• مشاهده تمامی اخبار

  • اخبار صنفی

  • مشاهیر وکالت

  • مقالات

  • قرارداد حق الوکاله

  • تخلفات انتظامی

  • قوانین و مقررات جدید

  • نظریات مشورتی

  • مصوبات هیات مدیره

  • اخلاق حرفه ای

  • معرفی کتاب

  • چهره ها در عدلیه

  • نغز نامه

  • گوشه های تاریخ

  • همایش های حقوقی

  • فرهنگی و هنری

  • عکس هفته

  • لایحه جامع وکالت رسمی

  • آداب الدعوی -نوشته رحمان زارع

  • مشاهیر قضاوت

  • رقص آتش - نوشته رحمان زارع

  • مصاحبه ها

  • زنان و کودکان

  • حقوق بین الملل

  • حقوق و سینما

  •  
    • مواظب باشید!

       بهمن کشاورز
      1- فوتبالیستی نزد روانپزشک رفت و گفت: وارد میدان که می‌شوم، مغزم می‌گوید: سریع باش. بدو. توپ را از همه حریفان بگیر و جلو ببر. همه را عقب بگذار. شوت کن. گل بزن» روانپزشک گفت: «اینکه خیلی خوب است. چرا پیش من آمده‌ای؟» فوتبالیست جواب داد: اشکال کار اینجاست که بعد از آنکه مغزم این دستورها را صادر کرد، بدنم می‌گوید: «کی، من؟!»
      2- به نظر می‌رسد نامزدهای مقام‌ها و پست‌های گوناگون، از جمله داوطلبان ریاست‌جمهوری نه در این دوره و نه‌فقط در کشور ما، بلکه در بیشتر جوامع و ادوار، در زمان تبلیغات، در موضع مغز و پس از موفقیت و «سوار کارشدن» در موقعیت بدن آن دوست فوتبالیست قرار می‌گیرند.
      3- قوانین اساسی کشورها ضمن اینکه نظام حکومتی آنها و سازمان کلان آن را بیان می‌کند، بیانگر اهداف و آرمان‌هایی است که نویسندگان این قوانین به آنها باور داشته و رسیدن به آنها را حق مردم کشورشان می‌دانسته‌اند. پس روشن است دولتمردان و زعما و کارگزارانی که پس از تصویب این قوانین، کارها را عهده‌دار می‌شوند، باید با تمام توان برای رسیدن به این اهداف و آرمان‌ها تلاش کنند. نخستین گام آنها در این راه نیز باید این باشد که تکلیف رابطه مغز و بدنشان را از آغاز، معلوم کنند تا به مشکل آن فوتبالیست دچار نشوند. بدیهی است در این مورد، هم مغز و هم بدن موجوداتی کثیرالاجزا و پیچیده هستند. در غیاب احزاب، مغز را گروهی، گاه ناهمگون، از افرادی با عقاید و افکار گوناگون و گاهی حتی متضاد و متناقض تشکیل می‌دهند که نقطه پیوندشان فقط این است که مثلا «زید» رییس‌جمهور شود. همچنین بدن مجموعه‌ای از سازمان‌ها و نهادها و افراد و نیروهاست که لزوما همگرا نیستند و در بسیاری موارد آشکارا واگرا هستند. همین که بعد از سی‌وچند سال هنوز مشخص و معلوم نشده «اصولگرا» کیست و «اصطلاح‌طلبی» چیست، پیچیدگی قضیه را نشان می‌دهد. ابهامی که باعث می‌شود هر کس در هر لحظه بتواند خود را «اصولگرا» یا «اصلاح‌‌طلب» معرفی کند. در عین حال، چون این وضعیت کاملا روشن و شناخته‌شده و جا افتاده است، هیچ دولتمردی – ازجمله رییس‌جمهور – نمی‌تواند بگوید «نگذاشتند»، «همکاری نکردند» و مانند اینها. چون پاسخ این خواهد بود که «وقتی مغزت با بدنت همراه و هماهنگ نبود، نباید وارد زمین فوتبال می‌شدی.»
      4- نویسندگان قانون اساسی ما اهداف و آرمان‌ها را بعضا در مقدمه قانون مذکور و فصل اول آن – مشتمل بر اصول کلی – و عمده در فصل سوم که اصول نوزده تا چهل و دوم را در بر می‌گیرد، آورده‌اند. البته در جابجایی اصول این اهداف و آرمان‌ها گاهی بسیار دور از دسترس به نظر می‌آیند. اما از یک سو باید به یادداشت نویسندگان قانون اساسی که آن اصول را 34 سال پیش تعیین و تعریف کرده‌اند، اشاره کرد و از دیگر سو نباید فراموش کرد کشور ما از نظر امکانات و منابع و موقعیت جغرافیایی و ... توانایی بالقوه برای رسیدن به این اهداف و آرمان‌ها را دارد. آنچه باقی می‌ماند همان همراهی و هماهنگی مغز و بدن فوتبالیست است.
