست هم متصوّر است)و مشکلش را پیچیدهتر می نماید. بعنوان مثال پس از صدور رأی بدوی علیه او به وکیل مراجعه می نماید. این مراجعه باز هم پسندیده است (جلوی ضرر از هرجا گرفته شود منفعت است) اما باز هم بحث این است که هر چه مراجعه به وکیل دیرتر باشد، احتمال موفقیت و رسیدن به حق هم کمتر است و این واقعیتی است که جامعه باید آن را بپذیرد.تقریباً قریب به اتفاق تجربیات وکالت بنده مسیر فوق را پیموده اند در صورتی که اگر در بدو شکل گرفتن ایده ی این روابط اجتماعی و... به وکیل و مشاور حقوقی مراجعه میکردند با کمترین هزینه مادی و معنوی حق خود را حفظ می نمودند. متأسفانه برخی از عدم مراجعات به مشاور حقوقی در بدو امر، موضوع هزینه مالی آن است. حال آنکه بی چراغ به تاریکی رفتن قطعاً مشکل ساز خواهد شد و اینکه در هر روابطی در اجتماع امروزی احتمال پایمال شدن حق و حقوق افراد وجود دارد پس قطعاً مشورت با وکیل ضروری است. حال با مراجعه به مشاور حقوقی در بدو فعالیتها و روابط، هزینه مالی ناچیزی متحمل میشوید و در کنار آن هم افق آینده ی این فعالیت ها و روابط برایتان روشن میشود و هم از حق خود و طرف هایتان آگاه میشوید و هم خط قرمز ها و خطرهای احتمالی را میشناسید و هم درصد شکست و خطایتان پایین میآید و در نتیجه از روند طولانی و پر هزینه تر قضایی در آینده مصون می مانید.پس با توجه به مطالب فوق الذکر نیاز به بودن یک مشاور حقوقی در کنار هر شخص حقیقی و حقوقی به خوبی احساس میگردد و امیدوارم جامعه با استفاده از بلوغ فکری خود به این نکته توجه کافی داشته باشد تا شاهد جامعهای قانون پذیر تر و آرامتر باشیم.به امید آن روز.درج شده در هفته نامه حقوقی نقش نو 28/2/92
آرین جنیدی – وکیل دادگستری
در دنیای شلوغ امروزی و روابط گسترده ی اقتصادی،اجتماعی و... که در آن جریان دارد هر فرد در مسیر زندگی خود با این روابط خواه ناخواه تعامل پیدا میکند.جامعه را قوانینی حاکم است که این روابط را تنظیم و معین می نماید. آگاهی به این قوانین ضروری بوده و در صورت غفلت از آن عواقب جبران ناپذیری به بار خواهد آمد. از طرفی با توجه دنیای شلوغ و تخصصی امروزی و همچنین از نظر منطقی و عقلی، این امکان وجود ندارد که هرکس به تمامی اطلاعات حرفه های گوناگون و تخصص های متنوع احاطه داشته باشد. درنتیجه رجوع به متخصص در هر رشته ای یک امر بدیهی و عقلانی است.همانگونه که بدون تجویز پزشک نمیتوان دارویی را مصرف نمود یا درمانی را خودسرانه انجام داد و اگر انجام داده شود عواقب خطرناکی حتی مرگ را در پی خواهد داشت، دنیای حقوق و قوانین آن هم همین وضع را دارد. اطلاع از قوانین حاکم بر روابط اجتماعی،اقتصادی، صنفی و... بسیار ضروری است و حفظ جان و مال وحیثیت ما در گرو این قوانین خواهد بود.متأسفانه در تمامی تجربیات کاری خود یک موضوع واحد را مشاهده نمودهام. تمامی موکلین ابتدای این روند حقوقی را بدون مشورت با وکیل شروع کردهاند و حال که به بنبست رسیدهاند به وکیل مراجعه می نمایند.