عثمان مزیّن ......وکیل دادگستری
در راهرو یکی از مجتمع های حقوقی تهران در حال تحریر و نگارش لایحه ای در مورد یکی از پرونده ها بودم که به طور ناگهانی شاهد و مستمع ملاقات و مباحثات دو تن از همکاران میانسال شدم. در تمامی مباحثات چند دقیقه ای این دو همکار، بنده کماکان در حال نگارش لایحه خود بوده و استماع گقتگوی آن ها بدون قصد فضولی و دخالت یا به قولی فال گوش وایستادن بود. اصولاً هم شنیدن برخی موضوعات و گفتگوها بدون اراده شنونده صورت می گیرد زیرا گوش انسان دارای قابلیتی است که در بسیاری از موارد بدون اراده صاحب، کارکرد خود را انجام میدهد و گوش مانند چشم یا زبان نیست که با کوچکترین اراده صاحب آن بسته شود یا ساکت گردد
به هر حال، بحث دو همکار از این جا شروع شد که احد از آنان پس از احوالپرسی با همکار دوم از وی جویای احوال و وضعیت کانون وکلا شد که همکار دوم هم گویی منتظر چنین سئوالی و خالی کردن عقدهاش بر سر کانون وکلا باشد فوراً به سخن آمد و گفت که چه کانونی؟! کانون وکلا دیگر مثل سابق نیست و عدهای در آن به نفع خود تصمیمات عجیب و غریبی میگیرند و داد سخن میداد که من از جمله وکلای کم توقعی بوده که هیچگاه توقع شرکت در هیأت مدیره یا بدست گرفتن نهادهای کانون را نداشتهام و فقط هر ساله متقاضی صدور مجوز طرح ترافیک از سوی کانون بودم؛ اما امسال به دلیل بالا بودن تعداد متقاضیان، هیأت مدیره دست به انتخاب زده و برخلاف رویه سالهای قبل و برخورداری همیشگی از این امتیاز، بنده را واجد شرایط برای استفاده از مجوز طرح ترافیک ندانسته اند. این همکار تعریف میکرد برای پیگیری موضوع به هیأت مدیره مراجعه کرده و معلوم شد که رؤسا و اعضای کمیسیون ها و دادیاران انتظامی را در اولویت استفاده از طرح ترافیک قرار دادهاند. در حالیکه به نظر وی این امر اشتباه است. این همکار میگفت که وی از جمله وکلای کیف به دست است که در روز در 3 یا 4 مجتمع قضایی حضور و حداقل به 30 شعبه دادگاه جهت پیگیری پروندههایش سرکشی میکند و وی مستحق استفاده از طرح ترافیک است نه کسانی که از سر بیکاری و نداشتن پرونده (!) در کمیسیون ها و نهادهای کانون جا خوش کرده اند. بنده وارد بحث آنها نشدم اما چندین روز درگیر تحلیل شیوه قضاوت و دیدگاه این همکار در مورد جایگاه و کارکردهای کانون وکلا بودم. حال
1- اینکه کانون وکلا را صرفاً نهادی برای صدور مجوز طرح ترافیک بدانیم، بی احترامی و توهینی بزرگ نسبت به جایگاه نهاد وکالت و کانون های وکلای دادگستری است. این همکار و همفکران وی کانون وکلا را در حد یک دکّه فروش یا عرضه مجوز طرح ترافیک تنزّل داده اند. شهرداری تهران دکّه های موقتی با استفاده از یک فقره چادر برای عرضه مجوزهای طرح ترافیک در مبادی ورودی به طرح تعبیه نموده است
2- ضعف و قوت هر نهادی برآمده از شأن و جایگاه تشکیل دهندگان آن نهاد است و وجود چنین وکلایی با این طرز تفکر کوچک و عجیب موجب تضعیف نهاد وکالت خواهد بود
3- وکلای بزرگواری که شأن اجتماعی و رسالت تاریخی خود در ارتقاء جایگاه نهاد وکالت را فراموش کرده و هیچ نقش و حضوری در اداره این نهاد مستقل نداشته و دغدغه آنها صرفاً دریافت حقالوکاله از مردم است و لاغیر باید خود تبعات و نتایج دیدگاه صرف مادیگرایانه خود را بپردازند و وکیلی که دارای تعداد کثیری پرونده است بالتبع باید هزینه ناچیز تهیه مجوز طرح ترافیک را بپردازد. به قل قدیمی ها هر که بامش بیش برفش بیشتر
4- بسیار غیر منطقی و عین بی عدالتی خواهد بود توقع وکیلی که شبانه روز در حال ثروت اندوزی و اخذ حق الوکاله از مردم است اما مجوز طرح ترافیک خود برای ورود به محدوده را از کانون وکلا طلب می کند
5- بلا تردید وکلایی که وقت خود را صرف خدمت در ارگان ها و کمیسیون های کانون وکلا میکنند به تبع انجام خدمت بدون مزد در کانون وکلا که قاطبه وکلا و جامعه از آن بهره مند خواهند شد باید از مزایا و امکانات کانون وکلا استفاده کنند و مجوزهای طرح ترافیک هم بسیار محدود و عده قلیلی می توانند آن را نه مجاناً بلکه بصورت نیم بها دریافت کنند
این همکار گرامی و کسانی که به شیوه وی تصور فرموده اید که کارکرد نهاد مستقل وکالت صرفاً صدور مجوز طرح ترافیک برای عدیده ای وکیل متوقع است، لطفاً در این برهه حساس تاریخی که این نهاد باسابقه و مستقل آماج حملات و هجمه های مختلف از بیرون و درون قرار گرفته کمی به فکر حفظ استقلال نیم بند کانون وکلا باشید. در خاتمه پاسخ به این سوال را توسط چنین همکارانی ضروری می دانم. آیا می دانید در حالیکه اصولا قانون وکالت بدون حضور و نظر وکلا قابل تغییر و اصلاح نیست اما اکنون بدون حضور و حتی اطلاع وکلا این قانون در حال تغییر است و این استقلال نیم بند وکلا و کانون وکلا هم درحال نابودیست و فاتحه آن خوانده شده؟ چرا؟