      5- اما اگر بخواهیم فهرستی از اهداف و آرمان‌های تحقق‌نیافته – یا کاملا تحقق‌نیافته – ای را که در قانون اساسی آمده به دست دهیم، شاید نوشتن کتاب یا فراهم‌آوردن جزوه‌ای لازم باشد. آنچه خواهد آمد، مشتی است نمونه خروار:
      الف – تامین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش‌وپرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه (بند 1 اصل 43 و اصول 30 و 31 و 10 قانون اساسی)
      ب – تامین شرایط و امکانات کار برای همه به‌منظور رسیدن به اشتغال کامل و قراردادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند ... تنظیم برنامه اقتصادی کشور و ساعات کار چنان که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد (بند 2 از اصل 43 و اصل 28 قانون اساسی)
      پ – تاکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تامین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند (بند 9 اصل 43).
      ت – برقراری تساوی حقوق همه مردم ایران اعم از زن و مرد (اصل 19 و اصل 20)
      ث – احیای حقوق و رشد شخصیت زن و حمایت از مادران و کودکان بی‌سرپرست و ایجاد بیمه خاص بیوه‌گان و زنان سالخورده و بی‌سرپرست (اصل 21 قانون اساسی)
      ج – منع تفتیش عقاید (که یک جلوه آن می‌تواند حذف سوال مربوط به دین و مذهب از کلیه فرم‌ها و پرسشنامه‌های رسمی باشد) (اصل 23)
      چ – آزادی بیان و آزادی مطبوعات و آزادی احزاب و جمعیت‌ها (اصل 24 و 26 قانون اساسی) و آزادی اجتماعات و راهپیمایی‌ها (اصل 27 قانون اساسی)
      ح – برخورداری همگان از تامین اجتماعی از جهات مختلف (اصل 29 قانون اساسی)
      خ – آموزش‌وپرورش رایگان برای همه (اصل 30 قانون اساسی)
      د – رعایت حق دفاع مردم در همه مراجع قضایی و در همه مراحل رسیدگی (اصل 35)
      ذ - منع مطلق شکنجه اعم از جسمی یا روانی (اصل 38)
      ر – عدم تبعیض بین استان‌ها و مناطق مختلف کشور در بهره‌برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی (اصل 48)
      ز – ممنوعیت هرگونه فعالیت اقتصادی و غیر آن که باعث آلودگی محیط زیست یا تخریب آن شود.
      6- این فهرست را می‌توان ادامه داد و یا در هریک از بندهای آن وارد بحث و تفصیل شد که این هر دو در حوصله این مقال نیست. در عین حال ممکن است ادعا شود برخی از این اهداف و آرمان‌ها محقق شده است. در قبال این ادعا البته می‌توان مثال‌های فراوان و ادله کافی بر نفی ادعا مطرح کرد. اما قدر متیقن و حداقلی که می‌توان به آن اکتفا کرد این است که اگر هم در راستای وصول به این اهداف حرکتی شده باشد، کافی نبوده و منتهی به نتیجه نشده است.
      بدیهی است وجود موانع قابل استناد و ارایه، از حمله اسکندر و اقوام غیرایرانی دیگر تا جنگ ایران و روس و حمله صدام و توطئه جهانخواران – که به تحریم و آثار آن منجر شده – همواره وجود داشته و دارد و ظاهرا «شرایط حساس کنونی» در کشور ما همیشه وجود داشته و پایان‌پذیر هم نیست. بنابراین نامزدهای محترم ریاست‌جمهوری باید عنایت داشته باشند با آرمان‌ها و نیازها و توقعات انباشته سی‌وچندساله‌ای مواجه هستند که بیش از این نمی‌تواند و نباید جنبه آرمانی داشته باشد. زیرا مردم با آگاهی از امکانات بالقوه کشور و بر مبنای مقایسه ایران با جوامع مشابه، ناچار مطالبات به حق خود را مطرح خواهند کرد و بیشتر این خواسته‌ها موارد ملموس و مادی است و استناد به حمله چنگیز و تیمور و صدام و دیگران هم مشکلی را حل نخواهد کرد.
      نتیجه اینکه به هماهنگی مغز و جسم (یا به تعبیر دیگر حرف و عمل) نیک اندیشه کنند و پس از اطمینان از وجود آن وارد میدان شوند. والله اعلم
      روزنامه شرق 25/3/92

    نظر خود را ثبت کنید
    نام کاربر
    متن
       

    Design By Gitysoft