موضوع را بازتر میکنم:در موضوعات مختلفی مانند تجارت، خرید و فروش آپارتمان و خودرو، ازدواج و اختلافات پس از آن،که به سمت طلاق پیش می رود، قرارداد کار و... فرد بدون هیچ مشورتی با وکیل ( و متأسفانه گاهی پس از مشورت های نادرست با دوست و آشنا) وارد رابطهای حقوقی میشود که این خود بزرگترین اشتباه است و فرد با این رفتار گام اول به سمت مشکلات و اختلافات بعدی را بر میدارد.در قدم بعدی با دیدن اولین نشانههای اختلاف و یا تضییع حق خود باز هم اقدامی حتی در سطح مشاوره انجام نمیدهد و گام دوم را نیز به اشتباه بر میدارد و این گام دوم گاهی چنان طولانی میشود که بعد از اینکه کار به اصطلاح بیخ پیدا میکند و خیلی از راههای کم هزینه و صحیحتر از بین میرود فرد به پایان این رابطه می رسد(که اغلب هم بالاجبار به پایان میرسد متأسفانه). حال در برداشتن گام سوم برخی به وکیل مراجعه میکنند که اگر چه از وارد شدن به گام چهارم بهتر است اما اگر زودتر به وکیل و مشاور حقوقی مراجعه میشد هم ضرر کمتری متوجه ایشان میشد و هم رسیدن به حق آسانتر میبود. اما گروه دیگری وارد گام چهارم میشوند یعنی بدون مشورت با وکیل یا اعطای وکالت به او وارد روند دادخواهی میشوند که این خود هزاران ماجرا دارد. بدلیل متخصص نبودن افراد در زمینه حقوق، بسیار دیده میشود که فرد مسیری را طی میکند که به ضرر اوست(این فرض بدلیل وجود قوانین شکلی، حتی وقتی این فرد مُحق هست هم متصوّر است)و مشکلش را پیچیدهتر می نماید. بعنوان مثال پس از صدور رأی بدوی علیه او به وکیل مراجعه می نماید. این مراجعه باز هم پسندیده است (جلوی ضرر از هرجا گرفته شود منفعت است) اما باز هم بحث این است که هر چه مراجعه به وکیل دیرتر باشد، احتمال موفقیت و رسیدن به حق هم کمتر است و این واقعیتی است که جامعه باید آن را بپذیرد.تقریباً قریب به اتفاق تجربیات وکالت بنده مسیر فوق را پیموده اند در صورتی که اگر در بدو شکل گرفتن ایده ی این روابط اجتماعی و... به وکیل و مشاور حقوقی مراجعه میکردند با کمترین هزینه مادی و معنوی حق خود را حفظ می نمودند. متأسفانه برخی از عدم مراجعات به مشاور حقوقی در بدو امر، موضوع هزینه مالی آن است. حال آنکه بی چراغ به تاریکی رفتن قطعاً مشکل ساز خواهد شد و اینکه در هر روابطی در اجتماع امروزی احتمال پایمال شدن حق و حقوق افراد وجود دارد پس قطعاً مشورت با وکیل ضروری است. حال با مراجعه به مشاور حقوقی در بدو فعالیتها و روابط، هزینه مالی ناچیزی متحمل میشوید و در کنار آن هم افق آینده ی این فعالیت ها و روابط برایتان روشن میشود و هم از حق خود و طرف هایتان آگاه میشوید و هم خط قرمز ها و خطرهای احتمالی را میشناسید و هم درصد شکست و خطایتان پایین میآید و در نتیجه از روند طولانی و پر هزینه تر قضایی در آینده مصون می مانید.پس با توجه به مطالب فوق الذکر نیاز به بودن یک مشاور حقوقی در کنار هر شخص حقیقی و حقوقی به خوبی احساس میگردد و امیدوارم جامعه با استفاده از بلوغ فکری خود به این نکته توجه کافی داشته باشد تا شاهد جامعهای قانون پذیر تر و آرامتر باشیم.به امید آن روز.درج شده در هفته نامه حقوقی نقش نو 28/2/92